روش صحیح تنبیه کودک، چگونه است؟
آیا شما هم جزو آن دسته از والدینی هستید که فکر میکنند مشکلات رفتاری کودکان را باید با تنبیه درست کرد؟
روزنامه ایران: آیا شما هم جزو آن دسته از والدینی هستید که فکر می کنند مشکلات رفتاری کودکان را باید با تنبیه درست کرد؟ و در ابتدا و بدون مقدمه باید سراغ تنبیه بروند تا بدرفتاری کودک کاهش پیدا کند؟
تنبیه عملی است که باعث کاهش بدرفتاری کودک می شود. پس اگر ما روشی از تنبیه را اعمال می کنیم و متعاقب آن مشکلات رفتاری کودک زیادتر می شود این بدان معناست که تنبیه ما صحیح نیست و ما باید روش خود را عوض کنیم.
مثلاً اگر با کودک خود قهر می کنیم و او را تهدید می کنیم که دیگر مادرش نخواهیم بود، در واقع هدف ما آن است که او گریه اش را متوقف کند و با آرامش در منزل بماند ولی آنچه در عمل رخ می دهد افزایش گریه، اضطراب و بیقراری کودک است. پس تنبیه ما مشکل را بدتر کرده است.
وقتی با داد و فریاد به کودک خود می گوییم که دیگه نبینم با من بلند صحبت کنی، باید آرام صحبت کنی؛ وقتی کودک خود را در حمام یا دستشویی حبس می کنیم یا با او قهر کنیم؛ وقتی کودک خود را کتک می زنیم که دیگر حق ندارد دوستش را کتک بزند، او دقیقاً همین الگوی رفتاری را در مقابل ما و دوستانش به کار خواهد برد. فرزند ما از ما الگوبرداری می کند. از سوی دیگر این روش ها منجر به افزایش خشم، پرخاشگری، اضطراب و افسردگی کودک می شود.
تنبیهاتی که از روی خشم و عصبانیت باشد، منطقی نیست و خطر آن وجود دارد که آسیب و صدمه ای به کودک برسد (چه آسیب جسمی و چه آسیب عاطفی و روانی) و از سویی دیگر کودکان در بسیاری از زمینه ها والدین را به عنوان الگوی رفتاری خود قرار می دهند.
وقتی آنها را کتک می زنیم، تحقیر می کنیم، ناسزا می گوییم، تمسخر می کنیم و... آنها نیز همین روش را به عنوان راه حل در ارتباطات خود استفاده می کنند. وقتی در زمان خشم و عصبانیت کودک خود را تنبیه می کنیم، چون در آن زمان کنترلی بر رفتار خود نداریم پس از مدت کوتاهی از رفتار خود پشیمان شده و سعی در جبران آن می کنیم.
به کودک رشوه می دهیم، از خطاهای او چشمپوشی می کنیم و در اعمال تربیت او کوتاهی می کنیم تا حمله مجدد و خشم و عصبانیت و این موضوع منجر به نوسانات و ناهماهنگی هایی در روش والدگری ما می شود و مشکلات رفتاری کودک را افزایش می دهد.
تنبیه نباید منجر به تضییع حقوق کودک شود. مواردی چون زندانی کردن در دستشویی و حمام، حبس کودک در مکان تاریک و ترسناک، محروم کردن او از غذا و پوشاک، مقایسه، تمسخر، ارعاب و ترساندن او، قراردادن او در سرما و گرما، کتک زدن و تنبیه بدنی و... کودک آزاری محسوب می شوند و تنبیهات مناسبی نیستند.
تنبیه نادرست و کودک آزاری ممکن است به اشکال دیگر هم اعمال شود:
مقایسه کودک با سایر کودکان.
سرزنش کردن او که باعث بیماری و مریضی والدین شده است (مریضم کردی، از دستت سردرد گرفتم، وقتی از دستت مریض شدم و مردم آن موقع می فهمی با من چه کار کرده ای).
تحقیر کردن او که کارهایش احمقانه است و هیچ نمی فهمد (دیوانه هستی، مثل احمق ها رفتار می کنی، اندازه یک... هم نمی فهمی، بهتر از این نمی توانی فکر کنی، چقدر دست و پا چلفتی هستی.)
محروم کردن او از عشق و دوست داشتن (دیگر دوست ندارم، مادرت نمی شوم. من یک بچه با تربیت و آرام می خواهم یک بچه که حرف بفهمد، پسر من نیستی.)
تهدید او به جدایی (دیگر در این خانه نمی مانم، میروم و دیگر هم بر نمی گردم).
ارعاب و ترساندن او (اگر به حرفم گوش نکنی بلایی به سرت می آورم که مرغان آسمان به حالت گریه کنند.)
قهر کردن با او.
بی توجهی به سر و وضع ظاهری کودک، طوری که او در میان سایر کودکان احساس خفت کند.
موارد بی شمار دیگری هست که ما به اشتباه فکر می کنیم خاصیت تنبیهی دارد ولی صرفاً از روی خشم و عصبانیت ما انجام می شود و نه تنها بدرفتاری کودک را کاهش نمی دهد بلکه آن را افزایش نیز می دهد.
تنبیه فیزیکی ممکن است یک کنترل موقتی و انتخابی بر رفتار کودک ایجاد کند (یعنی کودک فقط در حضور شخص تنبیه کننده و آن هم بطور موقتی رفتار خود را کنترل کند) ولی در درازمدت اثرات سوء دارد و بی تأثیر است.
الگوهای تربیتی پرخاشگرانه باعث افزایش مشکلات رفتاری کودک، پرخاشگری، عصبانیت، لجبازی، مقابله جویی، منفی گرایی، اضطراب، افسردگی، اعتماد به نفس پائین و... در کودک می شوند.
مطالعات نشان داده است تنبیه بدنی، دختران را بیشتر دچار اضطراب و افسردگی و پسرها را بیشتر دچار پرخاشگری، عصبانیت و لجبازی می کند. تنبیه بدنی و فیزیکی دقیقاً مشکلات رفتاری کودک را افزایش می دهد در حالی که هدف ما کاستن آن مشکلات بوده است.
معمولاً والدین زمانی کودک خود را کتک می زنند و او را تنبیه بدنی و کلامی می کنند که عصبانی هستند و آستانه تحمل آنها پائین آمده است. وقتی از آنها دلیل این کار پرسیده می شود، آنها عنوان می کنند:
«دیگر کاسه صبرم لبریز شده بود و نمی توانستم تحملش کنم و با او مدارا کنم. او مرا از کوره در می آورد، آنقدر عصبی ام می کند که خون جلوی چشمانم را می گیرد. آدم هم یک آستانه تحمل دارد، او مرا به یک مرحله ای می رساند که دیگر نمی توانم خودم را کنترل کنم، در آن موقع فقط باید او را بزنم تا راحت شوم و...»
چیزی که در تمام این موارد مشترک است این است که تنبیه فیزیکی زمانی رخ می دهد که والدین خشمگین و عصبانی هستند و باید به نوعی خشم خود را تخلیه کنند؛ یعنی خود نیز می دانند که در آن لحظه کتک زدن، ناسزا گفتن، داد و فریاد کشیدن فقط راهی است برای تخلیه خشم و اصلاً برای کودک اثر درمانی ندارد.
آنچه پس از تنبیه نامناسب کودک اتفاق می افتد، احساس ندامت و پشیمانی والدین از روش برخورد خودشان است. تمام اعمالی که در زمان خشم و عصبانیت و بدون فکر انجام می دهیم موجب پشیمانی و ندامت ما می شوند.
این مختص فرزندان ما نیست، شامل سایر ارتباطات خانوادگی، شغلی و اجتماعی نیز می شود چون در زمان خشم و عصبانیت، مانمی توانیم تمام جوانب مسئله را بسنجیم.
معمولاً پس از تنبیه نامناسب و احساس ندامت و پشیمانی والدین به فکر جبران رفتار خود بر می آیند تا احساس گناه کمتری داشته باشند و در این مرحله در مقابل بد رفتاری کودک واکنش نشان نمی دهند تا مجدداً مشکلات رفتاری کودک به حدی برسد که آنها را عصبانی کرده و چرخه ای معیوب تکرار شود.
در این روش تربیت، از یک طرف پرخاشگری و خشونت و از طرف دیگر انعطاف، تساهل زیاد و انفعال وجود دارد. ثبات و تداوم در روش های تربیتی از بین می رود، نوع پیامد رفتاری کودک بستگی به حالت احساسی والدین دارد.
در این شرایط که ثباتی در روش های والدگری وجود ندارد و هیچ چیز از قبل قابل پیش بینی نیست پس از مدتی کودک گیج و آشفته می شود، چون نمی داند رفتارهایش چه واکنشی را به دنبال خواهد داشت. مسلم است پس از مدتی مشکلات رفتاری کودک افزایش پیدا می کند و والدین خود را ناکام و ناتوان در مقابل بد رفتاری کودک احساس می کنند.
مورد دیگری که در تنبیه بدنی هست این است که در تنبیه بدنی ما فقط به کودک می گوییم چه کاری را نباید انجام دهد و نمی گوییم که به جای آن چه کاری را باید انجام دهد.
مثلاً به او می گوییم: «داد نزن، عربده نکش، مثل احمق ها رفتار نکن، حرص مرا در نیاور، دوستانت را نزن، مثل دست و پا چلفتی ها راه نرو، در را اینقدر محکم نبند.»
صحیح است کودک در کنار نبایدها و نکن ها باید ها و بکن ها را هم بشناسد و بداند: «آرام صحبت کن، در را آرام ببند، با سارا دوست باش و اسباب بازیهایت را به او هم بده تا بازی کند، در خیابان دست مرا بچسب، پشت میز بنشین و غذا بخور و...»
وقت آن است که فرصتی به خود بدهیم و این سؤال را از خود بپرسیم از کدام یک از روش های تنبیهی فوق در مورد کودک خود استفاده می کنیم؟ پس از اعمال چنین تنبیهاتی چه احساسی داریم؟ آیا این روش ها را در کنترل بد رفتاری کودک خود مؤثر می دانیم و چرا این روش ها موفق نیست؟
حال که مضرات و بی فایده بودن تنبیه فیزیکی، هیجانی و کلامی را فهمیدیم وقت آن است که روش های خود را عوض کنیم و از روش های تنبیهی صحیح برای تربیت کودک خود استفاده کنیم.
نظر کاربران
سلام
لطفا مطالب روانشناسی بیشتر بگذارید . ممنون
پاسخ ها
حتما ممنون از توجه شما.