تولد فرزند جدید، تاثیری بر رابطه زناشویی دارد؟
اغلب زوج ها انتظار دارند که وجود یک کودک، باعث تحیکم روابطشان شود اما مشکلات و سختیهای فرزند اول معمولا آنها را مضطرب و پریشانخاطر میکند.
اغلب زوج ها انتظار دارند که وجود یک کودک، باعث تحیکم روابطشان شود اما مشکلات و سختیهای فرزند اول معمولا آنها را مضطرب و پریشانخاطر میکند؛ با این حال زوجهای بسیاری نیز هستند که پدر مادر شدن را، راهی برای قویتر شدن خود میپندارند. من به عنوان یک متخصص خانواده، زمانی که در انتظار فرزند اول خود بودم، از تاثیری که قرار بود فرزندم بر همسر و خانوادهام اعمال کند کاملا آگاهی داشتم.
واقعیت این است که پدر و مادر شدن، با کم کردن توقعات زوجین همراه است. این مسئله ممکن است نارضایتی زوجین را در زندگی زناشویی سبب شود. این کاهش توقع در بین زنان، مخصوصا مادرانی که دارای فرزند دیگری نیز هستند به وضوح دیده میشود.
از جملهی عوامل تشدیدکنندهی نارضایتی پدران و مادران، میتوان به تقسیم نامساوی وظیفهی نگهداری و مراقبت از کودک، عدم انجام وظیفهی طرفین، تفاهم نداشتن زوجین با یکدیگر اشاره کرد. پسران و دختران با بر دوش گرفتن وظیفهی پدر و مادری مجبورند تا بر میزان فعالیت خویش بیافزایند. نارضایتی مادران نسبت به وظیفهشان در نگهداری کودک، از میزان رضایت آنها نسبت به زندگی زناشویی میکاهد.
اگرچه بیشتر تحقیقات درمورد ارتباط بین کودکان و رضایت زناشویی زوجها پس از پدر و مادر شدن تمرکز دارد اما تولد فرزند جدید میتواند بر چالشهای زندگی زناشویی بیافزاید. در واقع، میزان استرس مادران، نارضایتی زناشویی و نارضایتی از تقسیم کار به همان میزان که به هنگام تولد کودک اول وجود داشت، بالطبع در تولد فرزند دوم نیز وجود خواهد داشت. علاوه بر تشدید اختلالات والدین، تولد کودک دوم چالش جدیدی برای هردوی آنهاست!
بر این اساس، با اینکه والدین و محققین از تولد فرزند جدید به عنوان یک رویداد پر استرس یاد میکنند اما این رویداد میتواند برای فرزند اول نیز یک بحران روحی عاطفی تلقی شود. با این حال، بررسیهای جدید حاکی از آن است که همهی فرزندان بزرگتر، تغییراتی در رفتارشان نشان نمیدهند؛ درصورتیکه تغییراتی نیز در رفتارشان دیده شود کاملا طبیعی و عادی است و نباید همهی آنها را به دید منفی نگریست. تا کنون نظر بر این بوده است که کودک اول با ورود یک خواهر و یا یک برادر جدید به خانواده احساس راحتی نمیکند و دچار تنش و اضطراب میشود؛ اما تحقیقات جدید از این نظر پیروی نمیکنند. در واقع رفتار فرزند اول نسبت به حضور عضو جدید خانواده، کاملا بسته به شرایط و شخصیتی میباشد که آن کودک دارد. همچنین این رفتار به سن او، طرز مراقبت والدین از او، رابطهی پدر و مادر با یکدیگر و زمینهی خانوادگیاش نیز بستگی دارد.
چگونه میتوان انتظار داشت که والدین تاثیرات منفی فرزندآوری را در رضایت خود از زندگی زناشویی نادیده بگیرند؟! این تحقیق نشان میدهد که داشتن ارتباط موثر زوجین با یکدیگر به منظور تقسیم بندی روشن و واضح در مورد تقسیم کارها برای نگهداری و مراقبت از کودک، میتواند راهحل بسیار مناسبی برای هر دوی آنها باشد؛ به شرطی که هر دو به وظایف و عملکردهایشان پایبند باشند. به علاوه، مثبت نگری والدین، همکاریهای متقابل با یکدیگر و روابط مستحکم والدین با یکدیگر، به فرزندان اول کمک میکند که با ورود عضو جدید بهتر کنار بیایند.
واقعیت این است که پدر و مادر شدن، با کم کردن توقعات زوجین همراه است. این مسئله ممکن است نارضایتی زوجین را در زندگی زناشویی سبب شود. این کاهش توقع در بین زنان، مخصوصا مادرانی که دارای فرزند دیگری نیز هستند به وضوح دیده میشود.
از جملهی عوامل تشدیدکنندهی نارضایتی پدران و مادران، میتوان به تقسیم نامساوی وظیفهی نگهداری و مراقبت از کودک، عدم انجام وظیفهی طرفین، تفاهم نداشتن زوجین با یکدیگر اشاره کرد. پسران و دختران با بر دوش گرفتن وظیفهی پدر و مادری مجبورند تا بر میزان فعالیت خویش بیافزایند. نارضایتی مادران نسبت به وظیفهشان در نگهداری کودک، از میزان رضایت آنها نسبت به زندگی زناشویی میکاهد.
اگرچه بیشتر تحقیقات درمورد ارتباط بین کودکان و رضایت زناشویی زوجها پس از پدر و مادر شدن تمرکز دارد اما تولد فرزند جدید میتواند بر چالشهای زندگی زناشویی بیافزاید. در واقع، میزان استرس مادران، نارضایتی زناشویی و نارضایتی از تقسیم کار به همان میزان که به هنگام تولد کودک اول وجود داشت، بالطبع در تولد فرزند دوم نیز وجود خواهد داشت. علاوه بر تشدید اختلالات والدین، تولد کودک دوم چالش جدیدی برای هردوی آنهاست!
بر این اساس، با اینکه والدین و محققین از تولد فرزند جدید به عنوان یک رویداد پر استرس یاد میکنند اما این رویداد میتواند برای فرزند اول نیز یک بحران روحی عاطفی تلقی شود. با این حال، بررسیهای جدید حاکی از آن است که همهی فرزندان بزرگتر، تغییراتی در رفتارشان نشان نمیدهند؛ درصورتیکه تغییراتی نیز در رفتارشان دیده شود کاملا طبیعی و عادی است و نباید همهی آنها را به دید منفی نگریست. تا کنون نظر بر این بوده است که کودک اول با ورود یک خواهر و یا یک برادر جدید به خانواده احساس راحتی نمیکند و دچار تنش و اضطراب میشود؛ اما تحقیقات جدید از این نظر پیروی نمیکنند. در واقع رفتار فرزند اول نسبت به حضور عضو جدید خانواده، کاملا بسته به شرایط و شخصیتی میباشد که آن کودک دارد. همچنین این رفتار به سن او، طرز مراقبت والدین از او، رابطهی پدر و مادر با یکدیگر و زمینهی خانوادگیاش نیز بستگی دارد.
چگونه میتوان انتظار داشت که والدین تاثیرات منفی فرزندآوری را در رضایت خود از زندگی زناشویی نادیده بگیرند؟! این تحقیق نشان میدهد که داشتن ارتباط موثر زوجین با یکدیگر به منظور تقسیم بندی روشن و واضح در مورد تقسیم کارها برای نگهداری و مراقبت از کودک، میتواند راهحل بسیار مناسبی برای هر دوی آنها باشد؛ به شرطی که هر دو به وظایف و عملکردهایشان پایبند باشند. به علاوه، مثبت نگری والدین، همکاریهای متقابل با یکدیگر و روابط مستحکم والدین با یکدیگر، به فرزندان اول کمک میکند که با ورود عضو جدید بهتر کنار بیایند.
منبع:
مجله دکتر مجازی
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼