وقت گذراندن با کودک، گذشته ها گذشته حال را دریاب
دیگر مثل گذشتهها نیست که مادران خانه داری را پیشه کرده و بیشترین زمان خود را با فرزندانشان سپری کنند.
دیگر مثل گذشتهها نیست که مادران خانهداری را پیشه کرده و بیشترین زمان خود را با فرزندانشان سپری کنند. تغییر سبک زندگی افراد جامعه در سایه توسعه زندگی شهری و تلاش برای تامین هزینههای زندگی باعث شده تا والدین ساعت کمتری را با فرزندان خود سپری کنند؛ غافل از اینکه این شرایط میتواند چه تهدیدی علیه سلامت روح و روان فرزندان باشد.
شاید یکی از بزرگترین تهدیدات پیشروی چنین بچههایی خطر ابتلا به فقر محیطی بین آنها باشد؛ موضوعی که کمتر کسی به آن توجه میکند و به جرأت میتوان گفت علتش ناآگاهی والدین نسبت به این تهدید است. اما فقر محیطی به چه معناست؟ به زبان ساده باید گفت که فقر محیطی شرایطی است که کودک در آن از محیط پیرامون خود تجربههای حسی- حرکتی و اطلاعات شناختی متناسب با سنش را کسب نمیکند. صحبت نکردن مداوم والدین با کودکانشان یکی از عوامل ایجاد فقر محیطی در کودکان است که این مهم یکی از شایعترین دلایل بروز این پدیده بین کودکان بهشمار میرود. وقتی کودک در فضای خانه نمیتواند با والدین خود به اندازه کافی صحبت کند، احساس تنهایی کرده و میکوشد این حس تنهایی را با گفتوگوهای خیالی برای خود جبران کند؛ گفتوگوهایی که در آنها نه احساسی وجود دارد نه محبتی از جنس محبت پدرانه یا مادرانه. این رفتار را میتوان در خلوت کودکانه آنها و آدمهای رؤیاییای که برای خود میسازند مشاهده کرد.
تجربه ثابت کرده که بازی کردن یکی از شیوههای تربیتی کودکان است. کودکان در بازی میتوانند تجارب بسیاری را کسب کنند؛از رعایت حقوق دیگران تا تجربه درد و استقامت. این درست است که بخش قابل توجهی از دنیای بازی کودکان با گروه همسن و سالانشان پرمیشود اما، نباید فراموش کنیم که بازی والدین با کودکان برای آنها از جنبههای مختلفی حائز اهمیت است. کودکان در بازی با والدین احساس قدرت میکنند و قهرمانپروری با شخصیتهای پدر و مادر میتواند در آنها حس اطمینانخاطر و اعتماد به نفس را تقویت کند. حال کودکانی را فرض کنید که والدینشان به بهانه مشغله و خستگی از کار روزانه، امکان بازی با آنها را ندارند. کودک ناچار است برای جبران این نبودنها دست به دامن بازیهای رایانهای شود. غرق شدن کودکان در این بازیها دستاوردی جز گوشهگیری و رفتار خشونتبار به همراه ندارد. کودکی که غرق در دنیای بازیهای مجازی میشود از جمع دوستان خود دور شده و حضور در دنیای مجازی را به بودن در کنار پدر و مادر و دوستان همسن و سالش ترجیح میدهد بهگونهای که حاضر نمیشود برای لحظهای از بازی رایانهای جدا شده و به بازیهای معمولی با دوستانش بپیوندد.
رشد ذهنی به اندازه رشد جسمی در کودکان ضروری است.به این دلیل باید آگاهیهای او را در سایه افزایش کتابخواندن و مطالعه کردن تقویت کرد. این بخش از رشد ذهنی و استفاده از ابزارهایی مانند کتاب تکمیلکننده شخصیت کودک است و برای تحقق آن، هنگام خواب کودک، فرصت خوبی برای سپری کردن وقت با آنها در قالب کتاب خواندن است. انتخاب داستانهای آموزنده میتواند ذهن کودک را خلاق و اندیشه کودک را ژرفتر کند. کتاب خواندن، قصهگویی در رختخواب و... موضوعی است که متأسفانه این روزها در سایه مشغله والدین بهدست فراموشی سپرده شده است. خواندن کتاب جدا از افزایش آگاهیهای کودکانه، ارتباط فرهنگی والدین و فرزند را هم افزایش میدهد و کودک از همان سنین پایین آموزش میبیند کتاب خواندن را در برنامههای روزانه خود قرار دهد.
از سوی دیگر، یکی دیگر از نیازهای تربیتی کودکان گردش رفتن آنها در طبیعت همراه با والدین است. توسعه زندگی شهری و آپارتماننشینی باعث شده تا کودکان از حضور در طبیعت و بهرهگیری از آموزههای طبیعی محروم شوند. کسب تجربه در دل طبیعت و آزمون و خطاهای طبیعی از الزامات رشد کودکان است. والدین باید با توجه به این موضوع حداقل هفتهای یک روز را همراه با کودکان خود در طبیعت سپری کنند تا هم کودکان فرصت بازی کردن در طبیعت را پیدا کنند هم با فضای طبیعی پیرامون خود آشنا شوند. محرومیت کودکان از این فرصتها و حضور دائمیشان در فضای بسته آپارتمانها باعث میشود تا کودکان فاقد روحیهای شاد و سرزنده باشند. محرومیت کودک از موارد پیش گفته شده، باعث میشود تا قدرت درک و شناخت او رفتهرفته کاهش یابد و در پی آن، ارتباطات اجتماعی او را در آینده با مشکلات روبهرو کند. فقر محیطی که اغلب کودکان شهرنشین با آن دست و پنجه نرم میکنند مولود معضلات اجتماعی بسیاری در آینده خواهد بود که برای آن باید چارهایاندیشید.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼