۱۵۶۹۸۰
۲۹۱۰
۲۹۱۰

روانشناسی رشد چیست؟

باید توجه داشت که مراد از رشد، تنها پیشرفت و نمو نیست، بلکه رکود و انحطاط را نیز شامل می شود.

روان شناسی رشد، یکی از موضوع های اساسی و بنیادین است که توجه همگان را جلب کرده است و در متن نظام های گوناگون روان شناختی، جایگاهی محوری دارد. انسان از زمان تشکیل نطفه حرکت خود را آغاز می کند و با گذراندن مراحل جنینی، کودکی، نوجوانی، جوانی و بزرگ سالی به اهداف خویش نزدیک می شود. اما آنچه در روان شناسی رشد مطرح می شود، چگونگی طی این مراحل و عوامل مؤثر بر آن و نیز بررسی ابعاد گوناگون رشد آدمی است. بنابراین، در این فصل به طور کلی، دگرگونی های ابعاد گوناگون رشد را بر می رسیم.
تعریف رشد
به دلیل وجود دیدگاه های گوناگون، تعریف های متعددی از رشد ارائه کرده اند. از مجموع تعریف هایی که برای اصطلاح رشد بر شمرده اند، (۱) می توان به این تعریف اشاره کرد: « رشد، تغییرات کمّی و کیفی نسبتاً پایدار و مستمر موجود زنده است که با پیشرفت زمان در طبیعت، ساخت و رفتار موجود زنده حادث می شود ». (۲)
باید توجه داشت که مراد از رشد، تنها پیشرفت و نمو نیست، بلکه رکود و انحطاط را نیز شامل می شود. رشد پس از انعقاد نطفه آغاز شده، پس از تولد کودک پیشرفت می کند، اما در مرحله ی کهن سالی و پیری به ضعف و انحطاط روی می گذارد.
از سوی دیگر، مفهوم « رشد » در منابع اسلامی با آنچه در روان شناسی مصطلح است تفاوت دارد. در حقیقت، اصطلاح رشد در قرآن و روایت ها ارزشی مثبت معرفی شده است؛ چنان که خداوند در قرآن باز گرداندن اموال یتیمان را به خودشان به یافتن رشد در آنان مشروط دانسته، می فرماید: « پس اگر در ایشان رشد [ فکری ] یافتید اموالشان را به آنان رد کنید ». (۳) همچنین مفسران، بیشتر واژه های رشد و مشتقات آن را در قرآن کمال، هدایت، رسیدن به واقع، پختگی عقل و راه درست ترجمه کرده اند؛ (۴) به ویژه آنکه رشد در برابر یک امر منفی مانند گمراهی قرار گرفته باشد؛ مانند: « در قبول دین اکراهی نیست؛ [ زیرا ] راه درست از راه منحرف روشن شده است »، (۵) یا « اگر راه هدایت را ببینند، راه خود را بر نمی گزینند و اگر راه گمراهی را ببینند، راه خود را بر می گزینند ». (۶) همچنین در روایت های معصومان ( علیه السلام ) رشد به معنای هدایت آمده است؛ چنان که از زبان حضرت علی ( علیه السلام ) در نهج البلاغه آمده است: « عقل تو را کفایت می کند؛ چرا که راه گمراهی را از رستگاری به تو نشان می دهد ». (۷)
در منابع اسلامی، مفهوم رشد ارزشی مثبت معرفی شده است؛ در حالی که در روان شناسی به تغییرهای کمی و کیفی موجود زنده بدون در نظر گرفتن مطلوب یا نامطلوب بودن آن تغییرها اشاره شده است.
با توجه به آنچه در باره ی واژه ی رشد توضیح دادیم، به نظر می رسد که اگر اصطلاح Development را تحول معنا کنیم با معانی بیان شده بیشتر همخوانی دارد؛ زیرا واژه ی تحول به هر نوع تغییری گفته می شود. (۸) به عبارت دیگر، هم تغییرهای رو به افزایش و هم تغییرهای رو به کاهش را شامل می شود. بدین ترتیب، معنای رشد نیز بر اساس آیات، تنها جنبه ی ارزشی و رو به کمال خواهد داشت.
واژه های دیگری نیز هستندکه در عین مترادف بودن با اصطلاح « رشد »، هر یک معنای ویژه ای دارد. برای مثال، واژه « نمو » بیشتر برای اندازه گیری فیزیکی مانند افزایش قد و وزن استفاده می شود. واژه ی « نضج » نیز بدین معناست که فرد به اندازه ای توانایی عملی یافته است که بتواند الگویی رفتاری را انجام دهد. (۹)
با توجه به تبیین اصطلاح رشد، می توان روان شناسی آن را این گونه تعریف کرد: « روان شناسی رشد، علمی است که تحولات و تغییرات جسمی، ذهنی، عاطفی و عملکرد اجتماعی فرد را در طول عمر- از لحظه ی انعقاد نطفه تا مرگ - مطالعه می کند ». (۱۰)
روان شناسی رشد با نام های دیگری همچون روان شناسی کودک و روان شناسی ژنتیک نیز معرفی شده است که البته هر یک ویژگی های خاصی دارند.

اصول رشد
هدف اصلی از مطالعه ی رشد، ارائه ی الگویی طبیعی و مناسب برای رشد آدمی از انعقاد نطفه تا پایان عمر است. بر اساس این الگو، پدر و مادر، مربیان و مجریان فرهنگی، افزون بر آشنایی با ویژگی های گوناگون انسان، نیازها، انتظارات و تفاوت های فردی میان انسان ها، شیوه ی درست تربیت کودکان و نوجوانانشان را می یابند. همچنین از این راه در می یابیم زمانی که انحرافی در این الگوی طبیعی پیش آمد، چه وظایف و مسئولیت هایی بر دوش ماست. (11) این الگوی طبیعی از ا صول و قوانین مشخصی پیروی می کند که شناخت آنها برای فهم الگوی طبیعی ضروری است. در اینجا برخی از آنها را شرح می دهیم: (12)
1. الگوی معین و پیش بینی پذیر (13)
گر چه انسان ها تفاوت های گوناگونی دارند، طرح عمومی مراحل رشد آنان یک سان است و از الگو و طرحی پیروی می کنند که از پیش تعیین شده و پیش بینی پذیر است. این طرح هم پیش از تولد و هم پس از تولدرا شامل می شود. خداوند نیز در قرآن به این نکته بارها اشاره کرده است؛ چنان که در سوره ی حج پس از آنکه سیر مراحل رشد پیش از تولد را بیان می کند، می فرماید: « و جنین هایی را که بخواهیم، تا مدت معینی در رحم [ مادران ] قرار می دهیم ». (14)
این اصل در همه ی ابعاد رشد، از جمله رشد حرکتی، عقلی و عاطفی - هیجانی جریان دارد. در رشد عاطفی - هیجانی، کودک در برابر اشیای غیر معمول و عجیب، ترس مبهمی نشان می دهد، ولی به تدریج این ترس اختصاصی شده، با رفتارهای گوناگون همچون گریه کردن، گریختن و مخفی کردن متمایز می شود. در رشد عقلی نیز، کودک نخست مفهوم کل را درک می کند و سپس مفهوم اجزا را در می یابد. همچنین در رشد حرکتی، کودک برای گرفتن اشیا نخست همه ی دست خود را به کار می گیرد، ولی با گذشت زمان و پیشرفت رشد، می تواند از انگشتان و سپس بند انگشتانش استفاده کند. (15)
این اصل از بعد جسمی پیرو دو قانون است:
الف ) قانون سری - پایی (16)
بنابراین قانون، آدمی نخست از ناحیه ی سر، سپس تنه و سرانجام از ناحیه ی پا رشد می کند. پس از تولد نیز ساختارهای قسمت سر، زودتر از دیگر بخش های بدن رشد می کند. کودک حرکت های سر خود را بیش از حرکت های دست یا پا کنترل می کند.
ب) قانون مرکزی - پیرامونی (17)
بر اساس این قانون، مسیر رشد جسمی از نزدیک به دور است. به عبارت دیگر، رشد از محور مرکزی بدن آغاز و به سوی اطراف و انتهای بدن پیش می رود. برای مثال، در دوره ی پیش از تولد، سر و تنه پیش از دست و پا با شتاب بیشتری رشد خود را آغاز می کنند و پس از به وجود آمدن سر و تنه، بازوها دراز می شوند. سپس دست ها و سرانجام انگشتان رشد می کنند. پس از تولد نیز انگشتان کودک دیرتر از بازوهای او رشد می کنند. (18)
پیروی از الگوی معین تنها به بعد جسمی منحصر نمی شود، بلکه همه ی ابعاد وجودی انسان از قبیل روانی، عاطفی، اجتماعی، هیجانی و معنوی را در بر می گیرد. (19)
2. مرحله ای یا پیوسته (20)
گر چه برای آغاز و انجام رشد انسان می توان زمان معینی را در نظر گرفت، نباید گذشته ی کودک را با وضع کنونی او به طور کلی نادیده گرفت. (21) در هر یک از فرایندهای رشد آدمی، مرحله ای بودن و پیوستگی رشد، دیده می شود. برای مثال، کودک به طور ناگهانی و دفعی توانایی سخن گفتن پیدا نمی کند، بلکه سخن گفتن او در مراحل خاصی با الفاظ نامفهوم آغاز می شود. سپس واژه ها را به طور ناقص ادا کرده، پس از آن، کلمه را به کار می برد تا به تدریج بتواند با جمله سازی مقصود خود را بیان کند. همین امر، در جنبه های دیگر رشد مانند راه رفتن، شناخت، ادراک و... وجود دارد. (22) بنابراین، مراحل رشد انسان در عین گذراندن مراحل، پیوستگی خاصی دارد. (23)
این استمرار در تغییر گاهی در جهت پیشرفت و گاه کاهش و فرسودگی است. قرآن کریم نیز چندین بار، سیر مراحل رشد آدمی را بر می شمارد. برای نمونه، خداوند می فرماید: « ما انسان را از عصاره ای از گِل آفریدیم. سپس او را نطفه ای در قرار گاه مطمئن ( رحم ) قرار دادیم. آن گاه نطفه را به صورت علقه ( خون بسته )، و علقه را به صورت مضغه ( گوشت جویده شده )، و مضغه را به صورت استخوان هایی در آوردیم و بر استخوان ها گوشت پوشانیدیم. آن گاه آن را آفرینشی دیگر پدید آوردیم. آفرین بر خداوند که نیکوترین آفرینشگران است ». (24)
همچنین برای مراحل رشد پس از تولد، آیه های گوناگونی وجود دارد. برای نمونه، خداوند می فرماید: « او کسی است که شما را از خاک آفرید. آن گاه از نطفه، سپس از عقله ( خون بسته )، آن گاه شما را به صورت طفلی از شکم مادر بیرون می فرستد؛ سپس به مرحله ی کمال قوت خود می رسید و پس از آن پیر می شوید ». (25)
تفاوت های فردی (26)
همان گونه که گذشت، از یک سوی، طرح و الگوی عمومی یک سانی برای رشد همه ی انسان ها وجود دارد و از سوی دیگر، هر فرد الگوی ویژه ای دارد که با سرعت و روش ویژه ای رشد می کند. (27) برای مثال، برخی بلند قد و برخی کوتاه، گروهی چاق و عده ای لاغر، شماری تیزهوش و عده ای کم هوش اند. به طور کلی، انسان ها در ابعاد گوناگون رشد جسمی، عقلی و اجتماعی متفاوت اند و رشد یک سانی ندارند که در اصطلاح به آن، تفاوت های فردی می گویند. البته تفاوت های فردی در سال های آغازین کمتر تشخیص پذیر است و هر چه سن کودک افزایش می یابد، این تفاوت ها بیشتر آشکار می شود.
تفاوت های فردی در رشد، بر اثر دو عامل مهم وراثت و محیط به وجود می آید که در بخش عوامل بر رشد به آنها خواهیم پرداخت. وجود تفاوت های فردی در میزان رشد انسان، حکمت هایی دارد. خداوند این تفاوت ها را وسیله ای برای آزمایش آنان می داند تا هر یک بتواند با اختیار خویش از استعدادهایش استفاده کند؛ چنان که می فرماید: « او کسی است که شما را جانشینان [ و نمایندگان خود ] در زمین قرار داد، و برخی را بر برخی دیگر، درجاتی برتری داد تا شما را به آنچه در اختیارتان قرار داده، بیازماید. بی شک، پروردگارت زود کیفر و همو آمرزنده ی مهربان است ». (28) حضرت علی ( علیه السلام ) نیز می فرمایند: « مردم تا زمانی که با یکدیگر متفاوت اند، همواره در خیر به سر می برند و اگر یک سان شوند هلاک خواهند شد ». (29)
آگاهی از وجود تفاوت های فردی میان کودکان و نوجوانان، به والدین و مربیان کمک بسیار بزرگی می کند تا در برخورد با رشد آنان شیوه های یک سانی نداشته باشند. بنابراین به نکته های زیر باید توجه کرد:
الف) نباید انتظار داشت که همه ی کودکان هم سن، رفتارهای معین و مشابهی داشته باشند. کودک رشد یافته در محیطی فرهنگی و خانواده ای اهل علم با کودکی در همان سطح از هوش، ولی پرورش یافته در خانواده ای دچار فقر فرهنگی، بسیار متفاوت است. همچنین والدین نباید از کودکان خود، انتظار یک سانی داشته باشند؛ زیرا آنان استعداد ها و توانمندی های متفاوتی دارند.
ب) با توجه به تفاوت های فردی کودکان و نوجوان، نمی توان از شیوه های یک سانی برای تربیت آنان استفاده کرد. گاه روشی که برای یک کودک مناسب است، برای دیگری نامناسب بوده، مربی با شکست رو به رو می شود. (30) بنابراین، والدین و مربیان باید افزون بر پرهیز از مقایسه ی دو کودک، از شیوه های مشابه در تربیت کودکان متفاوت استفاده نکنند.
4. منحنی طبیعی روند رشد (31)
سرعت رشد در همه ی مراحل یک نواخت نیست، بلکه به صورت منحنی ای بهنجار پیش می رود. در آغاز، حرکت رشد پر شتاب است و در سالهای میانی، مسیر رشد کند، ولی یک نواخت می شود. در سال های پایانی عمر نیز رفته رفته یا با سرعت به انحطاط روی می گذارد. برای مثال، رشد جسمانی در دوره ی نخست کودکی سریع تر است. همچنین اعضای گوناگون بدن سرعت یک سانی ندارند. قد انسان بزرگ سال به طور تقریبی سه و نیم برابر زمان نوزادی است، در حالی که وزن بزرگ سال حدود بیست برابر نوزاد است. (32)
به طور کلی می توان گفت رشد در دو دوره سرعت بیشتری دارد: دوره ی پیش از تولد و شش ماه نخست زندگی که در مجموع حدود پانزده مال طول می کشد و به « رشد ناگهانی کودک » (33) مشهور است. دیگری دوره ی بلوغ است که سرعت رشد آن از یک تا دو سال پیش از رسیدن به بلوغ جنسی و شش ماه تا یک سال پس از بلوغ جنسی ادامه دارد. این دوره در مجموع حدود 1/5 تا 3 سال طول می کشد که « رشد ناگهانی نوجوانی » (34) نامیده شده است. (35)
5. وجود مقاطع تعادل و عدم تعادل (36)
مقاطع تعادل و عدم تعادل به تناوب در طول رشد کودک و نوجوان به چشم می خورد. در دوران کودکی، معمولاً از ماه هجدهم تا شش سالگی این تعادل و عدم تعادل هر شش ماه یک بار، یکی پس از دیگری اتفاق می افتد. از شش سالگی تا سن یازده سالگی، کودک زندگی آرام و متعادلی را خواهد داشت. پس از یازده سالگی - که تقریباً به بلوغ نزدیک است - دوباره مقاطع تعادل و عدم تعادل آشکار می شود.
مراد از تعادل، هماهنگی بین گرایش ها، نیازها و خواست های متفاوت و گاه متضاد است که در صورت تعادل، فرد، رشد بهنجاری دارد. (37) در دوره های تعادل، رفتار فرد از سازگاری بیشتر، همکاری، محبت و سودمندی حکایت دارد. (38)
تنش، اضطراب، عدم اطمینان و امنیت، از جمله ویژگی های رفتاری است که در وضعیت عدم تعادل، کودک به آن ها دچار می شود و نباید آنها را رفتارهای مشکل ساز به شمار آورد؛ چنان که در حالت عدم تعادل دوران بلوغ نیز برخی رفتارهای غیر طبیعی دیده می شود. (39)
گفتنی است که مقاطع تعادل و عدم تعادل میان دختران و پسران اندکی متفاوت است. (40)
منبع: راسخون

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

  • اخبار داغ
  • جدیدترین
  • پربیننده ترین
  • گوناگون
  • مطالب مرتبط

برای ارسال نظر کلیک کنید

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «نی نی بان» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.