دعوای بین بچه ها، چگونگی کنترل آن
معمولا خواهر و برادرها در سنین پایین زیاد با هم دعوا میکنند و والدین به دنبال راه حلی برای خاتمه دادن به جنگ بین فرزندانشان هستند.
معمولا خواهر و برادرها در سنین پایین زیاد با هم دعوا میکنند و والدین به دنبال راه حلی برای خاتمه دادن به جنگ بین فرزندانشان هستند. در راین مقاله شما را با اصول تربیتی هنگام دعوای کودکان آشنا میکنیم
دعوایهای خواهر و برادری گرچه مرحلهای از فرآیند رشدی است، اما بسیاری از والدین با این سوال اساسی روبهرو هستند که برای پیشگیری از دعوا چه باید کنیم یا هنگام بروز کشمکش چه برخوردی داشته باشیم؟ دکتر پریناز بنسی، روانشناس تربیتی و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی درباره این مساله بیشتر توضیح میدهد.
ما میتوانیم مفاهیم فلسفی را به بچهها یاد بدهیم. از آنها سوال کنید که ماجرا چه بوده و چه کسی شروع کرد؟ اجازه بدهید تا ذهنشان به کار بیفتد و خودشان بگویند که چه کسی ابتدا اسباببازی دیگری را گرفت یا چه کسی دیگری را هل داد.
در این مرحله سعی کنید بیشتر گوش دهید تا خودشان ماجرا را تعریف کنند. باید با این سوالات به این نتیجه برسند که کدام کارشان در آن مقطع غلط یا درست بوده است. حتی اگر بدون جبههگیری از آنان سوال کنید، خودشان به این نتیجه میرسند که کجای کارشان اشتباه بوده است و از طرف مقابل عذرخواهی خواهند کرد.
باید عذرخواهی کند؟
ممکن است اینگونه برداشت شود که به هر نحوی که شده باید کودک را مجبور کنیم تا عذرخواهی کند. اما اینگونه نیست و ما به زور چیزی را تحمیل نمیکنیم. تنها وظیفه ما این است تا با سوال پرسیدن به او کمک کنیم به اشتباه خود پی ببرد و خودش مشتاق به معذرتخواهی و رفع کدورت از خواهر یا برادرش شود.
در واقع ما توقع داریم تا شرایطی را فراهم کنیم که او خودش معذرت خواهی کند. معمولا در دعواهای کودکان دو طرف مقصر هستند و بگو مگوها یا کتککاریها بهطور ناآگاهانه اتفاق میافتد و بیشتر حس لجبازی و ناآگاهانه بودن است که باعث بروز این مشکلات میشود. مثلا وقتی کسی اسباببازی دیگری را میگیرد، کودک دیگر ممکن است بلافاصله او را هل دهد که در این صورت هردوی آنان مرتکب اشتباه شدهاند و باید از جانب خود متوجه اشتباهشان شوند.
این نکته را به یاد داشته باشید که بعد از اینکه با آنان صحبت کردید و از یکدیگر عذرخواهی کردند، آنان اجازه دارند دوباره بازی را ادامه دهند و حتی میتوانید برای اینکه متوجه اشتباه شدند، و رفع کدورت کردهاند، تشویقشان کنید.
فایده دعوا
در همین دعواهاست که بچهها قوانین و مقررات را میآموزند و احترام گذاشتن به یکدیگر را درک میکنند. در دعوا درسهایی ارزشمند مانند اینکه نباید خودخواه باشم و کمی فروتن باشم نهفته است، کودکان در دعوا مفهوم نرمش و انعطافپذیری را هرچه بیشتر لمس میکنند. پس برای دعواهای فرزندانتان کلافه نشوید و سعی کنید آن را بهعنوان فرآیندی از رشد بپذیرید. اینکه شما به عنوان والدین عصبانی نشوید و به عنوان محرکی دیگر عمل نکنید بسیار مهم است.
شما میتوانید به عنوان راهنمایی کننده شیوه درست را به آنان بیاموزید، اما اجازه ندارید با داد و قیل و قال آنان را بازخواست کنید. بهتر بگویم میتوانید ناراحتی خود را ابراز کنید، حتی میتوانید در شرایطی، احساسات خود را نیز بیان کنید که از دعوای آنان ناراحت هستید یا اینکه دوست ندارید آرامش خانه بر هم بخورد. اما نباید نکات و حرفهای خود را با خشم بیان کنید و مانند پتکی بر سر فرزندانتان خراب شوید.
بازی کودکان ممنوع
برخی از والدین برای پیشگیری از دعواهای همسالان یا خواهر و برادرها قانونهایی خلق میکنند، مانند اینکه نباید با یکدیگر بازی کنید یا هرکس باید در اتاق خود بازی کند که اینکار نادرست است. ما اجازه نداریم کودک را از بازی منع کنیم. هر بازی هزاران تجربه در دل دارد که به راحتی آنان را در اختیار فرزند ما میگذارد. ممکن است بارها با هم بجنگند، اما باز هم حق دارند تا کودکی کرده و با یکدیگر بازی کنند.
هدف ما این است که آنان یاد بگیرند که چگونه مشکلات خود را حل کنند و برای زندگی آینده آماده شوند. به بازی و دعوای کودکان به چشم تجربیات ارزشمند نگاه کنید. این نگاه به شما کمک میکند تا فلسفه دعواهای کودکانه را راحتتر درک کنید و کمتر عصبانی شوید و در نهایت سعی کنید تا رفتارهای بچهها را هدایت شدهتر مدیریت کنید.
دعوا دفعه آخره
حتما شما هم با این واژه آشنا هستید کودکان بارها این جمله «دیگه تکرار نمیشه» را میگویند و عذرخواهی میکنند و باز هم این کار را تکرار میکنند. البته که اگر رفتار نادرستی تکرار شد مجازیم تا محدودیتهایی برای آنان ایجاد کنیم:
دعوای والدین با فرزندان
«شما به من قول داده بودی، اما باز هم این حرف یا این رفتار را تکرار کردی و به همین دلیل امروز از تماشای تلویزیون (یا هر عامل خوشآیند دیگری) محروم هستی».
در اینکار زیادهروی نکنید و بدون عصبانیت موضوع را به او توضیح دهید تا آگاه باشد. هدف از محدودیتها این است تا تلنگری ایجاد کنیم نه اینکه کودکمان را به میزان زیاد آزار دهیم؛ حتی اجازه بازی نکردن با یک اسباببازی خاص هم کافی است تا نتیجه حاصل شود.
در دعوای کودکان وظیفه بزرگترها چیست؟
دعوا، یکی از مزایای داشتن خواهر یا برادر در خانه است. چون چنین کودکی، قبل از ورود به جامعه، خواهر یا برادری داردکه با او اختلاف سلیقه و اختلاف نظر دارد و با درگیریهایی روبرو میشود که باید سعی کند آنها را حل کند. والدین باید به فرزندان خود اجازه رویارویی با چنین مشکلاتی را بدهند…
این کار آنها را برای آینده آماده میکند. اگر دعوا یا بحث میان کودکان، کلامی بود، بهتر است دخالت نکنید و به هیچ وجه نقش قاضی را در این میان بازی نکنید. مثلا عدهای همیشه به فرزند کوچکتر میگویند که: «تو باید به برادر یا خواهر بزرگتر خود احترام بگذاری.» یا به فرزند بزرگتر میگویند که: «تو باید رعایت کنی، هر چه باشد تو بزرگتر هستی.» با این کار، کودک نسبت به والدین خود احساس منفیای پیدا میکند.
اگر جنگ و دعوای کودکان، به زدو خورد کشیده شد، قبل از آسیب رساندن به خودشان یا وسایل، آنها را از هم جدا کنید. بهتر است هر کدام از آنها نیم ساعت در محیطی جدا از هم بمانند و اجازه هیچ ارتباطی با هم نداشته باشند.
بعد از نیم ساعت، هم به آنها بگویید اگر دوباره دعوا کنند، دیگر اجازه بازی ندارند. ما به عنوان والدین، باید مراقب نوع درگیریهای خود در خانواده باشیم. کودکان از مشاهدههای خود، مطالب زیادی در ذهن ثبت میکنند.
بحث یا فحاشی و دعوا میان همسران در حضور کودکان، باعث الگوپذیری آنها میشود. در درجه اول باید خودمان و شیوه روابطمان را اصلاح کنیم و بعد، انتظار چنین رفتارهایی را از کودکان خود داشته باشیم. در بعضی موارد، والدین، رفتار غلط را به کودک خود آموزش میدهند. مثلا وقتی فرزندشان به خانه میآید و تعریف میکند کسی او را زده است، کودک را تحقیر میکنند و به او یاد میدهند که اگر کسی تو را زد، تو هم باید او را بزنی. با این کار، پرخاشگری را به کودک آموزش میدهند که کار غلطی است.
از آنجا که بیشتر خانواده ها، وعده شام را در کنار هم صرف میکنند، زمان مناسبی است که هر کدام از اعضا در مورد خودشان حرف بزنند. پدرومادر میتوانند با بیان غیرمستقیم به کودکان خود بیاموزند که چگونه میتوان عصبانیت را کنترل کرد. مثلا پدر میتواند ماجرایی در مورد اینکه چگونه ناگهان از کسی عصبانی شده، اما سعی کرده خودش را از محیط دور کند تا درگیری پیش نیاید، تعریف کند.
این کار غیرمستقیم به کودکان آموزش میدهد که چگونه خشم خود را کنترل کنند. در مورد بچههای کوچکتر (زیر ۱۰ سال)، قصه خوانی یا عروسک بازی هم روش خوبی برای آموزش غیرمستقیم است. میتوان قصهای را برای آنها در مورد اینکه چگونه مثلا دو خرس بر سر کوزه عسلی دعوا کردند تعریف کرد و از کودک خواست قصه را ادامه دهد و راهی پیدا کند که دعوای دو خرس تمام شود.
بعد میتوانیم راه حلی را که او بیان کرده با هم بررسی کنیم و ببینیم که راه درستی است یا نه. مهم است که به کودک اجازه بدهیم از ذهنش کمک بگیرد و راه حلی به او ندهیم.
این کار روش خوبی برای آموزش کودکان کم سن و سال است. میتوان به کودک گفت: حالا از راه حل خودت در دعوای با خواهرت هم میتوانی استفاده کنی. به این ترتیب احساس آرامش میکند و به کمک راه حل خودش، موضوع یا مشکل خود را حل میکند.
منبع:
شفا آنلاین
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼