آموزش کودکان دیرآموز، چگونه ممکن است؟
والدین کودکان دیرآموز در ارتباط با نگرش نسبت به فعالیت های شناختی با والدین دیگر تفاوت دارند...
والدین کودکان دیرآموز در ارتباط با نگرش نسبت به فعالیت های شناختی با والدین دیگر تفاوت دارند: این والدین فعالیت های هوشی و شناختی قبل از ورود به مدرسه را برای کودکان خود مهم تلقی نمی کنند. آن ها به نتایج و نمرات فرزندان خود در مدرسه علاقه دارند اما شیوه کمک آن ها به کودکانشان واقعاً کارآمد نیست. طعنه زدن، سرزنش کردن، تنبیه و مقایسه بین این کودک با سایر کودکان در این خانواده ها به فراوانی دیده می شود. این والدین سطح هوش کودکان خود را بیشتر از آنچه که هست برآورد می کنند و مشکلات رفتاری و سازشی آن ها را نمی پذیرند یا درک نمی کنند. آن ها حاضر به پذیرفتن این واقعیت نیستند که کودک آن ها دیرآموز است و تلاش می کنند که بر مشکلات فرزند خود سرپوش بگذارند.
چه باید کرد؟
مسلم است که کار با دانش آموزان دیرآموز باید به دور از نگرش منفی و تعصب صورت بگیرد. باید این نگرش در جامعه آموزشی و خانواده ایجاد شود که دیرآموزان متعلق به جامعه عادی هستند و استثنایی تلقی نمی شوند. به عبارت دیگر، اگر یک کودک دیرآموز در نظام آموزشی تعلیم درست نبیند و سرانجام با برچسب استثنایی وارد مراکز ویژه شود نشان دهنده ناکارآمد بودن روش آموزشی است.
والدین باید نقش خود را به عنوان معلمان طولانی مدت کودک بپذیرند و پذیرفتن این نقش مستلزم آن است که بین خانه و مدرسه همکاری و ارتباط بیشتر و فعال تری ایجاد شود. بنابراین معلمان این دانش آموزان باید آموزش مناسب و دوره های مربوط را بگذرانند و دارای شناخت کافی از کودکان و نحوه ارتباط با خانواده های آنان باشند. از سوی دیگر به نظر می رسد که در آموزش و پرورش شناخت کافی از کودکان دیرآموز وجود ندارد و پی گیری های لازم در مورد دیرآموزان صورت نمی گیرد.
۱- خانواده ها به طور موثر با معلم همکاری کرده و معلم از این همکاری استقبال کند.
۲- این کودکان در کلاس هایی قرار بگیرند که دارای دانش آموزان کمتری باشد.
۳- معلم به آموزش انفرادی بپردازد و بتدریج کودک را درگیر فعالیت های گروهی و تدریس جمعی نماید.
۴- پیشرفت این کودکان به صورت هفتگی ثبت و در صورت نیاز از وجود یک مشاور کمک گرفته شود.
۵- فعالیت های یادگیری به صورت گام به گام و از ساده به مشکل و با حجم کمتری انجام شود.
۶- تدریس با تکرار بیشتــری همراه باشد و از بیان لفظی خود دانش آموز استفاده شود.
۷- در مورد پاسخ های درست و نادرست بازخورد فوری و همــراه با توجه، تحسین، تشویق و البته در صورت لـزوم از تنبیه خفیف استفاده شود.
۸- به کودکان کمک شود که هرچه زودتر به مرحله عملیات عینی بــرسند.
۹- بـر روی پیشرفت توجه و رشد مهارت های کلامی کودکان کار شود.
۱۰- مهارت آمـوزی مورد توجه قرار بگیرد. از آنجایی که تقریباً ۱۳% دانش آموزان مدارس عادی دیرآموز هستند، رسیدن به اهداف فوق نیازمند آن است که یک دوره آموزشی برای معلمان دوره ابتدایی در نظر گرفته شود و یک کمیته تخصصی بر عملکرد مدارس نظارت داشته باشد.
۱۱- اگــر کودکان دیرآموز در همان کلاسهای اول و دوم آموزش مناسب ببینند و درگیــر فعالیت هایی شوند که به طور نظامدار جذب سیستم ادراکی آن ها شود و مهارت کلامی آن ها را رشد دهد، هم نمرات کلاســی و هم رشد هوشــی آن ها پیشرفت می کند و به حد دانش آموزان عادی می رسد.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼