نقش پدر درتربیت کودک، چه اهمیتی دارد؟
از دیدگاه روانشناسی، وجود پدر از منظرهای مختلفی برای فرزند، مهم تلقی می شود.
تشکیل یک خانواده با وجود دو عضو اصلی به امکان پذیر است. زن و مرد. کم کم بعد از گذشت مدتی اعضای خانواده بیشتر می شوند و کودکان نیز عضوی از خانواده می شوند. با ورود کودک به زندگی مسولیت پدر و مادر چند برابر می شود. مهمترین مسولیت آنها نیز تربیت کردن فرزند است.
کودک در کنار پدر و مادر
دکتر علیرضا شریفی یزدی، جامعهشناس و عضو پژوهشکده خانواده در این خصوص میگوید: کودک در کنار پدر و مادر، نقشهایی را میپذیرد که بر این اساس همزیستی مسالمتآمیز در یک جمع و رفتار تعامل با دیگران را آموزش میبیند و در مقابل والدین هم، با رشد فرزندشان به مراحل جدیدی از تکامل دست پیدا کرده و آگاه میشوند که با نسل بعد از خود، چگونه رفتار کنند.
برای رشد بهتر کودک، هر کدام از والدین جایگاه ویژهای دارند
از دیدگاه روانشناسی، وجود پدر از منظرهای مختلفی برای فرزند، مهم تلقی میشود. فرزندان در کانون خانواده مهر ورزیدن را یاد میگیرند و اینجاست که انتقال احساسات مثبت و عواطف پدرانه به عنوان یکی از مهمترین ابعاد وجودی پدر خانواده و نقش او مطرح میشود. از طرف دیگر در جوامعی که تأمین هزینههای درآمدی بر عهده پدر خانواده است آسایش مادی و تعادل زندگی آینده فرزندان در گرو وجود پدر معنا پیدا میکند.
نقش خانواده
باید توجه داشت، کودکان به الگوسازیهای مردانهای احتیاج دارند که در کانون خانواده و از طریق پدر، به آنها دست پیدا میکنند. به عنوان نمونه، پسران همواره سعی میکنند از رفتارهای پدر، الگوبرداری کنند و اگر پدری مهربان و یا مستبد داشته باشند، در زندگی آینده و بعد از ازدواجشان رفتاری مانند پدر را پیشه میکنند. همچنین دختران در معیارهای انتخاب همسر به دنبال مردی میگردند که شباهت زیادی به رفتارهای مثبت پدرشان داشته باشد.
مرگ و یا طلاق و فقدان پدر
کودک در کنار پدر و مادر
دکتر علیرضا شریفی یزدی، جامعهشناس و عضو پژوهشکده خانواده در این خصوص میگوید: کودک در کنار پدر و مادر، نقشهایی را میپذیرد که بر این اساس همزیستی مسالمتآمیز در یک جمع و رفتار تعامل با دیگران را آموزش میبیند و در مقابل والدین هم، با رشد فرزندشان به مراحل جدیدی از تکامل دست پیدا کرده و آگاه میشوند که با نسل بعد از خود، چگونه رفتار کنند.
برای رشد بهتر کودک، هر کدام از والدین جایگاه ویژهای دارند
از دیدگاه روانشناسی، وجود پدر از منظرهای مختلفی برای فرزند، مهم تلقی میشود. فرزندان در کانون خانواده مهر ورزیدن را یاد میگیرند و اینجاست که انتقال احساسات مثبت و عواطف پدرانه به عنوان یکی از مهمترین ابعاد وجودی پدر خانواده و نقش او مطرح میشود. از طرف دیگر در جوامعی که تأمین هزینههای درآمدی بر عهده پدر خانواده است آسایش مادی و تعادل زندگی آینده فرزندان در گرو وجود پدر معنا پیدا میکند.
نقش خانواده
باید توجه داشت، کودکان به الگوسازیهای مردانهای احتیاج دارند که در کانون خانواده و از طریق پدر، به آنها دست پیدا میکنند. به عنوان نمونه، پسران همواره سعی میکنند از رفتارهای پدر، الگوبرداری کنند و اگر پدری مهربان و یا مستبد داشته باشند، در زندگی آینده و بعد از ازدواجشان رفتاری مانند پدر را پیشه میکنند. همچنین دختران در معیارهای انتخاب همسر به دنبال مردی میگردند که شباهت زیادی به رفتارهای مثبت پدرشان داشته باشد.
مرگ و یا طلاق و فقدان پدر
کودک ممکن است از لحاظ عاطفی دچار نقصان شده و از دریافت مزایا، از یکی از منابع اقتصادی و عاطفی با محدودیت روبهرو شود و الگوسازیهای مردانهاش نیز به درستی شکل نمیگیرد.
ساختار ذهنی کودک
بخش مهمی از آرزوهای کودک که در ذهن او شکل میگیرد ناشی از حضور داشتن یا حضور نداشتن پدر در خانواده و نقشی که ایفا میکند، است. هر کودکی برای آیندهاش یک هدف تخیلی دارد و یکی از مهمترین عوامل شکلگیری هدف تخیلی کودک که آینده او را شکل میدهد، پدر است. خلاقیتهای فردی کودک، در موقعیتهای مختلف تا حد زیادی تابع تأثیری است که پدر بر وی میگذارد. به عبارت خلاصهتر، پدر شیوه زندگی هر فرد در آینده را بهطور جدی تحتتأثیر قرار میدهد.موضوعی که نباید از خاطر برد آن است که بعضی مسائل هیچگاه جایگزینی نخواهند داشت. اگر فرزند در سنینی قرار داشته باشد که فقدان پدر را درک کند. هیچگاه کسی نمیتواند این خلأ را جبران کند و البته هیچکس هم نباید سعی بر این داشته باشد که نقش پدر را ایفا کند بلکه اطرافیان نزدیک میتوانند زمینه شکلگیری یک رابطه هیجانی و عاطفی را ایجاد کنند و از داشتن حس ترحم نسبت به کودک یا انجام دادن کارها و مسئولیتهای محوله او خودداری کنند و بر این باور نباشند که حال که پدر در کنار کودک نیست، نباید آب در دلش تکان بخورد. چرا که چنین اعمالی کاملاً اشتباه است و جلوی رشد و شکوفایی او را در آینده خواهد گرفت. دکتر شریفی یزدی معتقد است: در خانوادههای تکسرپرست وظیفه مهم مادر آن است که به فرزند در کودکی توضیح دهد که پدرت فوت کرده و یا بنابر دلایلی جدا از هم، زندگی میکنیم اما همچنان پدر توست و بهتر است شرایط را طوری هماهنگ کند که فرزند بتواند در هفته یک یا دو مرتبه با پدرش ارتباط داشته یا به منزل او برود تا به این ترتیب وجود پدر را درک کرده و بتواند الگوبرداری درستی انجام دهد.والدین، با وجود جداشدن از یکدیگر باید کودک یا نوجوان را توجیه کنند که به دلایلی نتوانستهاند ادامه زندگی بدهند و او حاصل زندگی مشترک آنهاست و هر یک از آنها سعی در خوشبخت کردن او دارند.
مدیریتی کارآمد
همانطور که گفته شد در مواقعی که کودک یا نوجوان از نعمت پدر محروم است، مادر و اطرافیان او میتوانند تا حد زیادی این محرومیتها را پوشش دهند.
شیوههای برخورد مناسب با کودک یا نوجوان محروم شده از پدر
اگر کودک یا نوجوان به دلیل متارکه پدر و مادر، از وجود پدر محروم شده باشد برای اینکه طلاق تأثیرات منفی بیشتری بر زندگی وی نگذارد و آینده خوبی را تجربه کند بهتر است والدین، در نشستهایی که با فرزندشان دارند از نقاط ضعف یکدیگر، در مقابل فرزند سخن نگویند و از او به عنوان ابزار کنجکاوی یکدیگر استفاده نکنند و بدون اطلاع دیگری و فقط به خاطر به واهم انداختن طرف مقابل، فرزند را به منزل خود نبرند زیرا انجام چنین رفتارهای غلطی، اثرات غیرقابل جبرانی را بر شخصیت کودک وارد میسازد. در بعضی خانوادهها که با فقدان پدر روبهرو هستند اقوام و اطرافیان سعی می کنند، برای نوجوان نقش پدر را ایفا کنند و به این ترتیب او دارای شبه پدرهای متفاوتی میشود و مدام در ذهن خود این جمله را مرور میکند که اگر پدرم بود، کسی جرأت نمیکرد برای من تکلیف تعیین کند.در این مواقع بهتر است به جای اینکه چند نفر از اقوام وارد عمل شوند و با این کار نقشی تخریبی را بازی کنند، یکی از اقوام نزدیک که زمان و امکان ارتباط کافی در بلندمدت را با کودک یا نوجوان دارد، این وظیفه را برعهده گیرد. برای مثال اگر کودک یا نوجوان به هر دلیلی با خلأ وجودی پدر روبهرو است و دایی یا عمویش به عنوان الگویی مردانه و به منظور جلوگیری از ضربههای روحی و عاطفی بر او، ساعاتی از روز را در کنارش سپری میکند در ابتدا باید با کودک یا نوجوان رابطه دوستی عمیقی برقرار کند و در مواردی که احتیاج به وجود پدر در کنار اوست، وارد عمل شود و بعد در قبال فرصت و محبتی که در اختیار کودک قرار داده است، از او توقعاتی داشته باشد و به این ترتیب مسئولیتدهی و مسئولیتخواهی را به او آموزش دهد و از محبت زیاد که کودک یا نوجوان را دچار اشباع عاطفی میکند، بپرهیزد.
بخش مهمی از آرزوهای کودک که در ذهن او شکل میگیرد ناشی از حضور داشتن یا حضور نداشتن پدر در خانواده و نقشی که ایفا میکند، است. هر کودکی برای آیندهاش یک هدف تخیلی دارد و یکی از مهمترین عوامل شکلگیری هدف تخیلی کودک که آینده او را شکل میدهد، پدر است. خلاقیتهای فردی کودک، در موقعیتهای مختلف تا حد زیادی تابع تأثیری است که پدر بر وی میگذارد. به عبارت خلاصهتر، پدر شیوه زندگی هر فرد در آینده را بهطور جدی تحتتأثیر قرار میدهد.موضوعی که نباید از خاطر برد آن است که بعضی مسائل هیچگاه جایگزینی نخواهند داشت. اگر فرزند در سنینی قرار داشته باشد که فقدان پدر را درک کند. هیچگاه کسی نمیتواند این خلأ را جبران کند و البته هیچکس هم نباید سعی بر این داشته باشد که نقش پدر را ایفا کند بلکه اطرافیان نزدیک میتوانند زمینه شکلگیری یک رابطه هیجانی و عاطفی را ایجاد کنند و از داشتن حس ترحم نسبت به کودک یا انجام دادن کارها و مسئولیتهای محوله او خودداری کنند و بر این باور نباشند که حال که پدر در کنار کودک نیست، نباید آب در دلش تکان بخورد. چرا که چنین اعمالی کاملاً اشتباه است و جلوی رشد و شکوفایی او را در آینده خواهد گرفت. دکتر شریفی یزدی معتقد است: در خانوادههای تکسرپرست وظیفه مهم مادر آن است که به فرزند در کودکی توضیح دهد که پدرت فوت کرده و یا بنابر دلایلی جدا از هم، زندگی میکنیم اما همچنان پدر توست و بهتر است شرایط را طوری هماهنگ کند که فرزند بتواند در هفته یک یا دو مرتبه با پدرش ارتباط داشته یا به منزل او برود تا به این ترتیب وجود پدر را درک کرده و بتواند الگوبرداری درستی انجام دهد.والدین، با وجود جداشدن از یکدیگر باید کودک یا نوجوان را توجیه کنند که به دلایلی نتوانستهاند ادامه زندگی بدهند و او حاصل زندگی مشترک آنهاست و هر یک از آنها سعی در خوشبخت کردن او دارند.
مدیریتی کارآمد
همانطور که گفته شد در مواقعی که کودک یا نوجوان از نعمت پدر محروم است، مادر و اطرافیان او میتوانند تا حد زیادی این محرومیتها را پوشش دهند.
شیوههای برخورد مناسب با کودک یا نوجوان محروم شده از پدر
اگر کودک یا نوجوان به دلیل متارکه پدر و مادر، از وجود پدر محروم شده باشد برای اینکه طلاق تأثیرات منفی بیشتری بر زندگی وی نگذارد و آینده خوبی را تجربه کند بهتر است والدین، در نشستهایی که با فرزندشان دارند از نقاط ضعف یکدیگر، در مقابل فرزند سخن نگویند و از او به عنوان ابزار کنجکاوی یکدیگر استفاده نکنند و بدون اطلاع دیگری و فقط به خاطر به واهم انداختن طرف مقابل، فرزند را به منزل خود نبرند زیرا انجام چنین رفتارهای غلطی، اثرات غیرقابل جبرانی را بر شخصیت کودک وارد میسازد. در بعضی خانوادهها که با فقدان پدر روبهرو هستند اقوام و اطرافیان سعی می کنند، برای نوجوان نقش پدر را ایفا کنند و به این ترتیب او دارای شبه پدرهای متفاوتی میشود و مدام در ذهن خود این جمله را مرور میکند که اگر پدرم بود، کسی جرأت نمیکرد برای من تکلیف تعیین کند.در این مواقع بهتر است به جای اینکه چند نفر از اقوام وارد عمل شوند و با این کار نقشی تخریبی را بازی کنند، یکی از اقوام نزدیک که زمان و امکان ارتباط کافی در بلندمدت را با کودک یا نوجوان دارد، این وظیفه را برعهده گیرد. برای مثال اگر کودک یا نوجوان به هر دلیلی با خلأ وجودی پدر روبهرو است و دایی یا عمویش به عنوان الگویی مردانه و به منظور جلوگیری از ضربههای روحی و عاطفی بر او، ساعاتی از روز را در کنارش سپری میکند در ابتدا باید با کودک یا نوجوان رابطه دوستی عمیقی برقرار کند و در مواردی که احتیاج به وجود پدر در کنار اوست، وارد عمل شود و بعد در قبال فرصت و محبتی که در اختیار کودک قرار داده است، از او توقعاتی داشته باشد و به این ترتیب مسئولیتدهی و مسئولیتخواهی را به او آموزش دهد و از محبت زیاد که کودک یا نوجوان را دچار اشباع عاطفی میکند، بپرهیزد.
منبع:
دکتر سلام
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼