فرزند پسر میخوام، به هر قیمتی که شده!
تمایل خانوادهها برای داشتن فرزند پسر از یک بُعد به سنتها و مسائل فرهنگی جاری در کشور برمیگردد.
«مریم» در ٢٩سالگی برای بار دوم دارد مادر میشود. همه آزمایشها را انجام داده و مبلغی اضافی پرداخت کرده تنها برای اینکه بتواند جنسیت جنینش را خودش انتخاب کند. خودش را روی صندلی مطب زنان و زایمان جابهجا میکند و میگوید: «دومیلیون بیشتر میگیرند برای اینکه جنسیت را خودمان انتخاب کنیم. من پسر دوست دارم. البته تنها ٢٠درصد شانس دارم. بدنم ضعیف است. همسرم عاشق دختر است اما من پسر دوست دارم.» مینو هم ٨سالی میشود که زندگی مشترک را شروع کرده و هنوز طعم مادرشدن را نچشیده: «شوهرم بچه دوست ندارد ولی با اصرارهای من ٢ماهی میشود که پیگیریهای لازم را شروع کردهایم. من پسر میخواهم ربطی هم به وارث و تربیت ندارد. کلا از دیدن پسربچهها لذت میبرم.» این اما فقط دغدغه زنهای باردار مطب نیست؛ بین مردانی که همراه همسرانشان به مطب آمدهاند هم دغدغهها درباره جنسیت بچههایشان کم نیست؛ نمونهاش «امیرحسین» که دستهایش را محکم بهم گره زده تا کسی متوجه نگرانیاش نشود. «از بچهدار شدن و مسئولیتش میترسم، بهویژه اگر دختر باشد. خدا کند بچهمان پسر شود. دردسرش کمتر است. دیگر نگران آیندهاش نمیشویم. اینکه با چه کسی ازدواج کند یا
اینکه خدایناکرده اگر طلاق گرفت بهعنوان مطلقه در جامعه اذیت نمیشود. به نظرم از هر حیث پسر داشتن راحتتر است.»
زن یا مرد بودن
بین ایرانیها کم نیستند زنان و مردانی که برای تعیین جنسیت فرزندانشان قبل از بارداری و حین آن و البته بیشتر برای پسردارشدن، دست به دامن موادغذایی سفارش شده، طب سوزنی و حتی بارداری آزمایشگاهی میشوند تا در نهایت سرنوشت را آنطور که خود میپسندند، رقم بزنند؛ دغدغهای که گاهی به خواست و دلخواه خودشان است و زمانی به اجبار خانوادهها. «فریده»، ٤٢ساله که تجربه دوبار مادر شدن را دارد برای فرزند سوم این دغدغه به سراغش آمده آن هم به اجبار خانواده تا راهی مراکز تعیینجنسیت شود: «دو دختر دارم و اصلا تمایلی به داشتن فرزند سوم ندارم اما چه کنم که خانواده همسرم اسمورسم برایشان مهم است و حتما باید پسر به دنیا بیاورم.» «سیمین» هم با همین دغدغه از کرمانشاه راهی تهران شده: «همسرم تکپسر است با ٦خواهر. حتما باید فرزندم پسر شود. اولی نشد دومی حتما باید پسر شود. همه امید خانواده همسرم به من است. حتما برایشان نوه پسر میآورم.» این را با خنده میگوید و به اتاق معاینه میرود. نگرانی را میشود از چشمان سیاه و ریز مادرشوهر خواند. لباس مشکی کرمانشاهی به تن دارد و با لهجه شیرین ذکر میگوید: «دخترم دعا کن پسردار شود. خودم ٦دختر به
دنیا آوردم تا بالاخره خدا پسرم را به من بخشید. دلت پاک است دعا کن عروسم پسردار شود. حاضرم زمین پدری ام را بفروشم و خرجشان کنم تا به این آرزویم برسم.» «فهیمه» را اما دغدغه شخصیاش به این مرکز کشانده: «من خودم دخترم؛ چقدر توانستم به آرزوهایم برسم؟ هر وقت لب باز کردم حرفی بزنم گفتند دختری زشت است، دختری نکن. دختر از این کارها نمیکند. دختر شدن بهانهای بود برای اعمال محدودیت. اصلا دوست ندارم دختر داشته باشم تا زندگیام دوباره تکرار شود.» همسر «فهیمه» دوشیفت کار میکند تا هزینه آزمایشهای همسرش را تأمین کند: «زن یکدندهای است و هرچه میخواهد باید انجام بدهد. حالا هم میخواهد پسردار شود. من هم تنها گفتهام چشم.»
«لیلی» هم از آن دست مادرانی است که معتقدند دختر بودن سختترین کار جامعه امروز ایران است: «من خودم کلی بدبختی کشیدم. دیگر نمیخواهم دختر دیگری بدبختیهای من را تجربه کند.» حالا سالها از آن زمان که در ایران و بیشتر کشورهای خاورمیانه، داشتن فرزند پسر یک عرف کاملا طبیعی و شناخته شده بود میگذرد؛ رسمی که هنوز در فرهنگ تعداد زیادی از خانوادههای ایرانی مانده و این را سخنان بعضی پزشکان زنان و زایمان هم تأیید میکند. آنها میگویند این دیگر برایشان طبیعی است وقتی زنان بارداری را میبینند که با استرس بالایی، زمان تعیین جنسیت از آنها میخواهند خبر خوشی را به آنها بدهند: «بچهات پسر است.»
تعیین جنسیت؛ اخلاقی یا به دور از اخلاق؟
«ناهید خداکرمی»،رئیس انجمن مامایی که عضو شورای شهر تهران هم است از این تجربهها زیاد دارد. او در اینباره میگوید: «تمایل خانوادهها برای داشتن فرزند پسر از یک بُعد به سنتها و مسائل فرهنگی جاری در کشور برمیگردد. گرچه این فرهنگ از نظر مذهبی و دینی مغایر با باورهای ما است چراکه در اسلام سه زن نقش بسیار اثرگذاری در روند جریان بسط اسلام در دنیا داشتند؛ حضرت خدیجه، حضرت فاطمه و حضرت زینب سلاماللهعلیها که هرکدام نقشهای مهمی در پیشبرد اهداف پیامبر داشتند. با این تفاسیر متوجه میشویم که چنین نگرشی، مسألهای فرهنگی و دینی نیست.» او ادامه میدهد: «اما شاید بتوان گفت چنین خواستهای یک تمایل تاریخی را در پشتسر خود میبیند. در دورانهای قبل مردان نانآور خانواده بودند یا پسران بودند که مراقبت از پدرومادر را بهعهده میگرفتند، البته در آن دوران پسران بهعنوان ادامهدهندگان کسب و پیشه خانوادگی و عامل تداوم نسل تلقى مىشدند. در کشاورزی یا کسبوتجارت ترجیح خانوادهها این بود که فرزند پسر داشته باشند تا کارشان زمین نماند.» خداکرمی معتقد است اگر تمایل به داشتن فرزند پسر در عصر نوین همچنان در جامعه بین خانوادهها به
چشم میخورد، ممکن است به مدیریت فرهنگی کشور برگردد: «بههر حال چه بخواهیم چه نخواهیم دختران ما در جامعه احساس میکنند مورد تبعیض قرار میگیرند. احساس میکنند نگاه توأم با بیعدالتی به آنها میشود. مسائلی مانند حجاب اجباری و محدودیتهاى شغلى و اجتماعى مسائلی است که به صورت عرفى برای دختران اعمال میشود، البته من نمیگویم اشتباه است بعضی از آنها درست هم هستند. در مجموع این مسائل دختران ما را رنج میدهد و این دختران زمانی که میخواهند مادر شوند احساس میکنند اگر صاحب دختر شوند ممکن است همان مسیر محرومیتی آنها را ادامه بدهند.» به گفته رئیس انجمن مامایی: «پدرها هم گاهی وقتها تمایل به داشتن فرزند پسر دارند چون فکر میکنند دختر نیازمند مراقبت ویژه است و در معرض آسیب بیشتری است و برای همین گاهی وحشت میکنند اگر دختر داشتند و نتوانستند خوب مراقبت کنند یا اگر اتفاقی بیفتد ممکن است آبروی خانواده در خطر باشد. درواقع همه اینها هم میتواند باور غلطی باشد هم میتواند گاهی اوقات منطقی باشد.» خداکرمی با تأکید بر این مسأله که بعضی از خانوادهها تمایل به داشتن فرزند پسر دارند، ادامه میدهد: «بسیاری از خانوادهها هم هستند که
در مراجعاتشان تاکیدشان بر این است که دختر داشته باشند، این موارد را هم داریم که حتی برای فرزند اول خانوادهها راهنمایی میگیرند چون معتقدند دختر برکت خانه است و میتواند محوری باشد برای داشتن خانوادهای صمیمیتر. ما این باورها را هم میبینیم. نمیتوان آنها را کتمان کرد. گاهیاوقات نیز خانواده چون دختر دارد برای فرزند دوم دست به اقداماتی میزند؛ به مراکز ناباروری مراجعه میکنند چون میدانند با باروریهای آزمایشگاهی ممکن است شانس جدا کردن جنسیت را داشته باشند، البته به اعتقاد من کار مراکزی که نسبت به انجام تعیین جنسیت از طریق آزمایشگاه به خانوادهها کمک میکنند اخلاقی نیست. در همهجای دنیا این را اخلاقی نمیدانند. حتی در بعضی جوامع مثل چین و هند در بعضی مناطق گفتن جنسیت جنین ممنوع است چون ممکن است خانوادهای به سقط فکر کند.» تمایل به داشتن پسر مختص ایران نیست بلکه در جوامع دیگر نیز دیده میشود بهویژه در شرق آسیا در کشورهایی که سنتها بر فرهنگ تسلط دارد این مسأله دیده میشود: «با همه این اوصاف ضمن احترامی که به حق انتخاب پدرومادر داریم اما چون جنسیت و باروری یک مسأله فیزیولوژیک است هرگونه مداخله در این حوزه
بهویژه مداخلاتی که دستی و تکنیکی است جایز نیست و توصیه من به خانوادهها این است که خود را به دست خداوند بسپارند. پسرودختر تفاوتی ندارد بلکه داشتن فرزند صالح مهم است. بعضی دختران میتوانند خانواده را به خوشبختی برسانند و نام نیک برای خانواده داشته باشند. مریم میرزاخانی یک دختر بود که بر تارک علم ریاضی دنیا درخشید. به نظر من مداخله آزمایشگاهی یا انجام سقط براى جنسیت یک کفران نعمت و کاملا غیراخلاقى است.»
پسردار شدن به هر قیمتی
در سالهای گذشته برای اینکه خانوادهها به درجه بالایی از اطمینان به تعیین جنسیت برسند، روشهای علمیای به وجود آمده که به خانوادههایی که دغدغه تعیین جنسیت دارند سفارش میشود؛ روش تغذیهای، روشهای زمانبندی مقاربت - تعیین زمان تخمکگذاری- روش شستوشوی مهبلی، انتخاب جنسیت با کمک روش اریکسون و روش ivf وpgd . در شیوههای ivf وpgd پزشکان از احتمال بالا سخن میگویند و گاهی اوقات این درست بودن به صددرصد میرسد در حالی که در شیوههای سادهتر از اطمینان ٧٠تا٨٠درصد صحبت میشود. درواقع در میان روشهای تعیین جنسیت کمهزینهترین روش تعیین جنسیت براساس روز تخمکگذاری است که با آزمایش خون میتوان تا حدود ٨٥تا٩٠درصد جنسیت جنین را از روی خون مادر تشخیص داد، آن هم در هفته هشتم و نهم بارداری که درحال حاضر بعضی از آزمایشگاهها در تهران این کار را انجام میدهند. «هزینه آزمایشها و سونوگرافیها سنگین است و هر قشری از عهده آن بر نمیآید. الان برای یک عمل حدود ٦میلیون از من خواستهاند.» «محمد» به گفته خودش برای بچهدار شدن کفش آهنی پوشیده: «هزینهها بخش مهمی است و به هر سختیای باشد تأمینش میکنم. راهی را شروع کردهایم و تا
آخرش باید برویم. نمیشود که وسط کار رهایش کرد.»
پسرهای مامانی، وارثان آینده
«سمیرا طاووسی» روانشناس است و در مورد تمایل خانوادهها برای داشتن پسر به «شهروند» میگوید: «بحث اجتماعی و تاریخی آن را که میدانیم. پسر نیروی کار بوده و به همین دلیل ترجیح بر این بوده که فرزند پسر باشد، اما در جامعه کنونی اگر میبینیم با وجود نیروی کار هم زن و هم مرد، در بعضی فرهنگها ترجیح بر این است که فرزند پسر باشد، برای این است که دختر چالشهای مختص به خودش را دارد. ما فرهنگی داریم که باید برای دختر جهیزیه جور باشد. اگر خدای ناکرده دختر پایش را کج بگذارد ننگش برای خانواده بسیار بیشتر از پسر است.» او ادامه میدهد: «البته این نگرش در میان قشر تحصیلکرده کمتر دیده میشود، هر چند که هنوز پدر و مادر همسر یا خود زنها، خواهان نوه پسر هستند، یعنی همان نسل قدیمیتر خانواده. در اینکه چنین تمایلی وجود دارد شکی نیست.» او موضوع را از نظر روانشناختی هم بررسی میکند: «در بحث روانشناختی مسأله هم باید گفت که در فرهنگ ما این اصطلاح وجود دارد که پسرها مامانیتر هستند و واقعا هم همینطور است چون پسرها تا ٥سالگی تمایل به مادر دارند و پدر را رقیب خود میدانند، حتی پس از گذشت این پروسه، پدر الگویش میشود اما مادر همچنان
عشق اولاش باقی میماند و پسرها حتی در سن بالا هم به مادر، وابستگی دارند، موضوعی که برای مادران هم لذتبخش است. این رویه از نظر روانشناسی نادرست و بسیار آسیبزننده، اما برای خانواده شیرین است. درواقع همه این مسائل سبب میشود تمایل به پسر داشتن وجود داشته باشد.»
البته همه آرزوی پسردارشدن ندارند؛ یکی هم مثل «زهره» و همسرش «محمد» که تنها آرزویشان فرزند داشتن است، دیگر جنسیت فرقی نمیکند: «در دنیای امروز که دختران همپای پسران تحصیل میکنند و در تمام سطوح جامعه حضور دارند، دیگر جنسیت مفهوم قدیمی خود را از دست داده است.» زهره اینها را میگوید و برای تأیید حرفهایش به «محمد» نگاه میکند. «هزینه آزمایشها و سونوگرافیها سنگین است و هر قشری از عهده آن بر نمیآید. الان برای یک عمل حدود ٦میلیون از من خواستهاند.» «محمد» به گفته خودش برای بچهدار شدن کفش آهنی پوشیده: «هزینهها بخش مهمی است و به هر سختیای باشد تأمینش میکنم. راهی را شروع کردهایم و تا آخرش باید برویم. نمیشود که وسط کار رهایش کرد.» مهری اما عاشق دختر است. زنی که در رشته پرستاری فارغالتحصیل شده و برای دختردار شدن، به یکی از مراکز تعیین جنسیت مراجعه کرده است: «من تکدختر خانواده هستم و برای همین دوست دارم دختر داشته باشم. همسرم هم ترجیحاش به داشتن دختر است.» «مژگان» و همسرش هم دختر دوست دارند و این اشتیاق در خانواده همسر هم دیده میشود: «هفتسالی میشود که ازدواج کردهایم و دوست داریم دختر داشته باشیم.
مادرشوهرم هفت پسر داشته و طعم دختر داشتن را نچشیده و نوه دختر برایش لذتبخشتر است.» طاووسی موضوع دیگری را مورد توجه قرار میدهد؛ اینکه برخی زنان از زن بودنشان لذت نبردهاند و حالا نمیخواهند صاحب فرزند دختر شوند. به گفته این روانشناس، زن بودن یک جبر ژنتیکی نیست: «اگر زنی در محیطی رشد یافته باشد و به موجب آن نتوانسته باشد به خواستههایش دست یابد، تنها به دلیل دختر بودن، لذتی از بلوغ نبرده باشد، همیشه در محدودیت باشد و ... چنین زنی بیتردید هیچگاه نمیخواهد صاحب دختر شود. خیلی از زنها توجیهشان این است که «خودم زیاد بدبختی کشیدهام، انشاءالله بچهام پسر باشه» بنابراین این نگاه در جامعه وجود دارد. ما در جامعه شاهد محدودیتهایی برای زنان هستیم و این در حالی است که در خانوادهها نیز محدودیتهایی به چشم میخورد. درواقع اینها تجربیاتی است که بیشتر زنان داشتهاند و ترجیح میدهند فرزندشان پسر باشد.» این روانشناس معتقد است که مسأله وارث هم به این تمایل دامن میزند: «متاسفانه باورهایی مانند همخونمان است، نسلمان از پسر ادامه پیدا میکند و... در فرهنگ ما وجود دارد و نمیشود آنها را کتمان کرد، البته قوانین کشور
هم از این باورها حمایت میکند، اینکه نام فامیلی از پدر به فرزند میرسد، اینکه فرزند پسر فامیلی را به ارث میبرد نه فرزند دختر و... همه اینها این باور را تقویت میکند.»
مادری که میل به داشتن فرزند پسر دارد
از زن بودن خود راضی نیست
ماجرای تمایل به داشتن فرزند پسر در میان گروهی از خانوادهها، موضوعی است که «مینو مرتاضی لنگرودی» فعال حوزه زنان هم درباره آن نظراتی دارد. او به «شهروند» میگوید: «تمایلات مربوط به جنس فرزند، تمایلاتی دستکاری شده و معطوف به فرهنگ و میزان رضایتمندی زنان و مردان از جنسیت خویش است. جنسیت محصول روابط جمعی و زندگی در اجتماع است؛ نقشهایی که مرد و زن در جامعه ایفا میکنند، محصول جبری طبیعت آنها نیست. جنسیت نوعی از درک احساسات جنسی است که توسط فرهنگ بر جنس نر و ماده سیطره مییابد و با سپردن نقشهای خانوادگی اجتماعی به دختران و پسران خردسال، آنها را تبدیل به زنان و مردان فردای جامعه میکند.» مرتاضی ناامنی را دلیل موجهی برای تمایل به داشتن پسر میداند: «جنسیت بیش از جنس، هویت انسانی را تعیین کرده و شکل میدهد. از اینرو، تمایل به داشتن فرزند پسر از سوی مادران، تمایلی برگرفته از ساختارهای اجتماعی و فرهنگی جامعهای است که مادر قبلا در آن بهسر میبرده است. هویت تصوری است که شخص از خود در ارتباط با جهان بیرون از خود و جهان اجتماعی دارد.» این فعال حوزه زنان بر این باور است که «بیتردید مادری که میل به داشتن فرزند پسر
دارد، چهبسا از زن بودن خود راضی نیست و جنسیت زنانه به او ارزش اجتماعی، منزلت، امنیت و قدرت لازم برای بقا و ارتباط با دیگران را نمیدهد. از اینرو، چون فرزند دختر را نشانه تداوم و زندگی ناایمن فاقد منزلت و قدرت لازم برای ارتباط برابر انسانی و بقا در جامعه میبیند، تمایلی به ابقا و ترویج جنسیت زنانه ندارد.» او معتقد است «در عین حال این جامعه است که تعیین میکند فرزند دختر یا پسر کنونی و زن و مرد فردا چه فوایدی برای مادر میتواند داشته باشد. زن با زاییدن پسر مصایب تحمیلی رایج در هستی زنانه را جبران میکند. زنانی که تمایلات افراطی به داشتن فرزند پسر دارند درواقع با پسرزایی تصور میکنند صاحب قدرت و منزلت میشوند و احساس کمالیافتگی میکنند.»
این فعال حوزه زنان میگوید: «مفاهیم آسیبپذیر و شکننده همچون عاطفه، عشق و احساسات در جنسیت زنانه لانه کرده است. از اینرو، با وجود تغییرات فرهنگی و عبور از جامعه سنتی به جامعه مدرن، هنوز ماهیت و اساس این مفاهیم نزد انسانها فراجنسیتی نشده است. تا زمانی که فرهنگ جوامع در مسیر تفکیکهای جنسیتی زن و مرد و تحکیم نابرابریها حرکت میکند و توجهی به مدیریت عدالت و پایبندی به ادبیات و نگرش انسانی فراجنسیتی نداشته باشد، میل به پسردار شدن برای سهیم شدن در قدرت مردان و تبدیل شدن به سوژه مادر، به قوت خود باقی و برقرار خواهد ماند.» او حرفهایش را با مطرح کردن این پرسش ادامه داد: «آیا میتوان گفت محرومیتها و محدودیت زنان آنها را وامیدارد تا در آینده فرزند پسر را به دختر ترجیح دهند؟ با مراجعه به آمار سقط جنین دختر در جوامع، آشکارا درمییابیم که در جوامع فقیر و عقب نگهداشتهشده، والدین بهواسطه اجتناب از مصایبی که بر دختران فقط بهواسطه دختر بودن در جامعه وارد میشود، ترجیح میدهند دختردار نشوند. کشتار دختران و به نوعی زنده بهگور کردن آنها، امروزه به شکل سقط جنین دختر هنوز صورت میگیرد. بهنظر میرسد شناخت روابط
اجتماعی و فرهنگ جامعهای که والدین در آن زندگی میکنند در ترجیح دخترزایی یا رد و انکار آن نقش موثر و معناداری دارد.»
منبع:
شهروند
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼