بهداشت روانی کودکان در مدارس، حتما بخوانید
در زمینه تحصیلی نباید والدین توقع و انتظار نامعقول از کودکان داشته باشند.
خانواده به عنوان نخستین کانون آموزشی در شکل گیری شخصیت، پرورش و تربیت کودکان نقش بسزایی دارد و اگر خانواده سختگیر و خودرای باشد، به تبع آن کودکان افسرده و فاقد اعتماد به نفس بار می آیند و به نوعی آزادی از آنان سلب می شود. همواره مشکلاتی که در این ارتباط قابل توجه است، در حوزه های فرد، خانواده، مدرسه و جامعه گنجانده می شود. همچنین سیستم آموزشی مناسب در مدارس و در نظر گرفتن ویژگی و توانمندی های فردی میتواند زمینه ساز موفقیت کودکان باشد.
بهروز بیرشک، روانشناس و استاد دانشگاه، درباره مسائل آموزشی کودکان و اصرار نامتعارف والدین بر درس خواندن می گوید: در زمینه تحصیلی نباید والدین توقع و انتظار نامعقول از کودکان داشته باشند، چرا که هر کودکی از لحاظ ذهنی با همسالان خود تفاوت دارد و با فشار بیش از حد نتیجه معکوسی از کودکان دریافت می شود.
برخی والدین با مقایسه تحصیلی کودک خود با دیگران، درصدد ایجاد حس رقابت در فرزندان خود هستند. آیا این رقابت مورد نظر، بر اساس این مقایسه ایجاد می شود؟
یکی از مشکلاتی که در این زمینه وجود دارد، توقع و انتظاراتی است که والدین به ویژه مادران از کودکان خود دارند و همیشه درصددند تا فرزندانشان بهترین باشند. این موضوع می تواند جنبه مقایسه ای داشته باشد و به تبع آن فشارهای زیادی را به کودکان وارد سازد و آنان همواره این احساس را داشته باشند که همیشه باید توقع والدین خود را برآورده کنند. از یک طرف، مساله مقایسه با دیگران برای کودکان سخت تمام می شود و از طرف دیگر، وقتی فشار روی آنهاست و باید خودشان را برای امتحانات یا حضور در کلاس های تابستانی آماده کنند، این موضوع سبب می شود تا تمام دوران تابستان خود را صرف تحصیل کنند.
آیا واقعا لزومی دارد که کودکان تا این حد در زمینه آموزشی تحت فشار باشند؟ که این مساله هم به نوبه خود جای بحث دارد. بسیاری از این کودکان حتی اگر این امکانات آموزشی را هم نداشته باشند، می توانند رشد کنند. حتی مواردی بوده است که کودکان در کلاس های متعددی حاضر بودهاند و با وجود آنکه ناتوان هم نیستند، اما به دلیل استرس و فشار زیاد همیشه شکایت دارند که باید والدین خود را راضی نگه دارند.
همچنین بررسی ها نشان می دهد وقتی که کودکان مورد مقایسه قرار می گیرند، تلاش می کنند تا خود را نسبت به فرد مورد مقایسه برجسته تر نشان دهند، اما باید دید این موضوع به چه قیمتی تمام می شود و ممکن است کودکان به دلیل مقایسه و رقابت نتوانند رابطه سالم، صمیمانه و دوستانه با فردی که با او مقایسه می شوند، ایجاد کنند و آن فرد را به عنوان یک دوست نبینند و چه بسا به چشم یک رقیب به او بنگرند.
این موضوع از جهت روابط بین فردی احساس خوبی ایجاد نمیکند. همچنین سطح توقع کودکان را بالا میبرد و باعث می شود که کمال طلبی در آنها شکل بگیرد و در بزرگسالی از جهت مسائل شخصیتی دچار مشکلاتی شوند، چرا که آنان همواره در روابط بین فردی همه چیز را به چشم یک رقابت نگاه می کنند و علت آن هم احساسی است که والدین در آنها ایجاد کرده اند.
این کودکان همیشه موفقیت تحصیلی یا کسب مقام را از دید والدین دیده و احساس می کنند که خانواده آنها را تشویق می کنند و در واقع دچار غرور می شوند. اما بیشترشان معمولا مهارت های اجتماعی را کسب نکرده و در روابط بین فردی مشکل دارند چون تمام وقتشان را صرف موفقیت های تحصیلی کرده و در رقابت بوده اند و معمولا با افرادی مانند خودشان دوست میشوند و جمعشان کوچکتر است. بسیاری از این کودکان که با این شیوه تربیتی به دانشگاه راه یافتهاند، با وجود توانمندی موفق نبوده و یک مرتبه مسائل درسی را رها کرده اند حتی پیش آمده مشروط هم شده اند.
شاهد آن هستیم که برخی خانوادهها اصرار دارند کودکان خود را در مدارس خاص و با شهریههای بالا ثبت نام کنند، آیا کارایی کودکان با این جداسازی افزایش می یابد و اساسا استعدادهای کودکان باهوش در این شرایط بهتر شکوفا می شود؟
هر فردی از لحاظ ذهنی متفاوت است. زمانی که تیزهوشی برخی کودکان در سنین دبستان مشخص می شود، والدین آنها اصرار دارند که آنها جهشی درس بخوانند. اما این موضوع فشار شدیدی بر کودکان وارد می کند و منجر می شود که پس از مدتی از نظر تحصیلی افت کنند. برای مثال اگر فردی در ۱۵ سالگی وارد دانشگاه شود، از نظر هوشی توانمند و با همکلاسیهای خود متفاوت است، اما معمولا در ارتباطات خود منزوی است.
صرفا مساله پیشرفت ویژه، در یک فرد مهم نیست. با این وجود، هر چند پیشرفت تحصیلی در کودکان بسیار مناسب و کارآمد است و سبب موفقیت آنان در آینده می شود، اما کنترل و نظارت بیش از حد و وسواس گونه والدین می تواند اثرات بدی را بر کودکان بر جای بگذارد و آنها را تا مرز دلزدگی از درس پیش ببرد. بررسیها نشان میدهد حتی کودکان تیزهوش هم بر اساس فشارهای تحصیلی بعد از مدتی دچار تنزل شده و به یکباره افت کرده اند. این کودکان نه تنها از نظر آموزشی دچار مشکل می شوند، بلکه در ارتباط با مهارت های دیگر زندگی نیز دچار ضعف و اختلال هستند و در نهایت، رفتار نامناسب پدران و مادران در پیشرفت تحصیلی کودکان تاثیر غیر قابل انکاری دارد.
به عقیده من اگر ما سیستم آموزشی و معلم های خوبی داشته باشیم شکوفایی کودکان رقم می خورد. اگر معلمان محیط را برای تحصیل آماده کنند، کودکان موفق می شوند. چه بسا رتبههای برتر کنکور از روستاهای دورافتاده بوده اند و در مدارس و کلاسهای ویژه درس نخوانده و تنها از شرایط موجود خود بهره بردهاند. لزوما استعداد کودکان در مدارس ویژه و با حضور در کلاسهای متعدد آموزشی شکوفا نمیشود.
با وجود آنکه پیشرفت تحصیلی کودکان یکی از عوامل موفقیت آنان در آینده است، حساسیت بیش از حد والدین در پیشبرد این موفقیت، چه تاثیرات روحی و روانی بر فرزندان دارد؟
بسیاری از والدین با این تصور که باید بهترین فضا را برای رشد کودک خود مهیا کنند، بدون در نظر گرفتن ویژگی ها، توانمندی ها و ظرفیت کودک به او فشار می آورند. این در حالی است که این رفتارها نشات گرفته از اجتماع، چشم و همچشمی و تلاش برای نمایش والدین است، چراکه ذهنیت پدران و مادران این است که چون ما نتوانسته ایم موفق باشیم، پس باید کودکانمان موفق شوند.
بنابراین احساس بدی را برای کودکان خود رقم می زنند، حتی ممکن است فرزندان نسبت به درس خواندن بی رقم باشند یا همواره در رقابت شدید به سر ببرند و به نوعی مقاومت یا کمال گرایی در آنان ایجاد شود. متاسفانه این مشکلی است که ما خیلی با آن مواجهه هستیم.
با توجه به اینکه برخی خانواده ها نظارت و کنترل آموزشی مضاعف بر کودکان خود دارند، اصرار و سختگیری آنها در زمینه موفقیت تحصیلی چه تبعاتی دارد؟
باید والدین یک همکاری خوبی با مدرسه داشته باشند و مدرسه هم باید بستر آموزشی خوبی برای کودکان فراهم کند. تعامل بین والدین، مدرسه و معلم می تواند زمینه خوبی باشد برای اینکه والدین آگاه شوند که باید به ظرفیت کودکان خود از جنبه های مختلف توجه کنند و همچنین اولیای مدرسه هم توانمندی کودک آنها را در مدرسه زیر نظر دارند. با این وجود، والدین باید از رقابت با اطرافیان دست بردارند و سطح توقع و انتطارشان منطقی باشد و بدانند سلامت روانی کودکانشان از همه چیز مهم تر است. در این صورت است که خودپنداری مثبت در کودکان شکل می گیرد چراکه با فشار و درخواستهای غیر منطقی تنها نتیجه معکوس از کودکان دریافت می شود.
بهروز بیرشک، روانشناس و استاد دانشگاه، درباره مسائل آموزشی کودکان و اصرار نامتعارف والدین بر درس خواندن می گوید: در زمینه تحصیلی نباید والدین توقع و انتظار نامعقول از کودکان داشته باشند، چرا که هر کودکی از لحاظ ذهنی با همسالان خود تفاوت دارد و با فشار بیش از حد نتیجه معکوسی از کودکان دریافت می شود.
برخی والدین با مقایسه تحصیلی کودک خود با دیگران، درصدد ایجاد حس رقابت در فرزندان خود هستند. آیا این رقابت مورد نظر، بر اساس این مقایسه ایجاد می شود؟
یکی از مشکلاتی که در این زمینه وجود دارد، توقع و انتظاراتی است که والدین به ویژه مادران از کودکان خود دارند و همیشه درصددند تا فرزندانشان بهترین باشند. این موضوع می تواند جنبه مقایسه ای داشته باشد و به تبع آن فشارهای زیادی را به کودکان وارد سازد و آنان همواره این احساس را داشته باشند که همیشه باید توقع والدین خود را برآورده کنند. از یک طرف، مساله مقایسه با دیگران برای کودکان سخت تمام می شود و از طرف دیگر، وقتی فشار روی آنهاست و باید خودشان را برای امتحانات یا حضور در کلاس های تابستانی آماده کنند، این موضوع سبب می شود تا تمام دوران تابستان خود را صرف تحصیل کنند.
آیا واقعا لزومی دارد که کودکان تا این حد در زمینه آموزشی تحت فشار باشند؟ که این مساله هم به نوبه خود جای بحث دارد. بسیاری از این کودکان حتی اگر این امکانات آموزشی را هم نداشته باشند، می توانند رشد کنند. حتی مواردی بوده است که کودکان در کلاس های متعددی حاضر بودهاند و با وجود آنکه ناتوان هم نیستند، اما به دلیل استرس و فشار زیاد همیشه شکایت دارند که باید والدین خود را راضی نگه دارند.
همچنین بررسی ها نشان می دهد وقتی که کودکان مورد مقایسه قرار می گیرند، تلاش می کنند تا خود را نسبت به فرد مورد مقایسه برجسته تر نشان دهند، اما باید دید این موضوع به چه قیمتی تمام می شود و ممکن است کودکان به دلیل مقایسه و رقابت نتوانند رابطه سالم، صمیمانه و دوستانه با فردی که با او مقایسه می شوند، ایجاد کنند و آن فرد را به عنوان یک دوست نبینند و چه بسا به چشم یک رقیب به او بنگرند.
این موضوع از جهت روابط بین فردی احساس خوبی ایجاد نمیکند. همچنین سطح توقع کودکان را بالا میبرد و باعث می شود که کمال طلبی در آنها شکل بگیرد و در بزرگسالی از جهت مسائل شخصیتی دچار مشکلاتی شوند، چرا که آنان همواره در روابط بین فردی همه چیز را به چشم یک رقابت نگاه می کنند و علت آن هم احساسی است که والدین در آنها ایجاد کرده اند.
این کودکان همیشه موفقیت تحصیلی یا کسب مقام را از دید والدین دیده و احساس می کنند که خانواده آنها را تشویق می کنند و در واقع دچار غرور می شوند. اما بیشترشان معمولا مهارت های اجتماعی را کسب نکرده و در روابط بین فردی مشکل دارند چون تمام وقتشان را صرف موفقیت های تحصیلی کرده و در رقابت بوده اند و معمولا با افرادی مانند خودشان دوست میشوند و جمعشان کوچکتر است. بسیاری از این کودکان که با این شیوه تربیتی به دانشگاه راه یافتهاند، با وجود توانمندی موفق نبوده و یک مرتبه مسائل درسی را رها کرده اند حتی پیش آمده مشروط هم شده اند.
شاهد آن هستیم که برخی خانوادهها اصرار دارند کودکان خود را در مدارس خاص و با شهریههای بالا ثبت نام کنند، آیا کارایی کودکان با این جداسازی افزایش می یابد و اساسا استعدادهای کودکان باهوش در این شرایط بهتر شکوفا می شود؟
هر فردی از لحاظ ذهنی متفاوت است. زمانی که تیزهوشی برخی کودکان در سنین دبستان مشخص می شود، والدین آنها اصرار دارند که آنها جهشی درس بخوانند. اما این موضوع فشار شدیدی بر کودکان وارد می کند و منجر می شود که پس از مدتی از نظر تحصیلی افت کنند. برای مثال اگر فردی در ۱۵ سالگی وارد دانشگاه شود، از نظر هوشی توانمند و با همکلاسیهای خود متفاوت است، اما معمولا در ارتباطات خود منزوی است.
صرفا مساله پیشرفت ویژه، در یک فرد مهم نیست. با این وجود، هر چند پیشرفت تحصیلی در کودکان بسیار مناسب و کارآمد است و سبب موفقیت آنان در آینده می شود، اما کنترل و نظارت بیش از حد و وسواس گونه والدین می تواند اثرات بدی را بر کودکان بر جای بگذارد و آنها را تا مرز دلزدگی از درس پیش ببرد. بررسیها نشان میدهد حتی کودکان تیزهوش هم بر اساس فشارهای تحصیلی بعد از مدتی دچار تنزل شده و به یکباره افت کرده اند. این کودکان نه تنها از نظر آموزشی دچار مشکل می شوند، بلکه در ارتباط با مهارت های دیگر زندگی نیز دچار ضعف و اختلال هستند و در نهایت، رفتار نامناسب پدران و مادران در پیشرفت تحصیلی کودکان تاثیر غیر قابل انکاری دارد.
به عقیده من اگر ما سیستم آموزشی و معلم های خوبی داشته باشیم شکوفایی کودکان رقم می خورد. اگر معلمان محیط را برای تحصیل آماده کنند، کودکان موفق می شوند. چه بسا رتبههای برتر کنکور از روستاهای دورافتاده بوده اند و در مدارس و کلاسهای ویژه درس نخوانده و تنها از شرایط موجود خود بهره بردهاند. لزوما استعداد کودکان در مدارس ویژه و با حضور در کلاسهای متعدد آموزشی شکوفا نمیشود.
با وجود آنکه پیشرفت تحصیلی کودکان یکی از عوامل موفقیت آنان در آینده است، حساسیت بیش از حد والدین در پیشبرد این موفقیت، چه تاثیرات روحی و روانی بر فرزندان دارد؟
بسیاری از والدین با این تصور که باید بهترین فضا را برای رشد کودک خود مهیا کنند، بدون در نظر گرفتن ویژگی ها، توانمندی ها و ظرفیت کودک به او فشار می آورند. این در حالی است که این رفتارها نشات گرفته از اجتماع، چشم و همچشمی و تلاش برای نمایش والدین است، چراکه ذهنیت پدران و مادران این است که چون ما نتوانسته ایم موفق باشیم، پس باید کودکانمان موفق شوند.
بنابراین احساس بدی را برای کودکان خود رقم می زنند، حتی ممکن است فرزندان نسبت به درس خواندن بی رقم باشند یا همواره در رقابت شدید به سر ببرند و به نوعی مقاومت یا کمال گرایی در آنان ایجاد شود. متاسفانه این مشکلی است که ما خیلی با آن مواجهه هستیم.
با توجه به اینکه برخی خانواده ها نظارت و کنترل آموزشی مضاعف بر کودکان خود دارند، اصرار و سختگیری آنها در زمینه موفقیت تحصیلی چه تبعاتی دارد؟
باید والدین یک همکاری خوبی با مدرسه داشته باشند و مدرسه هم باید بستر آموزشی خوبی برای کودکان فراهم کند. تعامل بین والدین، مدرسه و معلم می تواند زمینه خوبی باشد برای اینکه والدین آگاه شوند که باید به ظرفیت کودکان خود از جنبه های مختلف توجه کنند و همچنین اولیای مدرسه هم توانمندی کودک آنها را در مدرسه زیر نظر دارند. با این وجود، والدین باید از رقابت با اطرافیان دست بردارند و سطح توقع و انتطارشان منطقی باشد و بدانند سلامت روانی کودکانشان از همه چیز مهم تر است. در این صورت است که خودپنداری مثبت در کودکان شکل می گیرد چراکه با فشار و درخواستهای غیر منطقی تنها نتیجه معکوس از کودکان دریافت می شود.
منبع:
سلامت نیوز
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼