همبازی مناسب کودکان، چگونه پیدا می شود؟
کودکان تا حدود دو سالگی با کسی بازی نمی کنند مگر با افراد بزرگسالی که به عنوان بازیچه با آنها برخورد می کنند.
به همین علت است که در جهت ایجاد روابط مطلوب بین فرزند یا فرزندانمان با هم و با دیگران باید از همه گونه آگاهی و تدبیر لازم خودمان را بهره مند کنیم.
- کودکان تا حدود دو سالگی با کسی بازی نمی کنند مگر با افراد بزرگسالی که به عنوان بازیچه با آنها برخورد می کنند و یا اگر خواهر یا برادر کوچکی پیدا کردند واقعاً به عنوان عروسک و اسباب بازی با آنها برخورد خواهند داشت.
- کودکان از حدود دو سالگی به بعد آمادگی این را پیدا می کنند که بتوانند با بچه های دیگر بازی کنند.
- بچه ها در ۳ سالگی شاید بهترین و بیشترین لذتشان بازی با هم سن و سال ها ولی همچنان با بزرگسالان است. به بیان دیگر این ارتباط و میل به بازی به دلایل فراوان در سنین مختلف همچنان باقی خواهد ماند. ولی اهمیت و ارزش دیگران خارج از اعضاء خانواده یا افراد هم سن و سالشان با گذشت زمان افزایش بیشتری پیدا می کند.
- بچه ها بین ۲ یا ۲.۵ سالگی تا ۵ و ۶ سالگی تقریباً دوستی پیدا نمی کنند بلکه همبازی می خواهند. نقش همبازی میان خواهران و برادران از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
ما و شما باید در این زمینه همه کوشش هایمان را به کار بگیریم که نوعی از ارتباط به صورت بازی میان بچه ها حتی اگر فاصلۀ سنی بسیاری دارند به وجود بیاید و خودمان به عنوان عاملی در این میانه موجب این ارتباطِ بازی و دوستی شویم.
- بچه ها ممکن است یکدیگر را هل بدهند، ممکن است یکدیگر را گاز بگیرند، ممکن است از مشتشان یا لگدشان استفاده کنند زیرا ناراحت، ناراضی و خشمگین هستند، اما دشمن و بد نیستند.
این اتفاق حتماً بد است و باید برای آن کاری کرد و آن را باید از قبل پیش بینی کرد و اگر اتفاق افتاده، در مسیر جبرانش در حد ممکن برآمد. اما بسیار متفاوت است که اگر دو بچه با هم کمی نساختند و یا به نوعی در ارتباط با هم به اختلاف رسیدند به این نتیجه برسیم که همدیگر را دوست ندارند یا پسر و دختر بدی هستند و رابطۀ آنها به پایان رسیده است.
نکته
- متاسفانه بیشتر ما درست مانند بچه ها انتظارات فراوانی از همبازی ها داریم. باید به آنها کمک کرد تا در این زمینه انتظارشان را با واقعیت منطبق کنند.
بچه ها در آغاز ممکن است با کمی تردید و دودلی به هم نزدیک شوند اما بعد از بازی کردن با هم ممکن است بسیار خوشحال باشند و مایل به جدایی نباشند. این جدایی را بهتر است ابتدا با هشداری که چند دقیقۀ دیگر ما باید به منزل برویم و یا دوست تو باید برود و وعدۀ اینکه به زودی ما همدیگر را خواهیم دید، یا کمک کردن به آنها که به نوعی بازی را جمع و جور کنند یا اسباب بازی ها را به نوعی در شرایطی قرار بدهند که بوی پایان و خداحافظی دارد، به آنها کمک کرد.
حال آنکه اگر چنین نکنیم بسیاری از بچه ها احساس می کنند که یک چیزِ مهمِ با ارزش را از دستشان درآورده ایم و خشم و عصبانیت آنها می تواند احساس بد و یا ارتباط بدی را موجب شود.
- برخی از بچه ها وقتی که میهمان به خانه شان می آید مایل نیستند که اسباب بازی هایشان را با آنها سهیم و شریک شوند و البته تا 4 سالگی کاملاً یک چنین وضعی قابل فهم است.
به همین گونه که در اتاق مهمان وسایلی برای مهمان داریم، اسباب بازی های مفید و مناسبی که برای دو یا چند نفر مورد استفاده است را به عنوان اسباب بازی مهمان داشته باشیم و در نتیجه آن زمانی که مهمانی به خانۀ شما می آید، می توانیم به فرزندمان کمک کنیم که اسباب بازی هایش را در یک جای امنی بگذارد و خاطرش از بابت آنها آسوده باشد و با اسباب بازی هایی که به عنوان اسباب بازی های مهمان است با همدیگر بازی کنند تا خاطرش از جهت شکستن و یا مالکیتش تا حدود زیادی آسوده باشد.
- بهتر این است که بین 1 تا 3 سالگی هیچ وسیله ای که خطرناک و یا شکستنی است در اطراف بچه نباشد. بشقاب یا لیوان بچه ها می تواند از جنس کاغذ و یا مقوا و یا پلاستیک باشد؛ مخصوصاً آن زمانی که گلدار است و نقشی دارد برای بچه ها می تواند جالب باشد.
راهکار و مهارت عملی
- توصیه این است که از سن ۲ سالگی به بعد بهتر آن است که بچه ها با بچه های هم سن خودشان بازی کنند و در حدود ۸۰ درصد موارد با بچه های هم جنسشان؛ یعنی پسر با پسر و دختر با دختر.
- بنابراین بچه ها را باید کمک کرد که اول با هم آشنا شوند و کمی با هم گفتگو کنند و پیشنهاد بازی بدهند و بعداً نوع بازی و اسباب بازی را انتخاب کنند. باید به آنها کمک کرد این رابطه را دو طرفه و تا حدودی برابر بدانند، به خصوص در مورد بچه های اول و تک.
- این آموزش را مخصوصاً باید به بچه های تک و اول داد. زیرا متاسفانه بسیاری از آنها این فرض و باور را با قطعیت و قاطعیت عجیب دارند که همۀ افراد دیگر حتی بچه های هم سن و سالشان درست مانند پدر و مادر باید با آنها بازی کنند و یا به زبان درست باید در خدمت آنها باشند.
بنابراین کودکی که توپی را رها می کند و انتظار دارد که پدر و مادر آن را ردارند و به او بدهند که دوباره آن را رها کند، وقتی که توپ را رها می کند و می بیند بچۀ دیگری توپ را می گیرد و رها می کند احساس می کند که این بازی به هم خورده و او به مانند پدر و مادر عمل نمی کند.
چنین کاری را قبل از اینکه بچه ها را با دیگران آشنا بکنیم باید برای آنها به عنوان تمرین و واقعیتی مشخص و روشن کنیم تا اینکه بتوتنند ارتباطات اولیه را با خاطره ای خوش و نوعی دوستی برقرار کنند.
زیرا اگر قرار باشد فرزندمان در ارتباط با دیگران همان انتظاری را داشته باشد که از پدر و مادر دارد و آن را برآورده شده نمی بیند، می تواند به این نتیجه برسد که دیگران خوب نیستند، من را دوست ندارند، با من نمی خواهند بازی کنند و آهسته آهسته به خاطر فرزند تک و فرزند اول بودن، خودش را از دیگران جدا کند.
به همین علت است که برای این نوع بچه ها باید فرصت و امکانات آموزش ویژه ای را به وجود اورد.
منبع:
کودک آنلاین
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼