قصه های شب بخیر کوچولو، بلندترین صدا/ پادکست
کوه بلند روبروی رودخونه و دشت ایستاده بود و به اطراف نگاه میکرد خورشید خانم...
کوه بلند روبروی رودخونه و دشت ایستاده بود و به اطراف نگاه میکرد خورشید خانم هم توی آسمون آبی داشت می تابید و همه جا رو روشن میکرد. هوا ملایم بود یعنی نه خیلی گرم بود نه خیلی سرد...
امشب هم یکی دیگه از قصه های شبانه و قشنگ رو با صدای زیبای خانم نشیبا با همدیگه گوش می دیم.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼