کودک پر سر و صدا، عذرخواهی ندارد!
پسر من ۱۱ ماهه است و خوشبختانه به طور صحیح در مسیر رشد و تکاملش قرار دارد.
پسر من ۱۱ ماهه است و خوشبختانه به طور صحیح در مسیر رشد و تکاملش قرار دارد. چند ماه پیش شروع به دست زدن کرد. فقط چند هفته پیش، او شروع به راه رفتن کرد. در حال حاضر من یک فرزند پر سر و صدا دارم که او در همه زمان ها با صدای بلند حرف می زند، صداهای تعمدی که در واقع فقط برای او معنی دارد و خانواده ما در حال یادگیری تفسیر چیزی است که او می گوید.
با اینکه او هر روز بیشتر یاد می گیرد، چیزهایی وجود دارند که او هنوز کاملاً نمی فهمد، مانند حجم و بلندی صدا. او یک پسر کوچک است با صدای بلند! وقتی او یک احساس قوی را در مورد یک وضعیت خاص تجربه می کند، اگر او فکر کند که مردم در حال تلاش برای گفتگو با او هستند یا وقتی تصور می کند که اطرافیانش منظور دقیق او را درک نمی کنند، حجم صدایش را بیشتر می کند.
خلاصه در چند حالت صدای او بلند می شود. البته این خیلی بد نیست، کما اینکه خانواده ما نیز همه جا ساکت نیستند و بسیاری از این رفتار احتمالاً به این دلیل است که او فقط از ما تقلید می کند.
او زمانی که هیچ کس به او توجه نمی کند، تمایل بیشتری به این کار دارد که نشان می دهد یکی دیگر از اهداف او جلب توجه است. من یاد گرفته ام که چگونه مکالماتم را با او ادامه دهم، حتی زمانی که او تلاش می کند بلند حرف زدنش را با تمرکز ادامه دهد.
در نهایت او با صدای بلند گریه کرده و یا فریاد می زند. این نوع از سر و صدا برای من هم مانند اکثر والدین چندان خوشایند نیست. در انواع بهانه گیریهای مختلف مثلاً وقتی که او یک موز خورده و بیشتر می خواهد، وقتی سعی می کنیم او را بخوابانیم و یا چیزی خطرناک را از او دور می کنیم، ما این فریادها را می شنویم.
از آنجا که من یک مادر هستم، یاد گرفتم که چگونه صداهای پسرم را نادیده بگیرم و برای من مهم نیست که چقدر بلند باشد. به جز فریادهای واقعی او، خیلی وقتها صداهای فریادش را در کابوس هایم نیز می بینم.
واقعیت این است که در مواردی، نوزادان سر و صدا دارند و این در طبیعت آنهاست. من درک می کنم که همه نمی توانند به سادگی با بچه های شلوغ کنار بیایند. من سعی میکنم نسبت به نیازهای دیگران بی تفاوت نباشم، اما قصد ندارم که چون یک فرزند پر سر و صدا دارم، از دیگران عذرخواهی کنم.
حتماً برای شما نیز پیش آمده که کودکتان را با خودتان به رستوران برده باشد و او آنجا شروع به سر و صدا کرده باشد. هر چند شما نیز نباید وقتی او گرسنه است و از شما غذا می خواهد در تغذیه او تعلل کنید، اما به نظر می رسد در چنین شرایطی همه چیز تحت کنترل شما نخواهد بود.
برخی دیگر از مشتریان طوری به شما نگاه می کند که گویی شما مردم آزار ترین افراد این سیاره هستید.
بچه سر و صدا دارد و در بسیاری موارد اجتناب از این سر و صدا امکان پذیر نخواهد بود. هر چند اگر منصف باشیم وقتی که خودمان سفر می کنیم یا در جایی مستقر می شویم، دعا می کنیم که هیچ بچه ای نزدیک ما نباشد تا بتوانیم تا زمانی که به مقصد می رسیم، آرامش داشته باشیم.
من مادر و در عین حال یک انسان هستم، بنابراین درک می کنم که اکثر مردم صداهای بلند را دوست ندارند.
با این وجود، من نمی خواهم عذرخواهی کنم به این دلیل که کودکم سر و صدا می کند. او حق دارد که در خیلی از مکانها حضور داشته باشد و دقیقاً آنچه را که بچه ها انجام می دهند، انجام دهد. آنها به سبک خود غذا می خورند، شگفت انگیز هستند و گاهی اوقات، با صدای بلند جلب نظر می کنند.
با این حال بهتر است که علی رغم این تئوری درست، از بردن کودکان به مکانهایی که شان یا ویژگی خاص دارند، خودداری کنیم. من پسرم را به رستوران های فانتزی گران قیمت یا تئاتر نمی برم. اگر او شروع به سر و صدا در حین یک مراسم خاص کند، از محل فوق خارج می شوم. همیشه مکانهایی مناسب تخلیه هیحانات فرزندان شما نیز وجود دارند.
بعضی از بزرگسالان نیز باید کمی درک بیشتری داشته باشند. همه ما خیلی راحت می توانیم فراموش کنیم که انسان هستیم و زمانی همه ما بچه بودیم و فقط سعی داشتیم موجودیت و هویتمان را در این دنیا بفهمیم. ما محیط اطرافمان را بررسی کردیم، یاد گرفتیم چگونه از بدنمان استفاده کنیم و زبان و صداهایمان را کشف کردیم.
پسر من نیز حق دارد همه این چیزها را انجام دهد، درست مانند هر بچه دیگری! اگر سر و صدای فرزندم باعث ایجاد ناراحتی بقیه شود، آنها می توانند از هدفون استفاده کنند و یا جایی دیگر غذا بخورند! فقط از رستوران هایی که پنکیک سرو می کنند، دور بمانید، زیرا احتمالاً من و پسر شلوغم هم آنجا هستیم!
منبع:
سرسره
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼