قصه های شب بخیر کوچولو، مهربانی با همه/ پادکست
یه روزی که مثل همیشه علی به زمین ورزشی رفته بود تا با دوستاش فوتبال بازی کنه...
یه روزی که مثل همیشه علی به زمین ورزشی رفته بود تا با دوستاش فوتبال بازی کنه، دوستش سعید فورا رسید و گفت بچه ها بدویین بیاین یه چیز خیلی جالب پیدا کردم...
امشب هم یکی دیگه از قصه های شبانه و قشنگ رو با صدای زیبای خانم نشیبا با همدیگه گوش می دیم.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼