آموزش ادب به کودکان، اقدامات موثر
بحث زیادی پیرامون این موضوع وجود دارد که اجازه داریم بچههای دیگران را ادب کنیم یا خیر.
بحث زیادی پیرامون این موضوع وجود دارد که اجازه داریم بچههای دیگران را ادب کنیم یا خیر. البته آنطور که به نظر میرسد هم پاسخ آن ساده نیست. عواملی که در این موضوع دخیل هستند شامل رویکردهای مختلف والدین میشود:
. فرزندداری
. آنچه رفتار قابلقبول و غیرقابلقبول برای کودک بهحساب میآید
. روشهای قابلقبول هدایت رفتار
. اینکه کودک تنها تحت مسئولیت والدین خود است یا واقعاً برای بزرگ کردن آن بچه به کمک یک محله نیاز هست.
اجازه بدهید هرکدام از این عوامل را تکتک بررسی کنیم.
۱- بعضی از والدین ریسکپذیر نیستند. یعنی دوست ندارند برای تربیت فرزندانشان خطر کنند به همین دلیل رفتار خوب و قابلقبول را به فرزندشان معرفی کرده و هر زمان که فرصت دهد مرزهای او را مشخص میکند. هدف آنها این است که فرزندانی را بزرگ کنند که انتظارات موردقبول والدین بعنوان تربیت صحیح را برآورده کنند. از طرف دیگر برخی از والدین ریسکپذیر هستند. آنها باور دارند که زمانهایی هست که کودکان باید با آزمون و خطا یاد بگیرند. هدف این دسته از والدین بزرگ کردن بچههایی است که انتظارات معقول والدین را برآورده کنند و در عین حال گاهگاهی به فرزندانشان اجازه میدهند غیر از آن را انتخاب کنند و نتایج منفی آن را خود تجربه کنند. اگر یکی از والدین دسته اول فرزند والدین دسته دوم را تادیب کند، والدین دسته دوم آن را رفتاری انتقادی و کنترلکننده خواهد دید.
۲- بعضی از والدین تصور میکنند که کودکان اجازه ندارند با والدین خود مخالفت کنند. بعضی از والدین هم تصور میکنند اختلاف سازنده تبادل نظر سالم است. بعضی از والدین به فرزندانشان اجازه میدهند پای خود را روی میز نشیمن بگذارند اما چنین رفتاری برای بعضی از والدین شدیداً غیرقابلقبول است. به همین دلیل والدین باید آزادانه مرزهای فرزند خود را مشخص کنند.
۳- بعضی از والدین به هدایتهای کلامی آرام و منطقی اعتقاد دارند درحالیکه دسته دیگری از والدین باور دارند که نیازی به توضیح دادن تربیت نیست و مرزهای آنها باید توسط بچهها رعایت شود. درنتیجه وقتی رفتارهای بد اتفاق میافتد، نیازی به استدلال و دلیل و برهان آوردن نیست چراکه نتیجه عمل کاملاً متقاعدکننده است. بااینحال دسته دیگری از والدین تنبیه را یک راه منطقی و قابلقبول برای هدایت رفتار بچهها میدانند. اگر فردی بچه کسی را که اعتقادی به تنبیه بدنی ندارد، تنبیه کند، والدین کودک آن کار را یک خشونت علیه فرزندشان خواهند دید.
۴-بعضی والدین احساس میکنند که فقط خودشان دربرابر فرزندشان مسئول هستند. والدین دیگری باور دارند که برای بزرگ کردن یک بچه به کمک یک محله نیاز هست. مسئلهای که اینجا ایجاد میشود این است که بزرگسالان اطراف آن کودک مسئولیت شکل دادن تعریف رفتار قابلقبول و غیرقابلقبول را با هم سهیم هستند. اگر یکی از والدین دسته دوم بچه فردی که خود را بهتنهایی مسئول تربیت فرزدش میداند ادب کند، والدین کودک تصور خواهد کرد که به حقوق پدر یا مادری او بیاحترامی شده است. از طرف دیگر، اگر یک فرد از دسته دوم والدین کودک یک فرد از دسته خود را هدایت کند، والدین کودک از اقدام فرد بسیار متشکر و قدردان خواهند بود.
اما اگر کودکی وارد خانه شما شد یا در ماشینتان بود یا در شرایطی مسئولیت یک کودک موقتاً با شما بود چه؟ اگر فرزندی در نزدیکی شما بود و رفتارهایی نشان داد که برای شما قابلقبول نبود، بهترین راه این است که به آرامی برای کودک توضیح دهید که وقتی پیش شماست چه نوع رفتاری از او انتظار میرود. شما این حق را دارید که مرزهایی که برای خودتان تعریف کردهاید را درمورد کودک اجرا کنید، حتی اگر آن مرزها با مرزهای والدین کودک متفاوت باشند. البته در این راه باید از حداقل روشهای تربیتی استفاده کنید که فاقد هر نوع خشونت باشد.
هر انتخابی که درمورد این مسائل داشته باشید مطمئناً نظر همه والدین را جلب نخواهد کرد. این موضوع همیشه موضوعی بحثانگیز باقی میماند. بنابراین بهتر است بهترین تصمیمی که در آن لحظه میتوانید بگیرید را اتخاذ کنید و نگران نتیجه کار نباشید چراکه بیشترین چیزی بوده که در آن لحظه از دست شما برمیآمده است.
. فرزندداری
. آنچه رفتار قابلقبول و غیرقابلقبول برای کودک بهحساب میآید
. روشهای قابلقبول هدایت رفتار
. اینکه کودک تنها تحت مسئولیت والدین خود است یا واقعاً برای بزرگ کردن آن بچه به کمک یک محله نیاز هست.
اجازه بدهید هرکدام از این عوامل را تکتک بررسی کنیم.
۱- بعضی از والدین ریسکپذیر نیستند. یعنی دوست ندارند برای تربیت فرزندانشان خطر کنند به همین دلیل رفتار خوب و قابلقبول را به فرزندشان معرفی کرده و هر زمان که فرصت دهد مرزهای او را مشخص میکند. هدف آنها این است که فرزندانی را بزرگ کنند که انتظارات موردقبول والدین بعنوان تربیت صحیح را برآورده کنند. از طرف دیگر برخی از والدین ریسکپذیر هستند. آنها باور دارند که زمانهایی هست که کودکان باید با آزمون و خطا یاد بگیرند. هدف این دسته از والدین بزرگ کردن بچههایی است که انتظارات معقول والدین را برآورده کنند و در عین حال گاهگاهی به فرزندانشان اجازه میدهند غیر از آن را انتخاب کنند و نتایج منفی آن را خود تجربه کنند. اگر یکی از والدین دسته اول فرزند والدین دسته دوم را تادیب کند، والدین دسته دوم آن را رفتاری انتقادی و کنترلکننده خواهد دید.
۲- بعضی از والدین تصور میکنند که کودکان اجازه ندارند با والدین خود مخالفت کنند. بعضی از والدین هم تصور میکنند اختلاف سازنده تبادل نظر سالم است. بعضی از والدین به فرزندانشان اجازه میدهند پای خود را روی میز نشیمن بگذارند اما چنین رفتاری برای بعضی از والدین شدیداً غیرقابلقبول است. به همین دلیل والدین باید آزادانه مرزهای فرزند خود را مشخص کنند.
۳- بعضی از والدین به هدایتهای کلامی آرام و منطقی اعتقاد دارند درحالیکه دسته دیگری از والدین باور دارند که نیازی به توضیح دادن تربیت نیست و مرزهای آنها باید توسط بچهها رعایت شود. درنتیجه وقتی رفتارهای بد اتفاق میافتد، نیازی به استدلال و دلیل و برهان آوردن نیست چراکه نتیجه عمل کاملاً متقاعدکننده است. بااینحال دسته دیگری از والدین تنبیه را یک راه منطقی و قابلقبول برای هدایت رفتار بچهها میدانند. اگر فردی بچه کسی را که اعتقادی به تنبیه بدنی ندارد، تنبیه کند، والدین کودک آن کار را یک خشونت علیه فرزندشان خواهند دید.
۴-بعضی والدین احساس میکنند که فقط خودشان دربرابر فرزندشان مسئول هستند. والدین دیگری باور دارند که برای بزرگ کردن یک بچه به کمک یک محله نیاز هست. مسئلهای که اینجا ایجاد میشود این است که بزرگسالان اطراف آن کودک مسئولیت شکل دادن تعریف رفتار قابلقبول و غیرقابلقبول را با هم سهیم هستند. اگر یکی از والدین دسته دوم بچه فردی که خود را بهتنهایی مسئول تربیت فرزدش میداند ادب کند، والدین کودک تصور خواهد کرد که به حقوق پدر یا مادری او بیاحترامی شده است. از طرف دیگر، اگر یک فرد از دسته دوم والدین کودک یک فرد از دسته خود را هدایت کند، والدین کودک از اقدام فرد بسیار متشکر و قدردان خواهند بود.
اما اگر کودکی وارد خانه شما شد یا در ماشینتان بود یا در شرایطی مسئولیت یک کودک موقتاً با شما بود چه؟ اگر فرزندی در نزدیکی شما بود و رفتارهایی نشان داد که برای شما قابلقبول نبود، بهترین راه این است که به آرامی برای کودک توضیح دهید که وقتی پیش شماست چه نوع رفتاری از او انتظار میرود. شما این حق را دارید که مرزهایی که برای خودتان تعریف کردهاید را درمورد کودک اجرا کنید، حتی اگر آن مرزها با مرزهای والدین کودک متفاوت باشند. البته در این راه باید از حداقل روشهای تربیتی استفاده کنید که فاقد هر نوع خشونت باشد.
هر انتخابی که درمورد این مسائل داشته باشید مطمئناً نظر همه والدین را جلب نخواهد کرد. این موضوع همیشه موضوعی بحثانگیز باقی میماند. بنابراین بهتر است بهترین تصمیمی که در آن لحظه میتوانید بگیرید را اتخاذ کنید و نگران نتیجه کار نباشید چراکه بیشترین چیزی بوده که در آن لحظه از دست شما برمیآمده است.
منبع:
مردمان
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼