علت دروغ گفتن کودکان، عمدی است یا سهوی؟
بیشتر ما وقتی می بینیم فرزندمان در حال دروغ گفتن است، عصبانی می شویم.
بیشتر ما وقتی می بینیم فرزندمان در حال دروغ گفتن است، عصبانی می شویم. گاهی شدت عصبانیتمان به قدری است که نمی توانیم رفتاری را که به نفع کودک است، در پیش گیریم.
البته بدون اینکه بدانیم چقدر در دروغ گفتن فرزندمان نقش داریم، با گفتن عباراتی نظیر "دروغ گفتن رفتاری نابخشودنی است و در طولانی مدت باعث آسیب رسیدن به شخصیت او می شود" ، رفتارهای خود را توجیه می کنیم.
نکتۀ دیگر این است که همۀ کودکان برخی اوقات دروغ می گویند، پس نباید واکنش های شدید و غیرعادی نسبت به آن نشان دهیم. واکنش نشان دادن به این رفتار نباید همراه با تهدید کودک باشد، زیرا نه توسط روانشناسان توصیه می شود و نه نتایج مؤثری در بردارد.
سرانجام اینکه کودک حتماً دلیل خوبی برای دروغ گفتن داشته است، پس بهتر است به دنبال علت دروغ باشیم و سپس راهی برای غلبه بر آن پیدا کنیم.
به ندرت می توان دروغ گفتن را در کودکان زیر چهار سال مشاهده کرد، اما این رفتار در پنج تا شش سالگی شدت بیشتری می یابد. بیش از این زمان، کودک برای تبدیل کردن خواسته اش به واقعیت چنین رفتارهایی از خود نشان می دهد. این کار را فانتزی یا خیال پردازی می نامیم و درک تمایز آن با دروغ بسیار آسان است.
فانتزی صرفاً نوعی خیال پردازی یا داستان بافی است. وقتی که کودکی می گوید در حال راندن یک اتوموبیل واقعی است، یا پلیسی است که دنبال یک آدم بد می گردد، نیازی به واکنش نشان دادن ندارد.
اما شرایط زمانی فرق می کند که مثلاً چند سال بعد یکی از وسایلش را جلوی در خانۀ شما جا می گذارد و شما بعد از مدتی آن را پیدا می کنید، در حالی که او به شما گفته بود وسیله اش را گم کرده است.
دروغ گویی کودکان می تواند نمودی از چهار مورد زیر باشد:
- جلب توجه
- پنهان کردن تقصیر
- فرار از تنبیه
- نوعی واکنش پرخاشگرانه
زمانی کار برای ما مشکل می شود که کودک تعمداً و از روی عادت دروغ می گوید. او می داند که دروغ می گوید، ولی نسبت به انگیزه های خود بی اطلاع است. شاید در اینجا تعمدی بودن عمل بیش از دروغ گفتن ما را بیازارد.
اگر در وهلۀ نخست علت دروغ گفتن کودک را بفهمیم، در ادامه متوجه می شویم که هرگونه رفتار خشن با او می تواند پایه گذار دروغ های بعدی باشد. به دلیل واکنش های شدید ما، کودک بیشتر احساس نا امنی می کند و برای فرار از مقصر شناخته شدن و تنبیه نشدن از دروغ کمک می گیرد.
همچنین کودک به دلیل مواجه با بدرفتاری خشمگین می شود؛ خشمی که به بروز رفتارهای پرخاشگرانه در او کمک می کند.
اولین گام در مسیر آموزش کودک برای دروغ نگفتن این است که به گونه ای رفتار کنیم که کودک نیازی به دروغ گفتن نداشته باشد، یعنی رفتار ما سلطه گرانه و تند نباشد. اگر آنها نسبت به عشق و محبت ما درک عمیقی بیابند، دیگر کمتر دلیلی برای دروغ گفتن پیدا می کنند.
آنها خیلی مواقع از ترس گفتن حقیقت دروغ می گویند. پس رفتار ما می تواند به فرزندمان بفهماند که در کنارش هستیم، نه علیه او. وقتی فرزندمان کار اشتباهی انجام داد، بهتر است این گونه با او صحبت کنیم:
دقیقاً بگو چه اتفاقی افتاده؟ دلیلی ندارد از من مخفی کنی، هر دلیلی که داشته باشد باز هم تنبیهت نمی کنم. اگر واقعیت را بگویی من هم علت اشتباه بودن کارت را می گویم، به شرط اینکه دروغ نگویی و من هم در عوض تنبیهت نمی کنم.
نکتۀ حائز اهمیت دیگر در مسیر پیشگیری از دروغ گویی کودکان، سیمای کلی روابط ما با آنها است. ما بیش از حد تصورمان فرزندمان را به دلیل ناتوانی و خرابکاری هایش سرزنش می کنیم. اکنون خستگی و بی حوصلگی را نیز به رفتارهای توام با سرزنش و انتقاد اضافه کنید.
پس کودک یاد می گیرد بدون صحبت دربارۀ همۀ کارهایش، همچنان محبت ما را در تصاحب خود داشته باشد. او تصور می کند بی اطلاعی ما از برخی مسائل می تواند باعث شود از خیلی چیزها در امان بماند.
گاهی ممکن است کودکی که به دلیل نق زدن های مداوم با سرزنش شدید پدر و مادر خود مواجه شده، دروغ های شاخ دار بگوید. او اغلب دیگران را تحت فشار می گذارد تا خودش را مطرح کند. در اینجا باید روابط خود را با فرزندمان که در پیشگیری از دروغ گویی و دلسرد کردن او از این عمل مؤثر است، تقویت کنیم.
مثلاً اگر او تصادفاً چیزی را روی زمین ریخت یا وسیله ای را شکست، بهتر است به جای سرزنش او واکنشی نشان دهیم که بعدها در صورت تکرار این اتفاقات، دروغ گفتن او را در پی نداشته باشد. به عبارت دیگر، او هرچه با ما راحت تر باشد و تصور بهتری از خود داشته باشد، کمتر به دروغ گفتن نیاز خواهد داشت.
اگر فرزندی داریم که علت دروغ گفتنش خصومت با ما یا ترس از ما است، می توانیم با تقویت روابط او را از این عادت بد دور کنیم. این کودکان می دانند که دروغ، آزاردهنده و دروغ گویی شبیه استفاده از کلمات زشت است. آنها حاضر اند حتی به قیمت تنبیه شدن هم که شده، ما را ناراحت کنند. در واقع آنها از دروغ گویی به عنوان واکنشی به رفتارهای ما بهره می گیرند و تصور می کنند که ما را دست انداخته اند.
اگرچه آموزش مزایای صداقت به کودکان بهترین سیاست ممکن است، اما به یاد داشته باشید که وجدان کودک به تدریج و با گذر زمان پرورش می یابد. هیچ کس دروغ گو به دنیا نمی آید یا همیشه حقیقت را نمی گوید.
وظیفۀ ما این است که حقیقت گویی را در فرزندمان پرورش دهیم، هرچند خودمان گاهی برای مصلحت او دروغ می گوییم. مثلاً برای اینکه کودکمان بتواند همۀ نهار خود را بخورد، به او می گوییم شکلات هایمان تمام شده است.
او خبر ندارد که اگر دنیا بر پایۀ دروغ و بی صداقتی بچرخد، روابط میان آدم ها با چه مشکلاتی روبه رو خواهد شد. او در سال های اولیه تنها منافع خودش را می بیند و هرگز به فکر یک جامعۀ خوب نیست. البته ما نیز با استفاده از آنچه دروغ های مصلحتی می نامیم، تصویر دروغ را برای کودک پیچیده تر می کنیم.
ما در حضور آنها دروغ می گوییم و پس از اینکه کودک از ما تقلید کرد، با توضیحات صوری و ظاهری ما روبه رو می شود که در نهایت به گیج شدن او می انجامد. کودک برای تحلیل و تجزیۀ این مسائل به زمان زیادی نیاز دارد، اما می توانیم با تقویت روابط خود با آنها نیاز به دروغ گفتن را به شدت کم کنیم.
هرچه بیشتر و شدیدتر سرزنشش کنیم، او بیشتر دروغ خواهد گفت؛ در حالی که هرچه بیشتر کنارش باشیم و به او قوت قلب دهیم، فرزندمان را کودکی راستگوتر خواهیم یافت
منبع:
کودک آنلاین
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼