والدین شاغل و فرزندان، مراقب باشید
فرزندانی که دوست دارند وقتی به خانه می رسند با دیدن چهره مادرشان، خستگی از تن شان بیرون برود ولی...
با عجله از خواب بیدار می شود و لباس های فرزندش را تنش می کند. در حالی که بچه اش هنوز کاملا چشم هایش را باز نکرده است، دستش را می کشد تا او را به مهدکودک یا خانه مادربزرگ برساند. لحظاتی بعد هم فرزندش را می بوسد و می گوید: «بعدازظهر میام دنبالت، تا مامان برمی گرده بچه خوبی باشی!»
کلید را می چرخاند و در را باز می کند. به خانه خالی سلام می کند. کیفش را به گوشه ای می اندازد و به سمت آشپزخانه می رود. خسته است همیشه آرزو داشت وقتی از مدرسه برمی گردد مادرش در خانه منتظر او باشد آرزویی که می داند به واقعیت تبدیل نخواهد شد؛ بنابراین یک بالشت بر می دارد و جلوی تلویزیون دراز می کشد تا شاید تا آمدن مادرش خوابش ببرد.
این دو روایت شرح حال بیشتر خردسالان و کودکانی است که مادران شان بیرون از خانه کار می کنند. فرزندانی که دوست دارند وقتی به خانه می رسند با دیدن چهره مادرشان، خستگی از تن شان بیرون برود ولی به دلایل شاغل بودن مادر این حس خوب را هیچ گاه تجربه نکرده اند. بچه هایی که دوست دارند در کنار مادرشان قد بکشند و زیر چتر مهربانی های مادران شان بزرگ شوند ولی هیچ وقت چنین فرصتی را به دست نیاورده اند.
دوری از والدین خسارت های جبران ناپذیری دارد
حجت الاسلام علی فروتن، کارشناس و مشاور خانواده معتقد است حقیقتی که در عالم هستی، هم از نظر دین مبین اسلام و هم از نظر علم، مسلم و غیر قابل انکار است، ارتباط خاص تمامی مخلوقات با یکدیگر است. تاثیرگذاری و تاثیرپذیری موجودات و مخلوقات در ارتباط با یکدیگر، امری بدیهی است که به تایید نیازی ندارد بلکه فقط و فقط نیازمند توجه و دقت بیشتر انسان ها به عنوان موجودات برتر در عالم هستی به ارتباط با دیگر مخلوقات است.
توجه بیشتر به این که با چه چیزهایی سر و کار دارند، با چه افرادی ارتباط صمیمی دارند و پیامدها و آثار این ارتباط ها چیست؟ به طور مثال دوری پدر و مادر از فرزند و تنهایی یا نزدیک شدن او به اشخاص دیگری غیر از والدین، موجب وارد آمدن خسارت های جبران ناپذیری به او خواهد شد.
تربیت فرزند به عهده شماست
در دوران شکل گیری و تثبیت شخصیت فرزند، این پدر و مادر هستند که براساس ارزش های اخلاقی باید فرزندشان را تربیت کنند و قطعا دیگران از اهداف، علایق، سلایق و ارزش های مورد نظر والدین باخبر نیستند هر چند والدین خواسته های خودشان را برای متولیان تربیتی به صورت مشروح بیان کنند اما از سخن تا عمل، فاصله و تفاوت بسیار است.
در این بین فرزند نیاز به حضور والدین را در نمی یابد و وقتی این کمبودها تامین نشود، به صورت طبیعی این عقده ها در آینده به اختلالات رفتاری و روانی تبدیل می شود؛ بنابراین اسلام توصیه و تاکید بسیار دارد که والدین خصوصا مادر با فرزندش ارتباط صمیمانه و تنگاتنگی داشته باشد و به او مهرورزی کند تا به صورت مستقیم بر تربیت فرزند تاثیر بگذارد.
به طور مثال این که والدین به نوازش و بوسیدن فرزندشان بپردازند تاثیرات عجیبی بر تعدیل رفتار کودک دارد. در حدیثی از پیامبر(ص) داریم: «فی رجُلٍ قالَ: ما قَبَّلتُ صَبِیّا قَطُّ، فلَمّا ولَّى قالَ: هذا رجُلٌ عِندی أنّهُ مِن أهلِ النّارِ» مردی در جمع پیامبر (ص) و عده ای از اصحاب گفت: من هرگز کودکم را نبوسیدهام. پس آن گاه که خواست برود، پیامبر (ص) فرمودند: این مرد در نظر من از دوزخیان است (الکافی: ۶ / ۵۰ منتخب میزان الحکمة : ۶۱۲) وقتی اهمیت بوسیدن درباره مردی که فرزندانش را نبوسیده است به حدی می رسد که پیامبر (ص) می فرمایند: او را از اهل دوزخ می بینم، جایی برای توضیحات بیشتر درباره اهمیت حضور والدین در کنار فرزندان شان نمی ماند.
خوب در برابر خوب تر
بنابراین با توجه به این که ضروری است والدین در امر تربیت فرزند به صورت مستمر نقش داشته باشند، به آسانی می توان به این نتیجه رسید که حتی کمترین زمان دوری آن ها از فرزند، آثار منفی فراوانی دارد. از آن جا که نشانه عاقل این است که از بین خوب و خوب تر، خوب تر را و از بین بد و بدتر، بد را انتخاب کند از مادرهای شاغل می خواهم که به این نکته توجه کنند و کمی در این باره بیندیشند که در قبال اشتغال چه عوایدی نصیب شان می شود و از سوی دیگر با دوری از فرزند، چه آسیب هایی به خانواده وارد می شود و با مقایسه بین این دو مسئله، بهترین راه را انتخاب کنند؛ بنابراین هر مادری باید این عواید و آسیب ها را برای خودش بنویسد و تصمیم گیری کند چون در هر خانواده ای میزان این عواید و آسیب ها متفاوت است و هیچ فردی جز خود مادر نمی تواند، تصمیم درستی بگیرد.
با این حال اگر اشتغال برای مادری ضروری و اجتناب ناپذیر است پیشنهاد می شود در اوقات غیرکاری، حتما کمبودهای فرزندش را جبران کند و تا حد امکان در ساعاتی که در کنار فرزندش نیست، او را در نزد نزدیکان نسبی خود مثل مادر یا خواهر بگذارد تا آسیب کمتری در مسائل تربیتی و روحی و روانی به او وارد شود.
یک زن با دو مسئولیت
مادران شاغل اغلب به دلیل آن که بخش مهمی از ساعات مفیدشان را در طول روز از فرزند جدا هستند، نمی توانند همانند مادران خانه دار به کودکان خود رسیدگی کنند، علاوه بر این، آن ها در کنار خستگی جسمی و ذهنی ناشی از کار، مسئولیت خانه و خانه داری را هم به دوش می کشند. از سوی دیگر، سپردن کودکان به مهد کودک هم چندان مورد تایید کارشناسان نیست، چرا که به باور آن ها این کار ممکن است موجب بروز نابسامانی های روانی خاصی در بزرگسالی شود. در ادامه چندین تاثیر مهم شاغل بودن مادران بر تربیت فرزندان را خواهید خواند.
فاصله عاطفی از فرزند:
روانشناسان معتقدند کودکان به خصوص در سالهای نخستین زندگی، نیاز شدید عاطفی دارند و این نیاز تنها از سوی مادر تامین میشود و از طریق هیچ فرد یا نهاد جایگزین دیگری تامین نمیشود. با شاغل شدن زن که مهمترین نقش را در ایجاد تعادل عاطفی و روانی و پرورش فضایل در فرزند دارد، لطمه شدید روحی به کودک وارد میشود.
کاهش تابعیت پذیری فرزند از مادر:
هر مسئله ای که سبب دوری والدین از فرزندان شود، از میزان نفوذشان در آن ها کم می کند. اشتغال مادر نیز این دوری را پدید می آورد و به این صورت، بر تربیت صحیح فرزندان تأثیر می گذارد زیرا فرزند دیگر حرف شنوی لازم را ندارد.
رفتارهای تربیتی خارج از خط تعادل:
خستگی های روحی ناشی از اشتغال در خارج از منزل گاهی سبب رفتار غیردوستانه و سخت گیری افراطی مادر می شود و گاهی هم مادر می کوشد تا ساعات نبودن خود را با هدیه یا نوعی باج دادن به فرزند جبران کند و این روند افراطی و تفریطی رفتار با فرزندان، تربیت او را دچار خدشه می کند.
نظارت مستقیم نداشتن بر فرزندان و غفلت از نیازهای آن ها:
پرخاشگری و تمرکز نداشتن، افت تحصیلی و بحران های عاطفی در نوجوانی از نداشتن نظارت مستقیم والدین و به خصوص مادر بر فرزندان حکایت دارد و این مسئله نیاز به حضور و واکنش به موقع مادر در برابر رفتارهای فرزندان را بیشتر به رخ می کشد.
تضعیف جایگاه پدر:
اشتغال مادر ممکن است نقش و جایگاه پدر را برای فرزندان پسر مخدوش کند. فرزندان چون می توانند بخشی از نیازهای مالی خود را از طریق مادر برطرف کنند، ممکن است نقش پدر را در منزل نادیده بگیرند و از کمک ها و راهنمایی های وی خود را بی نیاز بدانند و به مرور زمان، پدر در انزوا قرار گیرد.
کم رنگ شدن نقش مادر به عنوان الگو برای دختران:
بی تردید نخستین الگوی دختر، مادر است. دختر در تعامل با مادر، خانه داری، کدبانوگری، شوهرداری، بچه داری و امثال آن را یاد می گیرد و به تدریج، بخشی از مسئولیت زندگی را در خانواده بر عهده می گیرد و خود را برای زندگی آینده آماده می کند؛ اما حضور کم مادر در خانه و کانون خانواده این الگو را بی رمق می سازد.
دوگانگی در تربیت فرزندان:
در طول زمان حضور در محل کار، مادر مجبور است فرزند یا فرزندان خود را به مهد کودک یا به افراد دیگری از فامیل مثل خاله یا مادربزرگ بسپارد. این در حالی است که الگوهای تربیتی مادر با ایده ها و روش های تربیتی مربیان مهدها و دیگران متفاوت خواهد بود و فرزندان با حالتی دوگانه در رفتار و افکار و ارزش ها رشد خواهند کرد.
منبع:
کودک پرس
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼