۱۸۱۱۱۳
۹۳۰
۹۳۰
پ

روش های تربیتی والدین، اهمیت تطبیقش با خلق و خوی کودکان

باورها و معتقدات والدین دربارۀ ذات و طبیعت و سپس تغییر این باورها با آمدن فرزند دوم شگفت آور است.

باورها و معتقدات والدین دربارۀ ذات و طبیعت و سپس تغییر این باورها با آمدن فرزند دوم شگفت آور است. وقتی یک فرزند دارند تقریباً همیشه از طرفداران پر و پا قرص تربیت هستند و اطمینان دارند تجاربی که برای فرزندشان تدارک دیده اند شخصیت او را ساخته است؛ به نکات مثبت وی مباهات می کنند و در مورد نکات منفی، انتقاد و ایراد را از خودشان می دانند.
فرزند دوم برای آنان به صورت هشدار و بیداری درمی آید. شخصیت های متفاوت آن دو را می بینند و درمی یابند که آنها با وجود تربیت یکسان به اندازۀ شب و روز با هم فرق دارند.
یکی همیشه خوشحال است؛ دیگری به سادگی می رنجد و ناراحت می شود. یکی همیشه پرجنب و جوش است؛ دیگری دوست دارد گوشه ای بنشیند و تماشاگر رویدادها باشد. یکی از موقعیت های جدید استقبال می کند؛ دیگری برای دست زدن به هر کار ناآشنا زمینه چینی زیادی لازم دارد.
هر کودک با آمادگی های فطری و طبیعی یا خلق و خوی معین به دنیا می آید. این خلق و خو یعنی میزان جنب و جوش و سرعت ناامید یا درمانده شدن و با تغییرات محیط سازگاری کردن.
امادگی های ذاتی کودک کمابیش نحوۀ واکنش وی را در برابر رویدادهایی که با آن مواجه شود، تحت تاثیر قرار می دهد. پدر یا مادر حتی در مورد مسائل کوچک نیز باید این آمادگی ها را در نظر داشته باشند.
کودکی با طبیت آرام می تواند وقتی والدینش در رستوران شام می خورند آرام بنشیند و با مداد رنگی و یک برگ کاغذ خود را مشغول کند. حال آنکه کودک پرجنب و جوش تر وقتی والدینش مشغول غذا باشند، به سرگرمی بیشتری نیاز دارد و نمی تواند مدت زیادی پشت میز آرام بماند و تنها راه برای والدینش به کار گرفتن پرستار است.
به این ترتیب شناختن خلق و خوی فرزند و پذیرفتن آن و تنظیم روش های خویش متناسب با آن به خصوص وقتی کوچک تر است اهمیت فراوان دارد.
مثلاً اگر بدانید فرزند سه سالۀ شما برای اینکه با غریبه ها گرم بگیرد بیش از همسالانش فرصت می خواهد، در آن صورت منصفانه نیست که در اولین روزهای پیش دبستانی او را با عجله از ماشین پیاده کنید یا چون برای اطمینان خاطر یافتن به چند دقیقه وقت بیشتر احتیاج دارد، بدخلق شوید و رهایش کنید.
اگر بدانید فرزند چهار سالۀ شما گردبادی از فعالیت است، نباید انتظار داشته باشید وقتی روزنامه می خوانید نیم ساعت آرام بنشینید و قطعات درهم ریختۀ اسباب بازی را مرتب کند. اگر فرزند کودکستانی شما از بلندی می ترسد، نباید مجبورش کنید از سرسره بالا برود. این اجبار او را به طرز غیر قابل کنترلی آزار می دهد.
کودک محتاط نمی تواند محتاط باشد، به همین ترتیب کودک فعال نمی تواند فعال نباشد؛ کودک ترسو هم نمی تواند از ترسیدن خودداری کند. خلق و خوی کودک دست خودش نیست. بنابراین به این بپردازیم که اگر کودک خلق و خوی سختی داشته باشد چه باید بکنیم؟
واقعیت این است که چنین کودکی، ممکن است اسباب دردسر بشود، ولی انتظار اینکه او طبیعت ذاتی خویش را برای آسان تر کردن زندگی شما تغییر دهد همان اندازه بیهوده و نشدنی است که انتظار داشته باشید رنگ چشمش را به خاطر همخوانی با لباسی که به او می پوشانید عوض کنید.
همانطور که وقتی از هماهنگی رنگ لباس و رنگ چشمان او خوشتان نیاید، رنگ لباس را تغییر می دهید، وقتی خلق و خوی فرزندتان او را وا می دارد در موقعیت معینی واکنش ناخوشایندی نشان بدهد سعی کنید موقعیت را تغییر دهید.
سعی نکنید آمادگی های خلق و خوی فرزندتان را بازسازی کنید. خلق و خوی ناخوشایند فرزندتان با وادار کردنش به روبه رو شدن با موقعیت های پر تنش تغییر نمی کند یا ریشه کن نمی شود.
کودک بیش فعال همان اسب وحشی نیست که بشود ذات و طبیعتش را تغییر داد. شما و خود کودک هر دو باید یاد بگیرید چگونه با طبیعتش سازگار شوید و کنار بیایید.
کلید رفتار موفق با کودکی که خلق و خوی دشوار دارد این است که شرایطی انتخاب و یا ایجاد کنید که با آن شخصیت یا خلق و خو متناسب باشد. نه اینکه مبانی اصلی تعلیم و تربیت را رها سازید، بلکه فقط آنها را کمی تغییر دهید.
مهم ترین چیزی که باید در نظر داشته باشید این است که هر وقت با تغییر یا موقعیتی ناآشنا مواجه می شود، باید وقت بیشتری برایش بگذارید: خواه دچار ترس زیاد یا کمرویی بیش از حد یا تندخویی خاص و یا ترکیبی از هر سۀ اینها باشد.
در هر حال با اختصاص وقت بیشتر، او می تواند خودش را با هر چیز جدید، مثل پرستار جدید یا مدرسۀ جدید یا خانۀ جدید و یا برنامۀ زمانی جدید تطبیق دهد.
به طور کلی وقتی چیزهایی را برای اولین بار تجربه می کند، مانند اولین دیدار با دندانپزشک، اولین بار که شب را در منزل دوستی به سر می برد، یا اولین مهمانی تولد یک کودک دیگر همین امر صدق می کند. چنین کودکی سریعتر از بچه های دیگر می ترسد، خجالت می کشد یا ناراحت می شود، یا وقتی خیلی خسته شود، دیرتر می تواند بر احساساتش مسلط شود؛ در همۀ این موارد تا وقتی تعادلش را به دست بیاورد باید صبور باشید.
والدین اختیار هر چیزی را که کودک با آن روبه رو می شود ندارند. بلکه مهم ترین کاری که می توانند در پیش بگیرند این است که سرشت کودک را در نظر بگیرند.
اگر کودک تنها مدت زمان کوتاهی می تواند فکرش را متمرکز کند، برایش گردش های طولانی که لازمه اش نشستن دراز مدت است ترتیب ندهید. اگر کودک پر جنب و جوش پر تحرک است، کارهایی برایش در نظر بگیرید که بتواند بدود و انرژی اش را تخلیه نماید.
اگر خیلی می ترسد، سعی کنید کمتر درگیر ماجراهای ترسناک شود به این ترتیب فقط لازم است از قبل دربارۀ طبیعت و خلق و خوی او فکر کنید و اندکی هوشیاری به خرج دهید.
بسیاری از والدین بر این باورند اگر کاری کنند که بچه ها با ضعف های ذاتی خود درگیر بشوند، توان سازگاری آنها بیشتر می شود. این راهکار فقط در مورد بچه های بزرگتر صدق می کند. وقتی کودک هفت یا هشت ساله می شود آغاز به گسترش خویشتن داری می کند یعنی وقتی می خواهد پر تحرک باشد خودش را مجبور می کند آرام بگیرد یا وقتی دوست دارد پر جنب و جوش باشد، خود را سرگرم کارهای آرام کند؛ یا اینکه خود را متقاعد کند که نترسد.
چنانچه کودک کوچکتر از هفت یا هشت ساله است، هرچه کمتر با موقعیت هایی مواجه شود که با طبیعتش ستیز دارد برایش بهتر است. واداشتن کودک پیش دبستانی پرجنب و جوش به آرام نشستن، آن هم برای مدت طولانی، طبیعتش را تغییر نخواهد داد؛ بلکه تنها او را درمانده خواهد کرد.
کار مفید برای رفع این گونه مشکلات، تهیۀ موقعیت های معمولاً نگران کننده به منظور تمرین کردن است.
مثلاً اگر ترتبی داده اید که وقتی سینما می روید پرستاری از فرزندتان مراقبت کند و می دانید با غریبه ها راحت نیست، از پرستار بخواهید زودتر بیاید و مدتی را در بودن شما با او بازی کند، نه اینکه موقعی از راه برسد که امادۀ بیرون رفتن هستید.
اگر فرزندتان سر به هواست، بازی هایی ابداع کنید که باید به دقت به دستورالعمل آنها گوش داد؛ و به این ترتیب به این کار در خانه عادت کند نه اینکه مجبور شود برای اولین بار در مدرسه با آن مواجه شود.
هر چند در این زمینه کارهای زیادی نمی توان کرد و نباید انتظار معجزه داشته باشید؛ با این حال به مرور زمان شما و خودش راه های زیادی برای مقابله با آسیب پذیری های طبیعی او پیدا خواهید کرد. در هر حال این شمایید که باید خود را با سرشت او تطبیق دهید.
هوشمندانه آن است که موقعیت هایی ایجاد کنید که نقاط قوت ذاتی فرزند شما را تقویت کند، و از موقعیت هایی که نقاط ضعف طبیعی او را بدتر می کند اجتناب ورزید.
برای این کار باید بدانید چه چیزی فرزندتان را وا می دارد وظایفش را به خوبی انجام دهد، چگونه می توانید در تعلیم و تربیت انعطاف پذیر باشید، و چطور باید با فرزندتان به طور اختصاصی رفتار کنید. اینها سه مطلب مهم هستند که باید به ذهن بسپارید.
سعی کنید با طبیعت و سرشت فرزندتان ستیز و مقابله نکنید؛ اگر در راستای آن کار کنید و نه در مقابل آن، هم شما و هم کودک بسیار شادتر خواهید بود.
پ

محتوای حمایت شده

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

مشاوره ویدیویی

    • اخبار داغ
    • جدیدترین
    • پربیننده ترین
    • گوناگون
    • مطالب مرتبط

    برای ارسال نظر کلیک کنید

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «نی نی بان» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.