پرورش خلاقیت در کودکان، همه آنچه باید بدانید
روان شناسان در تعریف خلاقیت متفق القول نیستند و از جنبه های گوناگونی به خلاقیت می نگرند.
روان شناسان در تعریف خلاقیت متفق القول نیستند و از جنبه های گوناگونی به خلاقیت می نگرند . در گذشته محور بحث روان شناسان از خلاقیت ( شخص خلاق یا فرایند خلاق ) بود. و این تعریف از خلاقیت مبتنی بر مولد بودن است.
در حقیقت خلاقیت یعنی مبتکر بودن. ابتکار در هر زمینه ای باعث پیشرت و تمایز فرد بادیگران می شود. نگاه متفاوت افراد به اطراف شان می تواند آنها را به خلاق بودن و مولد و مبتکر بودن سوق دهد.
مک کینان، در تعریف خلاقیت می نویسد : خلاقیت عبارت است از حل مساله به نحوی که ماهیتی بدیع و نو داشته باشد.
ویلیامز می نویسد: خلاقیت مهارتی است که می تواند اطلاعات پراکنده را به هم پیوند دهد عوامل جدید اطلاعاتی را در شکل تازه ای ترکیب کند و تجارب گذشته را با اطلاعات جدید برای ایجاد پایخ خای منحصر به فرد و غیر متعارف مرتبط سازد.
از دیدگاه انسان گرایی راجرز خلاقیت نوعی خود شکوفایی است که انگیزه ی آن خود فرهیختگی است. به نظر او خلاقیت ، تمایل به ابراز و فعال کردن تمامی استعدادهای موجود زنده است.
بسیاری از دانشمندان به مرتبط بودن هوش با خلاقیت اشاره کرده اند.گانیه (به نقل از سیف) آفرینندگی یا خلاقیت را نوعی حل مسأله ای می داند که در انواع یادگیری بالاترین سطح قرار دارد.
منشأ خلاقیت
زمان خلاقیت از موقعی است که فردی به دنیا می آید وقتی که نوزاد متولد میشود گویی که خلاقیت زاده شده
تولد یک انسان و قدم گذاردن او به جهان باچیزی همگام است که می تواند نه تنها سرنوشت زندگی خویش بلکه سرنوشت دنیا و کشور خود را تغییر دهد.
از همان زمان تولد است که باید شیوه های تربیتی اعمال شود و می شود از زمان ورود نوزاد به دنیا ، مهم ترین قدم ها در راه تربیت یک انسان خلاق برداشته شود.
با تولد نوزاد مسئولیت سنگینی بر دوش پدران و مادران قرار می گیرد . چون منشأ پیشرفت او در همان زمان تولد به وجود می آید.
گوته شاعر آلمانی می گوید:با بچه داشتن شما پدر و مادر نمی شوید. مسئولیت فرزند و رقم زدن آینده خلاق کودک بر عهده ی پدر و مادر است.
نقش والدین در پرورش خلاقیت در کودکان و نوجوانان
والدین نقش بسیار مهمی در پرورش فکری و اخلاقی کودکان و نوجوانان خویش دارند.پدر و مادر هر دو به طور قطع در تربیت و پرورش فرزندان نقش آفرینی می کنند. ولی این واقعیت را نمی توان کتمان کرد که مادر نقش مهم تری ایفا می کند.
در عصر کنونی زنان نه تنها در تربیت فرزندان بلکه در تمام عرصه های اجتماعی ، فرهنگی ، علمی ، ورزشی و ... تلاش های با ارزش و قابل توجهی از خود نشان می دهند ولی کافی نیست . چون شکوفایی و رشد استعدادها و خلاقیت فرزندان نیازمند آگاهی ، دانش و مهارت اولیاء و مربیان به خصوص مادران است. مادر آگاه خلاق و با استعداد است که می تواند کودک و نوجوان خویش را به سوی خلاقیت و شکوفایی یاری دهد.
زنان و مادران می توانند با کسب آگاهی و مهارت بیشتر به خصوص در زمینه های روانشناختی ، خود را برای زندگی بهتر مجهز نموده ، زمینه های رشد و شکوفایی استعدادهای فرزندان خویش را فراهم نمایند.
نقش مادر در خلاقیت فرزندان
تولد یک نوزاد تنها تولد برای یک فرد نیست ، بلکه کل افراد خانواده باردیگر متولد می شوند. وظیفه یک مادر با تولد یک فرزند خطیرتر می گردد او با فرزند فکر می کند، با فرزند خویش رشد می کند، با فرزند خویش تحصیل می کند و در نهایت برای فرزند خویش ترقی و پیشرفت می کند.
در اینجاست که وظیفه یک زن مهم تر وبا ارزش تر می گردد. گرچه پدران نیز وظایفی مهم دارند ولی نقش محوری تری ایفا می نماید.
بعضی بانوان می اندیشند که تجارب مادران خود و یا بزرگسالان دیگر برای پرورش کودک و نوجوان خویش کافی است. این درست است که تجارب مفید می تواند به پرورش کودکان کمک نماید. ولی اطلاعات روان شناختی در زمینه رشد کودکان، تفکر منطقی و کسب مهارت زندگی است که میتواند نتیجه گیری بهتری داشته باشد.
مطالعات نشان دهنده تأثیر متقابل وراثت و محیط بر یک دیگر است که مکمل هم و تفکیک ناپذیرند.چون اگر فرزندان در محیطی پرورش یابند که تکراری نباشد می تواند زمینه ساز پرورش استعدادها و توانایی ها و حتی علایق آنها باشد ، هیچ چیز در پرورش کودک نباید تکراری و یکنواخت باشد چون در این صورت کودک و نوجوان نه تنها خلاق و مستعد نمی شوند بلکه رو به سکون و ناپختگی می روند.
سیستم آموزش و پرورش ما هنوز هم همان راه سنتی را می پیماید این موضوع باعث می شود که استعدادهای ذاتی کودکان و نوجوانان به صورت کامل و شاخص بروز و ظهور نکند، پس بهتر است در قالب سرگرمی و کارهای گروهی توسط افراد خانواده به دنبال شکوفایی استعدادهای فرزندان خود باشند.
پدران و مادران باید در نظر داشته باشند که فرزندان به چه چیزهایی علاقمندند در چه زمینه هایی مستعداند؟! به چه زمینه های هنری علاقه دارند؟! از لحاظ جسمی قدرت پرورش چه ورزش ها و چه کارهایی را دارند؟! و ... البته نظر خود فرزندان نیز در زمینه ی پرورش او بسیار حائز اهمیت است.
ارتباط فضای خانواده با رشد خلاقیت در کودک
خانواده به عنوان نهاد زندگی اجتماعی نخستین ضای رشد اجتماعی و روانی کودک است و در آنجاست که کودک با جهان آشنا می شود و ارکان شخصیتش کم کم شکل می گیرد و در خانواده است که شناختن دیگران را آغاز و همراه با این شناخت احساس و تلقی از وجود در حضور دیگران را را می گیرد. در واقع الگوهای رفتاری پدر و مادر و دیگران را تقلید می کند.
اگر این الگو از نظر روانی سالم نباشد یعنی مثلاً سلطه جو، زومدار ، متملق و بی صداقت باشد کودکان دچار اشتباه و لغزش می شوند، و آن را الگوی خود قرار می دهند.
تأثیر الگوی رفتاری نا سالم موجب بیماری شخصیت در کودکان می شود. البته امکان دارد که در خردسالی حضور خویش را نشان ندهد ولی در مواجهه کودک با جامعه نمایان خواهد شد و دامنه ی آن بستگی به میزان بیماری و تأثیر پذیری شخصیت فرد از ناسازگاری های معمولی اجتماعی تا اقدام به کارهای غیر اجتماعی و ضد اجتماعی دارد. پدر و مادر سلطه جو اجازه رشد به شخصیت کودک را نمی دهند، او را ترسو و مطیع بارمی آورند .
این کودکان در مواجهه با اجتماع از عهده تنظیم روابط خود با دیگران بر نمی آیند و در نتیجه همیشه پرخاشگر، ناراضی و افسرده هستند. درون گرایی مفرط و گوشه گیری در این کودکان واکنشی معمولی است. پدر و مادری مطیع و انعطاف پذیر که اجازه می دهند فرزندان شان در خانواده به تجاوز به حقوق دیگران عادت کنند کودکانی جسور، پرتوقع و سلطه جو بار می آورندو این رفتار به ناسازگاری اجتماعی می انجامد و نتیجه آن ناسازگاری فرد و تأثیر منفی این نارضایتی بر فعالیت ها و موفقیت های او است ( خاقانی ، ۱۳۷۵)
تأثیر والدین در پرورش و شکوفایی فرزندان در هر زمان و مکانی کاملاً مشهود است شاید زمانی که والدین سرگرم فعالیت های خاص خود هستند و احتمال هم نمی دهندفرزندان در حال آموختن از اعمال پدر و مادرند. درست در همین موقع فرآیند یادگیری صورت می گیرد.
یکی از استادان دانشگاه کرنل بر طبق تحقیقات بیان میکند که بیشترین و ثابت ترین بهره ای که کودک برای افزایش هوش، استعداد و رشد فکری می گیرد هنگامی است که پدر و مادر در مورد مسائل عمومی باهم به صحبت و گفتگو مشغول باشند.
این نظریه اکثریت محققان است که سه سال اول زندگی قطعی ترین دوران پرورش فکری کودکان می باشد.
در این صورت است که فعالیت های فکری ؛ بسیار موثر و عامل پیشرفت و خلاقیت فرزند می شود
چه عواملی در رشد و پرورش خلاقیت کودک موثر است؟
-صداقت در خانواده
-آموزش و همکاری
-آزادی در رشد و تجربه اندوزی
-تشویق کودک
-وضعیت اقتصادی در خانواده
-تفهیم استطاعت مالی
-غذا و بهداشت روانی
-اشتغال مادر
-حضور پدر در خانواده
خلاقیت کودک
-تعداد افراد خانواده
-خشونت در خانواده
-اختلاف و درگیری بین والدین
-فوت و طلاق
-بیماری جسمی یا روانی یکی از افراد خانواده
-و ...
تاثیر محیط در کودک و هوش او غیر قابل کتمان است . مثلاً اگر کودکی در محیطی پرورش یابد که وسایل دوست داشتنی و تحریک کننده فراهم باشد باهوش تر خواهد شد.
کودک را تشویق کنید
طریق دیگر تقویت رشد هوش کودک ، تشویق محبت و ارج نهادن به انضباط است. چه این روش نه تنها به طور موثری به رشد هیجانات اجتماعی کودک کمک می کند بلکه استعداد وی را نیز افزای می دهد.
دکتر وان که جزو گروه تحقیقاتی دانشمندان دانشگاه کلمبیا می باشد می گوید اطفال به واژه های چرا و چگونه بیش از واژه ی چه ، علاقمند هستند و او توصیه می کند که والدین و آموزگاران، قبل از دبستان باید سعی کنند که در مقابل این چراها و چگونه ها اطلاعات لازم را در اختیارشان قرار دهند.
زمانی که کودک در محیط خانه و یا محیط آموزشی مناسب و بدون واژه های منفی رشد کند و پدر مانند یک رئیس یا امتحان کننده یا قاضی نباشد طل پس از رسیدن به حد بلوغ کمتر در مقابل شما ایستادگی و مخالفت می کند.
همانطور که گفتیم تأثیر محیط پرورشی کودک در سه سال اول زندگی فرد بسیار موثر است و در حقیقت آینده قطعی او را رقم می زند. محققین گفته اند اعمال مادر به طور مستقیم و غیر مستقیم در اطفال ۳ ساله قوی ترین عامل تشکیل دهنده ی رشد آنهاست و می توان گت بیشتر مبانی صفات یک فرد در طول زندگی او به وسیله کارهای مادر طی این دو سال پی ریزی می شود.
پس می بینیم که محیط خانواده تأثیر مستقیم و به سزایی در پرورش استعداد، خلاقیت و در حقیقت رشد کامل کودک دارد. در خانواده است که کنجکاوی کودک تحریک شده و زمینه های خلاق شدن در فرد به وجود می آید.
تنبیه و تهدیدهای مکرر، آفت خلاقیت های ذهنی است، فرزندان خلاق در خانه به آرامش روانی و اطمینان خاطر و اعتماد به نفس قوی نیاز دارد.
پس مهم ترین نکته ای که در خانواده باید مورد توجه باشد تشویق و نوع تشویق هایی است که برای کودک اعمال می شود، چون تشویق باعث بروز بیشتر خلاقیت می گردد.
رعایت اصول زیر برای مفید واقع شدن تشویق توصیه می شود
۱-کار ی رفتار نیک کودک مورد تشویق قرار گیرد نه خود او.
۲-تشویق برای دلخوشی نباشد بلکه کار کودک در خور تشویق باشد.
۳-تشویق صورت رشوه به خود نگیرد.
۴-علت تشویق باید برای کودک مشخص شود.
۵-تشویق در جمع تأثیر بیشتری دارد.
۶-تشویق نباید از حد تجاوز کند ، زیرا کودک را به غرور و خود بینی مبتلا می سازد ( فرهادیان ۱۳۷۱)
متأسانه بسیاری به محیط خانواده اهمیت نمی دهند و نمی دانند که نقشی اساسی در راستای خلاقیت فرزند ایفا می کند.
انگیزه درونی ممکن است تا اندازه ای فطری باشد اما تا حد زیادی به محیط بستگی دارد.این انگیزه برای خلاق بودن آنقدر نادیده گرفته شده که می توان آن را حلقه ی مفقود خلاقیت نامید.
عوامل پرورش استعداد و نبوغ کودکان و نوجوانان
عوامل بسیاری در پرورش استعداد و نبوغ کودک موثر است.در اینجا به چند مورد اشاره می کنیم.
پادگیری لذت بخش
اگر یادگیری در کودک باعث ایجاد لذت شود او نیز میل بیشتری به دانستن پیدا می کند و خود نیز برای یاته های جدید تلاش می کند. وقتی شرایط محرک و موجب نشاط کودک شوددر حقیقت یادگیری و ترغیب شدن به این امر ایجاد می شود.
اما در یادگیری تحمیلی و اجباری نوعی گریز در کودک ایجاد می شود که عاملی مخرب برای اوست و مانعی برای رشد و پرورش خلاقیت در کودک می گردد.
صبوری در آموزش
صبور بودن یکی از عوامل موقیت است. والدین به دلیل سن خود دوست دارند فرزند سریع چیزی را بیاموزند و گاهی ساعت های متمادی به آموزش و پرورش کودک اقدام می کنند. در صورتی که کودک نمی تواند زمانی طولانی را به این امر اختصاص دهد.
روان شناسان کودک دریافته اند که کودک تا سن 6 سالگی و گاه بیشتر، به هر موضوعی نمی تواند بیش از 2 دقیقه توجه کند و بعد از آن باز به بازی و سرگرمی خود بر میگردد. و ادامه ی آموزش مستمر باعث آزار وی می گردد.
عشق و شادی در یادگیری
نه تنها کودکان حتی بزرگسالان هم با ایجاد عشق و علاقه به یادگیری گرایش پیدا می کنند . پس وقتی با محبت کافی و عشق سرشار اولیاء و مربیان؛ کودکان را به یادگیری تشویق نماییم ، همچنین وقتی روحیه ای شاد و سرشار از ذوق در شما وجود داشته باشد به راحتی می توان به پرورشی موثر اقدام کرد.
آموزش و خواندن با صدای بلند
در برنامه های روزانه حتماً خواندن کتاب را بگنجانید و در هنگام خواندن واضح و بلند بخوانید. اگر آموزش به صورت تئاتر اجرا شود، مطوئناً موثرتر خواهد بود. آن لحظه که کودک با همانند سازی با شخصیت های داستان دست به تجربه های جالبی می زند شاید بهترین لحظه برای یادگیری و ساختن آینده ای عالی برای اوست.
هیچ مسألله نباید خواندن را به تعویق اندازد. باید کودک دریابد خواندن یک امر حیاتی و بخشی از زندگی اوست.
ایجاد معما و سوال های تفکر برانگیز
وقتی والدینی به وسیله ی بازی ها ، کنجکاوی کودک خود را برانگیزند می توانند او را وا دارد دنیای شگفت انگیز علم و دانش نمایند. بازی با لگو یا سوال های محرک کودک را تحریک کرده، حس کنجکاوی و جستجوگری را در او زنده نگه می دارد.
بازی های تخیلی نه تنها کودکان را سرگرم می کند بلکه با دلنشینی خاصی کودکان مشتاق می شوند و تمایل به یادگیری در آنان افزایش می یابد و این همان اساس و زمینه ی بلوغ است.
متفاوت از بلوغ جسمی، بلوغ فکری کودک نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است . وقتی که فرزند به بلوغ فکری از طریق دریافت اطلاعات و چینش دقیق آن برسد می توان در رفتار و کردار او رشد و بالندگی را مشاهده نمود.
وقتی فرزندان در محیطی سالم و سرشار از سلامت رشد یابند مطمئناً با سلامت روانی که در آنان به وجود می آید ، زمینه های یادگیری ، شکوفایی استعدادها و رشد و بالندگی را میتوان شاهد بود.
کارل منیجر می نویسد : سلامت روانی عبارت است از سازش فرد با جهان اطراش به حداکثر امکان که باعث شادی و برداشت مفید و موثربه طور کامل شود.پس در می یابیم که سلامت روانی کودکان از ظروط اساسی آموزش است و بازی های تخیلی و بحث انگیز هم به رشد روانی کودکان کمک شایانی می کند.
داستان سرایی کودکان
والدین با توجه به اطرا و اتاقاتی که پیش می آید می توان از کودکان خود بخواهند در مورد آنها توضیح دهند و او را به گفتن داستان ترغیب کنند.
به طور مثال هنگام شب و قبل از خوابیدن از فرزندان خواسته شود وقایع روز خود را به صورت داستان شرح دهند.وقتی کودکان به قصه گویی و داستان سرایی علاقه پیدا کنند قدرت تخیل آنان پر بارتر می گردد. در کنار این حرکت عالی اگر والدین از طریق آموزش سرود ، شعر و حتی همراه کردن آن با موسیقی اقدام به تحریک نشاط آور فرزندان خود کنند، آنان را با دنیای لطافت ها و زیبایی ها آشنا می کنند. در چنین فضایی کودکان حتی با دیدن کلاغی به وجد می ایند و به خلاقیت خویش دامن می زنند.
سخن گفتن از تجربیات
والدین با صحبت در مورد تجربیات دوران کودکی تا بزرگسالی خود فرزندان را وارد دنیای خویش می کنند و در حقیقت به او آموزش غیر مستقیم می دهند . فرزندان می آموزند در موقعیت های مشابه همانند والدین خود عمل کنند و در حقیقت نوعی همانند سازی با اعمال والدین کنند . البته لازم است در کنار بازگو کردن تجربیات خود کودکان را نیز در جریان تجربه کرده قرار دهیم تا بهتر بتوانند همه چیز را لمس کنند.
وقتی کودکان احتیاج به تفریح دارند او را از منزل خارج کنید. به باغ وحش و یا به دیدن آکواریوم و یا موزه ببرید. اجازه دهید کودک تان همراه شما به بانک، بازار، سوپر مارکت یا هرجایی دیگری که می روید بیاید، سفرهای سیاحتی ، گنجینه ای از اطلاعات است.
آواز بخوانید
تأثیر آواز خواندن در بزرگسالان منجر به کاهش تنش می گردد. این روش در کودکاننیز نتیجه بخش است.آواز خواندن منجر به آزادی سازی آدرنالین یا ایندورین ها می شود و هیجان و آرامش ایجاد می کند. استفاده از لالایی برای خوابانیدن کودکان و فرستادن او به سرزمین رویاها از گذشته های دور در فرهنگ عامه مردم به دلیل همین تأثیرات بوده است.حتی تُن صدا در کاهش اضطراب موثر می شود. توصیه می شود حتی بزرگسالان برای کاهش تنش از این تکنیک بهره بگیرند، می توانند آخر هفته اگر در خارج ازشهر برای تفریح بروند فریادهایی برای تخلیه تنش سر دهند فریاد و خندهای بلند باعث آرامش می گردد.
جواب کامل سوال ها
کودکان سوالهای زیادی دارند، سوالهایی که شاید برای والدین سطحی باشد. ولی برای کودک بسیار مهم و در حقیقت سرنوشت ساز است.
اگر والدین جوابسوالی را نمی دانند بهتر است بگویند نمی دانم زیرا هر جوابی برای کودک مهم است و دیدگاهی را برای او در آینده تشکیل می دهد.
بازی با واژه ها
واژه ها از دید کودکان دنیای سحرانگیزی هستند که تمام فکر آنها را مشغول می کند. پس نباید خیلی آسان از دنیای این واژه ها گذشت ، واژه ها برای کودک راه گشایند و کودک در آنها غرق می شود و به راه های جالبی سوق می دهد.
والدین باید کودکان را با واژه سازی آشنا کنند، راه های بسیار متفاوتی وجود دارد که واژه سازی در کودک تقویت گردد در اینجا چند مورد اکتفا می کنیم .
-تشویق کودک به صحبت درباره ی آنچه که در اطراف خود می بیند.
-رنگ لباس ها و وسایل را سوال کنید.
-درباره شکل و اندازه اشیاء سوال کنید.
-درباره واژه های تابلو ، روزنامه ها و ... صحبت کنید .
-نظر او را در مورد حس های گوناگون جویا شوید.
واژه ها نه تنها برای کودک تفکر برانگیز است بلکه او به راحتی می تواند درباره ی احساسات خود صحبت کند.با واژه ها ایده می دهد و ایده می گیرد. با واژه ها خود را در دنیای خلاقیت ها غرق می کند و خلاق می شود.
کودک با هم بالا و درک کردن معانی واژه ها احساس برتری پیدا می کند و همین امر نیز مشوق او در تلاش بیشتر است.
شرایط کودک در امر یادگیری بسیارمهم و خطیر است. وقتی فرزند در زمانی آمادگی یادگیری ندارد هرگز نباید به آموزش اقدام کرد.
زیرا همین فشارها او را آشفته می سازد؛ از یادگیی زده شده و دوری می کند به انزوا و لجبازی برای فرار از یادگیری پناه می برد.
پژوهشگران آموزش داده اند که اگر کودکتان را مجبور به یادگیری چیزی کنید که آمادگی اش را ندارد، احتمالاً بعدها منجر به آشفتگی ذهنی و مشکلات یادگیری در او خواهد شد.
اگر والدین به بهبود شرایط کودک کمک کنند، کودک بیشتر تمایل به یادگیری پیدا می کند وقتی که شنیدن داستان برای کودک با شادی همراه باشد و او با لذت از داستان شنیدن استقبال کند مسلماً در آن شرایط است که یادگیری برای او سهل می شود و او مشتاقانه آغوش خود را برای فراگیری می گشاید.
والدین با دقت باید شرایط لذت بخش را گزینش کند و در آن زمان آموزش را شروع نمایند.
توافق بین والدین در نحوه ی آموزش نیز بسیار ضروری است .وقتی پدر و مادر هر دو در مناسب یا نامناسب بودن موضوعات آموزشی توافق داشته باشند و در تضاد با ییدیگر نباشند به یادگیری مطلوب و هدفمند می رسند در غیر این صورت اثرات نامطلوبی در کودکبوجود می آید.
گرایش والدین به یادگیری و نوشتن
وقتی کودک در کنار والدینی فهیم رشد یابد عشق پدر و مادر خود را به کسب اطلاعات ببیند مطمئناً خود نیز به کسب اطلاعت علامند می شود. چون با پدر و مادر خود همانند سازی می کند.
وقتی کودک مشاهده کند که پدر و مادر با کنجکاوی به دیدن اخبار علمی/ فرهنگی / هنری می نشینند خود او نیز در هرمکانی اقدام به این عمل می کند .در این زمان اگر والدین از این رتار کودک استقبال نمایند و او را تشویق و تحسین کنند کودک تمایلش بیشتر می شود.
با کودک خود انشاء بنویسید
موضوعی را انتخاب کنید و به همراه او بنویسید و بعد برای هم بازخوانی کنید.همراه شدن والدین با کودک اورا کنجکاور می سازد. خوب به نوشته هایش گوش فرا دهید و او را تحسین کنید ، در حقیقت نوشتن به تخلیه ی روانی کودک می انجامد و در آن لحظه نبوغ او مشاهده می شود .
بازیگری در مشاغل گوناگون
برای آموزش مشاغل هر کدام نقشی را بازی کنید و ببینید کودک به کدام علاقمندتر است به طور مثال اگر کودک دوست داشت بیشتر در نقش پزشک ظاهر شود بدانید درآن راستا می توانید به آموزش و دادن اطلاعات بپردازید. بسیاری از افراد موفق از کودکی به شغل خود گرایش داشته اند.
نوازنده ای ماهر در جایی گته که در کودکی میان گندم زارها و مزرعه شان قرار می گرفت و دست خود را به حرکت در می آورد و چشمان خود را می بست. او در آن حال ارکستری را مشاهده می کرد که به فرمان او می نوازند و او سرپرست گروه نوازنده هاست. او در حقیقت از همان کودکی این استعداد را درونی کرده و الان به آرزوی کودکی اش دست یافته است.
پس می بینیم که همه چیز ریشه در کودکی دارد. وقتی به کلاس نقاشی می رود همیشه یکی از آرزوهایش این است که روزی به جای استاد به تدریس بپردازد و قلم و بوم نقاشی داشته باشد. هر شب خود را آن جایگاه می بیند ، در کلاس خود را در حال آموزش دادن به کوچک و بزرگ تصورمی کند و پس از سالیان به آن آرزو می رسد.
بسیاری از اعهداف و استعدادها از کودکی در فرد به وجود می آیند ، کودکی که به او می گویند توصدای خوبی داری و با تشویق او را به خواندن سوق می دهند. در آینده به خواننده ای توانا تبدیل می شود.
همان طور که گفتیم نوشتن امری جادویی است و کودک با نوشتن به نبوغ می رسد، کودک با نوشتن اضطرابش را از دست می دهد و به خلاقیت دست می یابد.
حتی به بزرگسالان آموزش می دهند در موقع ناراحتی بنویسید چون نوشتن قدرتی عظیم دارد و آدمی در حقیقت با نوشتن آرزوهای خود را به ناخود آگاه خویش القا می کند و در آن لحظه تمام کائنات او را در رسیدن به هدفش یاری می دهند.
همه ی ما می دانیم که ارتباط به وسیله ی نامه و نوشتار موثر تر واقع می گردد .پس به کودک بیاموزید به جای صحبت کردن با نوشتن در خواستش آرزو و ناراحتی اش را برای شما بنویسد.
به نوشته هایش علاقه نشان دهید و با تشویق به او بگویید که نوشته هایش برای شما با ارزش است.
اگر کودک علاقه ای به نوشتن ندارد او را با عشق به نوشتن تشویق کنید هرگز به جای او ننویسید ، اگر اظهار داشت که نمی تواند به طور مثال انشایی بنویسد شما هرگز این کار را نکنید.
زمینه نوشتن را برای او ایجاد کنید: نکات مثبت نوشته های او را یادآوری کنید و به او بگویید نوشته هایش زیبا و عالی است و این نشان دهنده ی این است که تو با استعدادی ، خلاقی و ...
کودک خود را تشویق کرده هدیه های دستی ای درست کند و در آن نامه ای بگذارد و به اقوام و دوستان بدهد. او را در تمام زمینه های اجتماعی و ارتباطات موثر دخالت دهید و بگذارید از کودکی شخصیتی پرقدرت و اجتماعی پیداکند. با رزند خود برای خرید دتر خاطراتی زیبا اقدام کنید و به او بگویید تمام خاطرات و اتفاقات روزانه خود را یادداشت کند ( تمام نویسندگان بزرگ دفتر خاطراتی برای خود داشته اند )
نظر کودک را درباره ی فیلم ها و حتی برنامه های کودک بخواهید به او آموزش دهید انتقاد خود را بنویسید. دید جامع و دیدن نقاط مثبت و منفی را به کودک بیاموزید.
ایجاد انگیزه مثبت
در تمام مسیر زندگی تنها چیزی که آدمی را به جلو میراند و به بی راهه نمی کشاند داشتن دید مثبت است. دید مثبت ذهن انسان را معطوف به خوبی ها و خلاقیت ها می کند و از منفی بودن دور نگه می دارد.
اگر والدین بتوانند دید مثبت را در کودک به وجود آوردند می توانند انگیزه های او را به سوی مثبت بودن بکشانند.
برای به وجود آوردن انگیزه مثبت باید محیطی مثبت برای کودک ایجاد کرد وقتی که شرایط مثبت و محرک برای کودک باشد او تمایلش به کارهای جدید و خلاقانه بیشتر می شود.
والدین باید بیاموزند از لوازم دور ریختنی میتوان برای کارهای جدید و بدیع استفاده کرد. وقتی کودک ببیند از همه ی لوازم می شود سود جست؛ به طور خودکار خود به این کار اقدام می کند.
به همه چیز با انگیزه مثبت می نگرد و از همه اطرافش بهره می جوید. وقتی انگیزه و اعمال مثبت به کودک القا شود از گرایش به افکار و اعمال منفی دور می شود و با امید به سوی اهدافش پیش می رود.
یکی دیگر از نقاطی که فرد را به انگیزه مثبت می کشاند، خودباوری مثبت و خود تلقینی است وقتی کودک با دید مثبت بنگرد حتی اگر با مسائل سخت و منفی روبرو شود باخود تلقینی آن را به نقطه ی مثبت تبدیل می کند.
در صحبتها و بحث سعی می شود که از انسان های موق یاد شود وقتی همواره سر لوحه ی ما ، انسان های بزرگ باشند، مطمئناً تمایل ما نیز به سوی موفق بودن پیش می رود. والدین باید کودک خود را با زندگی زنان و مردان، هنرمندان و دانشمندان موفق آشنا کنند و سعی کنند از زندگی آنان تعریف کرده و شرایط را برای رشد بهتر فرزندان فراهم نمایند.
برخورد والدین
برخورد والدین باید حساب شده ودرست باشد. حتی تنبیه ها و تشویق ها نیز لازم است چهارچوبی داشته و انتظارات غیر واقعیی وجود نداشته باشدو همه چیز را حقیقتی ببینیم و به دور ا تحقیر و شرمندگی بیان کنیم.
دیوید لوئیس روانشناس توصیفی می کند: کودک تان راتشویق کنید بعضی از وظایف منزل را به عهده بگیرند برای پسرها هم به اندازه یدخترها و برای هرکاری مسئولیتی را مشخص کنید. تحقیقات نشان میدهند که انجام چنین کارهایی موفقیت های به همراه دارد.
تقسیم وظایف در خانواده از کارهای مهمی است که باید انجام گیرد. چون وقتی فرزندان از همان ابتدا به شرح وظایف خود آگاهی پیدا می کنند و در صدد انجام آن بر می آیند. باعث می شود در طول زندگی همواره متوجه مسئولیت منحصر به فرد خود باشند. از دوران کودکی باید جریان آزادانه افکار را در کودک ترغیب کنید.
وقتی دائماً کودک در چهار چوب باشد ودر چهارچوب فکر کند دیگر نمی تواند خلاق باشد و خلاقانه بیاندیشد. آزادی ذهن باید به کودک آموزش داده شود و او بدون سانسور فکر کند و بیاندیشد و سپس سوال کند و به نتیجه برسد.
امکان اشتباه برای هر فردی وجود دارد و کودکان نیز بیشتر دچار اشتباه می شوند. زیرا کودک بدون تجربه تا اشتباه نکند نمی تواند یادبگیرد و موفق شود.والدین باید بدانند که اشتباه کودک معقول است او می تواند اشتباه کند ولی باید بداند که اشتباه شکست نیست. نباید اشتباه کودک را از پای درآورد او باید بداند که هر آدمی می تواند مرتکب خطا شود.
استقلال فرزندان
ممکن است کودکان اشتباهاتی داشته باشند که به نظر بزرگسالان قابل قبول نباشد و سعی در رفع آن داشته باشند. این اشتباه است و باعث می شود با دخالت والدین کودکان استقلال در عمل را از دست بدهند و رشد و پرورش طبیعی نداشته باشند و عملاً شخصیتی وابسته پیدا کنند و برای خود شکوفایی خویش تلاش نکنند.
یا اینکه می بینیم والدین کودکان را وادار می کنند کارهای مورد علاقه آنها را انجام دهند و به هیچ وجه به علایق کودکان توجه نمی کنند در این صورت کودکان بدون علاقه مسیری را طی میکند و مرتکب شکستهای زیادی می شود.
کودکان باید هدی را طی کند که مورد علاقه آنهاست در این صورت است که به پیروزی و موفقیت می رسد.
منبع:
کودکان طلایی
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼