بازی برای کودکان، قطعش کنم یا نه؟
یک کودک چهار یا پنج یا شش ساله با عروسکهایش در حال بازی است و بین آنها گفتگویی ایجاد میکند. او در این موقعیت، کاملاً درگیر خیالپردازی است و اوقات لذت بخشی دارد.
صحنۀ زیر را در نظر بگیرید. این صحنه بدون تردید در هزاران خانه اتفاق افتاده است:
یک کودک چهار یا پنج یا شش ساله با عروسکهایش در حال بازی است و بین آنها گفتگویی ایجاد میکند (داستانها یا حرفهایی از طرف آنها میگوید). او در این موقعیت، کاملاً درگیر خیالپردازی است و اوقات کاملاً لذت بخشی دارد.
پدر یا مادر وارد اتاق میشود، کودک را در حال بازی میبیند و فکر میکند: او هرروز این کارها را ساعتها انجام میدهد. من چه اشتباهی کردهام؟ چرا اینقدر به بازیهای خیالی نیاز دارد؟ آیا دخترهای دیگر هم سن و سال او نیز همین کار را انجام میدهند؟
من باید مانع این مسئله شوم! باید کاری انجام دهم. باید او را به ریاضی یا چنین چیزی مشغول کنم. دخترم درنهایت در یک دنیای خیالی زندگی خواهد کرد و هیچوقت نمیتواند تا 100 بشمرد. در این هنگام، پدر یا مادر بازی دختر کوچولو را قطع میکند و پیشنهاد میکند که باهم شمارش اعداد را تمرین کنند.
روش پیروی از کودکان پیشنهاد میکند که والدین در مورد کارهایی از این قبیل بسیار محتاط باشند. در عین حال که ما قطعاً میخواهیم بچههایمان در انواع مختلف فعالیتها مشارکت کنند و میدانیم بازیهای شمارشی برای بچههای چهار تا شش ساله مناسب است، اما بیرون کشیدن بچهها از بازیهای سالم و سازنده (مثل بازی با عروسک) بهمنظور آنکه آنها را با بازی یا درسی متفاوت آشنا کنیم باید بسیار بااحتیاط صورت گیرد. چرا؟
1- در این حالت کودک به شکلی مثبت درگیر فعالیتی است که لغات، خلاقیت و مهارتهای اجتماعی / دریافتهای اجتماعی او را پرورش میدهد.
2- شوک و ناامیدی بیرون کشیده شدن از فعالیت داستانسرایی میتواند کار واداشتن او به یک فعالیت دیگر را بسیار مشکل کند.
3- والدین در چنین موقعیتهایی، به شرطی میتوانند شانس موفقیت بسیار بالایی داشته باشند که بهآرامی و باظرافت وارد موقعیت بازی خیالی شوند و در جستجوی فرصتی برای معرفی شمارش در بافت طبیعی اتفاقاتی که میافتد، باشند.
تا حد امکان والدین باید از قطع فعالیت بچهها - چنانچه مشغول انجام کار یا بازی مثبتی هستند - سرباز زنند. این امر بهویژه در فعالیتهای خلاقانه / هنری بسیار مهم است و بسیار توصیه میشود که والدین و معلمان از دور ناظر چنین فعالیتهایی باشند.
بچهها چنانچه بخواهند به خواستۀ شما پاسخ دهند، باید مرکز خلاقانۀ مغزشان را ترک کنند و پس از واکنش به شما، شاید دیگر نتوانند بهراحتی به همان سطح خلاقیت برسند. برای برخی کودکان این کار میتواند بسیار ناراحتکننده و آزاردهنده باشد و شاید منجر به پایان زودهنگام کاری باشد که بهطور مؤثری مشغول آن بودهاند.
والدین باید مراقب باشند و تحلیل کنند که آن کار یا بازی بچهها چه ارزشی میتواند داشته باشد و سپس در صورت امکان (اگر ارزشی برای آن کار به نظرشان رسید) بگذارند آن کار بدون وقفه ادامه یابد.
این امر به معنای آن نیست که والدین باید به بچهها اجازه دهند هر کاری را که دلشان میخواهد انجام دهند (شب و روز تلویزیون تماشا کنند یا سه ساعت در روز وقت صرف رنگ کردن کتابهای رنگآمیزی کنند یا روی دیوار، نقاشی بکشند).
والدین میتوانند و باید گاهی وارد بازی بچهها شوند و بهراحتی در فعالیتهای آنان مداخله کنند. اما این کار باید در شرایط ضروری رخ دهد؛ مثلاً زمانی که:
- والدین دوست دارند یا نیاز دارند که یا با بچههایشان باشند یا به آنها چیزی را آموزش دهند یا نشان دهند یا توضیح دهند. اما یکبار دیگر میگوییم، لطفاً وقتی غرق در حس یا فعالیتی هنری و خلاقانه هستند، چیزی نگویید و کاری انجام ندهید.
- رفتار یا علاقۀ بچهها چیزی مخرب است و واضح است که فعالیتی که انجام میدهند، بهزودی در مسیر اشتباهی قرار میگیرد یا به هدف منفی میرسد.
- لحظات قابل آموزش یا فرصتهای طلایی به دست میآیند که بچهها مشتاق تغییر هستند.
- ممکن است ارزشی در آنچه آنها انجام میدهند، پیدا نکنیم و از عاقبت کار بترسیم؛ زیرا پایان کار را میدانیم.
وقتی هر یک از این موقعیتها رخ میدهد، با آن همراه شوید! به آراممی، بااحتیاط و با حساسیت عمل کنید؛ اما بههرحال با آن همراه شوید! اگر کودک شاد و سرحال باقی میماند، پیش بروید و معلم شوید. پیش بروید و با آن حروف و اعداد یا مفاهیم کارکنید.
بهدقت بچهها را زیر نظر بگیرید و مراقب باشید که علاقه و مشارکت آنها حفظ شود اما بگذارید نقش معلمی / آموزشی شما ملایم باشد. اگر بچهها شروع به مخالفت با روش کار شما کردند، وقت آن است که عقبنشینی کنید.
به خاطر داشته باشید بسیار خوب است که یک دقیقه قبل از آنکه کاری به کسالت برسد، آن را متوقف کنید تا آنکه یک دقیقه پسازآن، دست به چنین کاری بزنید.
انسانها دوست دارند احساساتشان را باکارهایشان مرتبط کنند و احساساتی که بهتر از همه در ذهن بچهها ثبت میشوند، احساساتی هستند که در حدود اواخر یک فعالیت تجربه میکنند. پس یک فعالیت را با هیجان و سرگرمی به پایان برسانید، نه با کسالت و اختلاف.
منبع:
کودک آنلاین
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼