یه صبح قشنگ بهاری قورباغه کوچولو از خونش بیرون اومد تا توی آب برکه صورتش و بشوره. وقتی عکس خودشو تو آب دید یکم با خودش فکر کرد و گفت... امشب هم یکی دیگه از قصه های شبانه و قشنگ رو با صدای زیبای خانم نشیبا با همدیگه گوش می دیم. برای گوش دادن به این فایل صوتی(پادکست) روی دکمه زیر کلیک کنید.