۱۸۵۶۷۳
۹۶۱
۹۶۱

تربیت کودک نابینا، چگونه است؟

نوزادان و خردسالان با تماشا کردن سایرین و مشارکت فعالانه در رویدادهای اطراف خود روند یادگیری را طی می‌کنند اما اگر کودکی دچار نقص بینایی باشد فرصت یادگیری از طریق تماشا کردن و دیدن را از دست می‌دهد.

نوزادان و خردسالان با تماشا کردن سایرین و مشارکت فعالانه در رویدادهای اطراف خود روند یادگیری را طی می‌کنند اما اگر کودکی دچار نقص بینایی باشد فرصت یادگیری از طریق تماشا کردن و دیدن را از دست می‌دهد. پس در این حالت، والدین چطور می‌توانند در تربیت کودک نابینا بکوشند؟ البته که کودکان دچار نابینایی دنیا طور دیگری می‌بینند اما این از وظایف والدین نمی‌کاهد و اصل تربیت کودک را با دیگر کودکان متفاوت نمی‌کند.
مشارکت فعال در رویدادهای اطراف برای کودکان کم سن وسال نابینا بسیار مهم است اما از کجا می‌توان مطمئن شد کودکی که دچار نقص بینایی است، در حال یادگیری تجربیات مورد نیاز خود است؟ در حین اینکه پاسخ به این پرسش کمی دشوار به نظر می‌رسد اما بهتر است در نظر داشته باشید که کودک شما در وهله نخست یک کودک محسوب می‌شود. او ممکن است دچار نقص بینایی یا سایر نقص‌های جسمی باشد اما همانطور که در مورد سایر کودکان عادی صادق است، بازی کردن و مشارکت در رویدادهای اجتماعی دو کلید مهم در تربیت سالم تمام کودکان است. مطالبی که در ادامه آورده شده است پیشنهاداتی برای بهبود تربیت کودک نابینا با استفاده از برنامه روزمره در زندگی عادی است.

یادگیری از طریق برنامه‌های روزمره زندگی

نخست باید توجه داشت که نوزادان و خردسالان با تجربه کردن عملی مهارت‌های مورد نیاز خود در زندگی روزانه قادر هستند آن‌ها را به بهترین شکل ممکن بیاموزند و به کار گیرند. دوم اینکه کودکان کم سن و سال نیازمند فرصت‌هایی برای تمرین عملی مهارت‌هایی هستند که به تازگی آموخته‌اند. تمرین و تکرار مهارت‌ها به آن‌ها در جهت کامل کردن، اصلاح و گسترش توانایی‌هایشان کمک می‌کند. به همین دلیل مهم است که مهارت‌ها در فرایند دنبال کردن برنامه‌های عادی روزمره و در یک محیط طبیعی توسط والدین یا مربیان آشنا به کودکان آموزش داده شوند.

برنامه‌های روزمره

برنامه‌های روزمره به آن دسته از فعالیت‌هایی گفته می‌شوند که در زندگی عادی و روزمره کودک رخ می‌دهند. برخی از مثال‌های مناسب برای این برنامه‌های روزمره شامل زمان صرف غذا، زمان استحمام، زمان بازی کردن و زمان خوابیدن است.

مهارت‌های چندگانه

مهارت‌های چندگانه ضروری را می‌توان درون هر کدام از برنامه‌های روزمره کودک گنجاند. برای مثال در زمان استحمام کودکان در مورد اندازه و الیاف لباس مسائلی را می‌آموزند. آن‌ها می‌توانند ظرف‌های شامپو یا محفظه‌های نگهداری وسایل حمام را پر و خالی کنند. بازی با آب فرصت‌های سرگرم کننده‌ای برای زبان‌آموزی و گسترش مهارت‌های حرکتی در اختیار کودک می‌گذارد و در عین حال اصول اولیه یادگیری مفاهیم ریاضیاتی و علمی را در ذهن کودک ایجاد می‌کند.

فراهم کردن محیط

محیط طبیعی توصیف کننده شرایطی است که در آن رویدادهای روزمره زندگی رخ می‌دهد. برای مثال محیط خانه فی‌نفسه یک محیط طبیعی برای اکثریت کودکان کم سن وسال به شمار می‌رود. کودکان ممکن است اوقاتی از روز را در مهد کودک‌ها یا خانه پدربزرگ و مادربزرگ خود سپری کنند. اگر اینگونه است پس این محیط‌ها نیز برای آن کودک بخصوص طبیعی محسوب می‌شوند.
والدین و مربیان همه روزه با کودکان هستند و در نتیجه می‌توان گفت این افراد بهترین معلم برای کودک کم سن وسال خود به شمار می‌روند. این افراد بیشتراز هر شخص دیگری قادر هستند کودکان را تشویق به تمرین و تکرار مداوم مهارت‌های جدید کنند. به علاوه، والدین و مربیان کودک ارتباط ویژه‌ای نیز با کودک دارند که به او امکان می‌دهد در حین یادگیری مهارت‌های جدید احساس راحتی و حمایت از جانب آن‌ها داشته باشد. والدین و مربیان کودک یکی از مولفه‌های ضروری برنامه روزمره و محیط طبیعی برای کودک نابینا هستند.

همکاری با افراد متخصص

فراهم کنندگان خدمات آموزشی مانند معلم واسطه برای کودکان دچار نقص بینایی می‌تواند به والدین در شناسایی اهداف آموزشی و استراتژی‌های دست‌یابی به این اهداف کمک کند. موارد فهرست شده در ذیل خلاصه‌ای از مطالب عملی برای کمک به معلمان و والدین جهت همکاری با یکدیگر در زمینه آموزش این کودکان هستند.
والدین نتایج مهم و درالویت را برای کودک خود شناسایی می‌کنند. برای مثال یکی از والدین خواسته‌اش این بود که پسرش آدام (Adam) بتواند به تنهایی غذایش را بخورد. معلم و والدین کودک با همکاری یکدیگر می‌توانند توانایی‌های کودک را بررسی کنند و سپس به دقت نتایج ناشی از این توانایی‌ها را شناسایی کنند. مثلا در این مورد آدام قادر خواهد بود لقمه‌های غذا را که روی میز مقابلش گذاشته می‌شود بخورد.
والدین به کمک معلم می‌توانند استراتژی‌های بکر وتازه‌ای مطرح کنند که بتواند به هرچه بهتر شدن تربیت کودک نابینا کمک کند. برای مثال تجهیزات کمک بصری می‌توانند به آدام برای رسیدن به این نتیجه کمک کنند. آدام ممکن است ترجیحات خاص غذایی داشته باشد که او را به تمرین این مهارت تشویق کنند. همکاری بین والدین و معلم این اطمینان را به وجود خواهد آورد که یک فهرست کامل از استراتژی‌های مفید در این زمینه جمع‌آوری شده‌اند.
والدین و معلم به طور همزمان با کودک کار می‌کنند تا استراتژی‌های ذکر شده را امتحان کند. این احتمال وجود دارد که عملکرد و تاثیرگذاری برخی از ایده‌ها بهتر از سایرین باشد. بخش مهم این استراتژی‌ها این است که در محیط طبیعی به اجرا گذاشته می‌شوند. اگر نتیجه مد نظر در مورد غذا خوردن کودک باشد پس باید در زمان مناسب برای غذا خوردن کودک در محل غذا خوردن حضور داشته باشد تا بتوان به این نتیجه دست یافت. در حین اینکه معلم ممکن است برخی از مولفه‌های مهم برنامه روزمره را برای کودک مدل‌سازی کند اما این والدین کودک هستند که باید به طور عمده با او در ارتباط و تعامل باشند در حالی که معلم در پشت صحنه قرار می‌گیرد و تنها در صورت نیاز تشویق‌های لازم و توصیه‌های بیشتر در رابطه با اجرای استراتژی‌های توانمندسازی ارائه می‌دهد.
والدین استراتژی‌های مشخص شده را در فعالیت‌های روزمره خود برای تربیت بهتر کودک نابینا قرار می‌دهند. انجام این تمرینات بیشتر در حین دنبال کردن برنامه‌های روزمره زندگی به کودک کمک خواهد کرد تا در مهارتی که در حال آموختنش است ماهر شود.

منبع: کودکت

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

  • اخبار داغ
  • جدیدترین
  • پربیننده ترین
  • گوناگون
  • مطالب مرتبط

برای ارسال نظر کلیک کنید

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «نی نی بان» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.