تربیت اقتصادی کودک، روش انجام
خیلی از آفت هایی که سال ها بعد از تشکیل یک زندگی گریبان آن را میگیرد، ناشی از بیتدبیری در زمینه سبک و مدل زندگی است که از بدو تشکیل خانواده انجام شده است
خیلی از آفت هایی که سال ها بعد از تشکیل یک زندگی گریبان آن را میگیرد، ناشی از بیتدبیری در زمینه سبک و مدل زندگی است که از بدو تشکیل خانواده انجام شده است. کولهباری از قرض و وام، حتی بیماری هایی که دچار میشویم، حتی مشکلاتی که در سطح کلان یک کشور مشاهده میشود، مانند دیر ازدواجکردن جوانان، از همپاشیدگی خانوادهها و … ناشی از بی تدبیری در زمینه اقتصاد خانواده است.
به همین جهت از آنجا که مدیریت داخل منزل و نبض اقتصاد خانواده در دستان توانای بانوی خانه است، زنان میتوانند بیشترین نقش را در اصلاح سبک زندگی داشته باشند. از آنجایی که بیشتر فعالیت اقتصادی خانواده به منظور تامین نیازهای فرزندان صورت می گیرد، نویسنده سعی کرده است، میزان تاثیر این اصلاح سبک از زمانی که کودک وارد جمع دو نفره خانواده می شود را مورد بررسی قرار دهد.
پول توجیبی و آشنایی با مدیریت اقتصادی
برای آشنا ساختن فرزندان با مدیریت اقتصادی و نحوه استفاده کردن از پول، باید برنامه داشته باشیم. فرصت آزمون و خطا را به کودکمان بدهیم تا کم کم مدیریت پول و سرمایه را یاد بگیرد، بداند در صورت بیتدبیری در مصرف پول با بحران مواجه خواهد شد و برای خرج هایش باید از پیش، برنامه داشته باشد.
استفاده صحیح از اوقات فراغت
مدیریت صحیح اوقات فراغت کودکان به خصوص در سنین کودک و نوجوانی به طور خاص متوجه والدین و به خصوص مادر است، مادران باید با هوشمندی سلایق و نیازهای فرزندانشان را در امروز و آینده در نظر بگیرند و از این دوران نه صرفا برای آموزش، آن هم در کلاس های آموزشی گرانقیمت و بعضا بیفایده و بیکیفیت که خیلی از والدین برای راحتکردن خیال خود از اینکه دارند کار مفیدی برای فرزندانشان انجام می دهند و یا مثلا مدتی از طول روز آنها را سرگرم می کنند، انجام می دهند.
شمار زیادی از والدین ثبتنام در این کلاس ها را از روی چشم و همچشمی، بدون آگاهی از فواید و عدم آیندهنگری انجام می دهند و هزینه زیادی را صرف پر کردن اوقات فراغت کودک می کنند، در صورتی که می توان با مدیریت بهتر و با هزینه کمتر، کارهای بهتر و مفیدتری انجام داد، کارهایی که تا سال ها فرزندان از ثمرات آنها استفاده کنند. علاوه بر این مادران و پدران می توانند با آموزش تعمیر وسایل خانه و ماشین، خیاطی ابتدایی و هنرهای مفید و کاربردی به فرزندان هم اوقات فراغت آنها را پر کنند و هم در آینده آن ها را در اموری که انجامشان به تخصص زیاد احتیاج ندارد و صرفا انجام آن ها بار مالی برای خانواده دارد، توانمند سازند.
عبرتآموزی از زندگی دیگران
والدین به خصوص مادران که معمولا وقت آزاد بیشتری نسبت به پدران دارند، اطلاعات خودشان را در زمینه علل و عواملی که باعث مشکلات اقتصادی خانوادههای دیگر شده است، تکمیل کنند. گاهی آن ها فکر می کنند این مشکلات هرگز به سراغ آن ها نخواهد آمد در صورتی که با دقت و تفکر می توان عوامل ایجاد مشکلات را پیدا کرد، چه بسا اشتباهات کوچک و بیتدبیری هایی که در زمینه تربیت اقتصادی کودک از اول انجام دادهاند، باعث ایجاد مشکلات عظیم اقتصادی برای آن ها شده است. زیرا که خشت اول گر نهد معمار کج، تا ثریا میرود دیوار کج.
به عنوان مثال باید از انجام تشویق های مالی مکرر برای کودکان جلوگیری کرد. چیزی که امروزه زیاد باب شده است که خانوادهها و مدارس با خرید جایزه، دانشآموزان را به سمت کارهای خوب (یا حتی فقط گرفتن نمره بالاتر ) تشویق می کنند. بدون اینکه به آفت این کار توجه کنند، تشویق زیاد، همراه با خرید جایزه کودک را طلبکار و پر توقع میکند و باعث میشود که کودک در مقابل انجام هر کاری انتظار تشویق و جایزه داشته باشد و بدون وجود جایزه و تشویق رغبتی به انجام کاری نداشته باشد.
این کار مضرات فراوان و اساسی دارد که بنیان تربیت کودک را دچار مشکلات می کند، علاوه بر بار مالی که بر خانواده تحمیل می کند، با مرور که سن کودک بالا می رود، کم کم توقعاتش بالا می رود و به جایزههای کم، راضی و قانع نخواهد شد و تامین جایزهها برای بعضی از خانوادهها به دلیل همان عدم آیندهنگری و عدم تدبیر اولیه مشکل خواهد شد.
داشتن برنامههای طولانیمدت و تدبیر در زمینه تشویق کودکان که لزوما مادی هم نیست، می تواند در تربیت انسان هایی که اخلاق خوب در آنها نهادینه شده است، موثر باشد.
نتیجه بحث
متاسفانه در تربیت جدید و مدرنی که این روزها اسب سرکشش چهار نعل می دود، فرزندانمان را از همان روز نخست «مصرفگرا» بار میآوریم، همه غافل از اینکه با این بیتدبیری در تربیت اقتصادی کودک چه نیازهای کاذبی در درونش جوانه می زند که مانند علف هرزی رشد خواهد کرد و همراه با سال های بزرگشدن کودک بر پر و پای خودمان خواهد پیچید.
خودمان از همان کودکی، بچههایمان را به سمت چشم و همچشمی میکشانیم، با خرید وسایل و اسباببازی هایی که در خانه کسی دیدهایم، بدون اینکه قبل از خرید آن از خودمان بپرسیم «چرا » و به «چه دلیل » و با «چه هدفی» آن را می خریم.
حتی گزینشیکردن رنگ ها به دخترانه و پسرانه و تولید کالاهایی با رنگ های محدود و خاص مثل صورتی هم وسیلهای است که دخترها از کوچکی چنان بار بیایند که فردا و فرداها هر چیزی که آن را رنگ را داشته باشد، آن ها را به سمت خودشان جذب کند، بدون اینکه از خود بپرسد که آیا به آن ها نیاز واقعی دارند؟ و این یعنی پرورش هوس و نیاز کاذب که بلایی است بر جان آدم که قرار نبوده است برای دلبستن به این کره خاکی بیاید.
وقتی بچهها به سن مهد و مدرسه می رسند، رفتن به لوازمالتحریرفروشی کافی است که برای پدر و مادر مشکلات عظیمی بیاورد، غوغای طرح ها و مدل هایی که همه منقوش به تصاویر قهرمانهای کارتونها و فیلم هایی است که با هزاران سیاست پنهان ساخته شدهاند. اینقدر فضای چشم و ذهنت پر میشود که کار انتخاب را برایت سخت می کند، تازه فکر کن از ابتدا بچهات را بهگونهای بار آوردهای که مدام نگاه کند ببیند دخترخالهاش چه میپوشد و پسرعمهاش چه اسباببازیی دارد ….
و فکر کن که کودک تو همیشه کودک نیست، دیری نمیگذرد که جوانی می شود که آنقدر خو گرفته با این خواستههای بی سر و ته و رنگارنگ که خودش هم نمیفهمد آنچه را دلش می خواهد، واقعا نیاز دارد یا تاثیر اطرافیانی است که دورش را از کودکی احاطه کرده بودند و در دلش می رویاندند این علفهای هرز را …
حالا ما به عنوان پدر و مادر، به هر طریقی، قرض (که کراهتش دارد فراموش می شود ) که سالمترین آن است تا دست زدن به کارهای جور واجور و بعضا نادرست ۲۴ ساعته عمر خودمان را صرف کار کنیم تا پولی به کف آریم و خرج برآوردن این خواستهها کنیم و مدام بنالیم که بچه بزرگکردن در این روزگار سخت است و آدم از عهده برآوردن نیازهای یک بچه هم بر نمیآید و فلان
و بماند که در این بین، علاوه بر اینکه عمر خودمان در این بچهداری بینظیر! می رود و تمام می شود، عمر کودکمان هم می گذرد، غافل از اینکه بداند برای چه آمده بود و رسالتش در این دنیای خاکی چه بود، بدون اینکه بداند نیازمند واقعی چه کسی است و آن وقت که او داشته رنگ بند کفشش را با قاب عینکش ست می کرده، چه آدم ها که در فقر به سر می برده اند و حتی به نان شب محتاج بودهاند.
بر ماست که به عنوان پدر و مادرهای این نسل جدید، با به کار انداختن عقل سلیم و پیروی از اصول و دستورهای بینظیر اسلامی در پرورش نسل متعهد گام بر داریم و این مهم امکانپذیر نمیشود مگر این که بر خواهش های نفس خویش امیر شویم و مهار آنها را در دست عقلمان بگذاریم و از بزرگ کردن بچههایمان با «دوست دارم » و «دلم میخواهد» و «هوس کردم » و «خوشآمدن هایمان» دست بر داریم.
به همین جهت از آنجا که مدیریت داخل منزل و نبض اقتصاد خانواده در دستان توانای بانوی خانه است، زنان میتوانند بیشترین نقش را در اصلاح سبک زندگی داشته باشند. از آنجایی که بیشتر فعالیت اقتصادی خانواده به منظور تامین نیازهای فرزندان صورت می گیرد، نویسنده سعی کرده است، میزان تاثیر این اصلاح سبک از زمانی که کودک وارد جمع دو نفره خانواده می شود را مورد بررسی قرار دهد.
پول توجیبی و آشنایی با مدیریت اقتصادی
برای آشنا ساختن فرزندان با مدیریت اقتصادی و نحوه استفاده کردن از پول، باید برنامه داشته باشیم. فرصت آزمون و خطا را به کودکمان بدهیم تا کم کم مدیریت پول و سرمایه را یاد بگیرد، بداند در صورت بیتدبیری در مصرف پول با بحران مواجه خواهد شد و برای خرج هایش باید از پیش، برنامه داشته باشد.
استفاده صحیح از اوقات فراغت
مدیریت صحیح اوقات فراغت کودکان به خصوص در سنین کودک و نوجوانی به طور خاص متوجه والدین و به خصوص مادر است، مادران باید با هوشمندی سلایق و نیازهای فرزندانشان را در امروز و آینده در نظر بگیرند و از این دوران نه صرفا برای آموزش، آن هم در کلاس های آموزشی گرانقیمت و بعضا بیفایده و بیکیفیت که خیلی از والدین برای راحتکردن خیال خود از اینکه دارند کار مفیدی برای فرزندانشان انجام می دهند و یا مثلا مدتی از طول روز آنها را سرگرم می کنند، انجام می دهند.
شمار زیادی از والدین ثبتنام در این کلاس ها را از روی چشم و همچشمی، بدون آگاهی از فواید و عدم آیندهنگری انجام می دهند و هزینه زیادی را صرف پر کردن اوقات فراغت کودک می کنند، در صورتی که می توان با مدیریت بهتر و با هزینه کمتر، کارهای بهتر و مفیدتری انجام داد، کارهایی که تا سال ها فرزندان از ثمرات آنها استفاده کنند. علاوه بر این مادران و پدران می توانند با آموزش تعمیر وسایل خانه و ماشین، خیاطی ابتدایی و هنرهای مفید و کاربردی به فرزندان هم اوقات فراغت آنها را پر کنند و هم در آینده آن ها را در اموری که انجامشان به تخصص زیاد احتیاج ندارد و صرفا انجام آن ها بار مالی برای خانواده دارد، توانمند سازند.
عبرتآموزی از زندگی دیگران
والدین به خصوص مادران که معمولا وقت آزاد بیشتری نسبت به پدران دارند، اطلاعات خودشان را در زمینه علل و عواملی که باعث مشکلات اقتصادی خانوادههای دیگر شده است، تکمیل کنند. گاهی آن ها فکر می کنند این مشکلات هرگز به سراغ آن ها نخواهد آمد در صورتی که با دقت و تفکر می توان عوامل ایجاد مشکلات را پیدا کرد، چه بسا اشتباهات کوچک و بیتدبیری هایی که در زمینه تربیت اقتصادی کودک از اول انجام دادهاند، باعث ایجاد مشکلات عظیم اقتصادی برای آن ها شده است. زیرا که خشت اول گر نهد معمار کج، تا ثریا میرود دیوار کج.
به عنوان مثال باید از انجام تشویق های مالی مکرر برای کودکان جلوگیری کرد. چیزی که امروزه زیاد باب شده است که خانوادهها و مدارس با خرید جایزه، دانشآموزان را به سمت کارهای خوب (یا حتی فقط گرفتن نمره بالاتر ) تشویق می کنند. بدون اینکه به آفت این کار توجه کنند، تشویق زیاد، همراه با خرید جایزه کودک را طلبکار و پر توقع میکند و باعث میشود که کودک در مقابل انجام هر کاری انتظار تشویق و جایزه داشته باشد و بدون وجود جایزه و تشویق رغبتی به انجام کاری نداشته باشد.
این کار مضرات فراوان و اساسی دارد که بنیان تربیت کودک را دچار مشکلات می کند، علاوه بر بار مالی که بر خانواده تحمیل می کند، با مرور که سن کودک بالا می رود، کم کم توقعاتش بالا می رود و به جایزههای کم، راضی و قانع نخواهد شد و تامین جایزهها برای بعضی از خانوادهها به دلیل همان عدم آیندهنگری و عدم تدبیر اولیه مشکل خواهد شد.
داشتن برنامههای طولانیمدت و تدبیر در زمینه تشویق کودکان که لزوما مادی هم نیست، می تواند در تربیت انسان هایی که اخلاق خوب در آنها نهادینه شده است، موثر باشد.
نتیجه بحث
متاسفانه در تربیت جدید و مدرنی که این روزها اسب سرکشش چهار نعل می دود، فرزندانمان را از همان روز نخست «مصرفگرا» بار میآوریم، همه غافل از اینکه با این بیتدبیری در تربیت اقتصادی کودک چه نیازهای کاذبی در درونش جوانه می زند که مانند علف هرزی رشد خواهد کرد و همراه با سال های بزرگشدن کودک بر پر و پای خودمان خواهد پیچید.
خودمان از همان کودکی، بچههایمان را به سمت چشم و همچشمی میکشانیم، با خرید وسایل و اسباببازی هایی که در خانه کسی دیدهایم، بدون اینکه قبل از خرید آن از خودمان بپرسیم «چرا » و به «چه دلیل » و با «چه هدفی» آن را می خریم.
حتی گزینشیکردن رنگ ها به دخترانه و پسرانه و تولید کالاهایی با رنگ های محدود و خاص مثل صورتی هم وسیلهای است که دخترها از کوچکی چنان بار بیایند که فردا و فرداها هر چیزی که آن را رنگ را داشته باشد، آن ها را به سمت خودشان جذب کند، بدون اینکه از خود بپرسد که آیا به آن ها نیاز واقعی دارند؟ و این یعنی پرورش هوس و نیاز کاذب که بلایی است بر جان آدم که قرار نبوده است برای دلبستن به این کره خاکی بیاید.
وقتی بچهها به سن مهد و مدرسه می رسند، رفتن به لوازمالتحریرفروشی کافی است که برای پدر و مادر مشکلات عظیمی بیاورد، غوغای طرح ها و مدل هایی که همه منقوش به تصاویر قهرمانهای کارتونها و فیلم هایی است که با هزاران سیاست پنهان ساخته شدهاند. اینقدر فضای چشم و ذهنت پر میشود که کار انتخاب را برایت سخت می کند، تازه فکر کن از ابتدا بچهات را بهگونهای بار آوردهای که مدام نگاه کند ببیند دخترخالهاش چه میپوشد و پسرعمهاش چه اسباببازیی دارد ….
و فکر کن که کودک تو همیشه کودک نیست، دیری نمیگذرد که جوانی می شود که آنقدر خو گرفته با این خواستههای بی سر و ته و رنگارنگ که خودش هم نمیفهمد آنچه را دلش می خواهد، واقعا نیاز دارد یا تاثیر اطرافیانی است که دورش را از کودکی احاطه کرده بودند و در دلش می رویاندند این علفهای هرز را …
حالا ما به عنوان پدر و مادر، به هر طریقی، قرض (که کراهتش دارد فراموش می شود ) که سالمترین آن است تا دست زدن به کارهای جور واجور و بعضا نادرست ۲۴ ساعته عمر خودمان را صرف کار کنیم تا پولی به کف آریم و خرج برآوردن این خواستهها کنیم و مدام بنالیم که بچه بزرگکردن در این روزگار سخت است و آدم از عهده برآوردن نیازهای یک بچه هم بر نمیآید و فلان
و بماند که در این بین، علاوه بر اینکه عمر خودمان در این بچهداری بینظیر! می رود و تمام می شود، عمر کودکمان هم می گذرد، غافل از اینکه بداند برای چه آمده بود و رسالتش در این دنیای خاکی چه بود، بدون اینکه بداند نیازمند واقعی چه کسی است و آن وقت که او داشته رنگ بند کفشش را با قاب عینکش ست می کرده، چه آدم ها که در فقر به سر می برده اند و حتی به نان شب محتاج بودهاند.
بر ماست که به عنوان پدر و مادرهای این نسل جدید، با به کار انداختن عقل سلیم و پیروی از اصول و دستورهای بینظیر اسلامی در پرورش نسل متعهد گام بر داریم و این مهم امکانپذیر نمیشود مگر این که بر خواهش های نفس خویش امیر شویم و مهار آنها را در دست عقلمان بگذاریم و از بزرگ کردن بچههایمان با «دوست دارم » و «دلم میخواهد» و «هوس کردم » و «خوشآمدن هایمان» دست بر داریم.
منبع:
مادر بانو
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼