نشانه های ترس در کودکان، قبل از پنج سالگی
کودکان معمولاً در سنین مختلف با ترسهایی چون: ترس از حیوانات، ترس از تاریکی، ترس از غریبهها و… مواجه میشوند.
ترس های طبیعی بصورت غریضی از بدو تولد در انسان وجود دارد. کودکان معمولاً در سنین مختلف با ترسهایی چون: ترس از حیوانات، ترس از تاریکی، ترس از غریبهها و… مواجه میشوند. گاه والدین واقعاً نمیدانند که چه رفتاری باید در مقابل این ترسها داشته باشند. خیلی از آنها تلاش میکنند به کودک خود نشان دهند که ترس او موردی ندارد و هیچ جای ترس وجود ندارد. اما گویا هر چه بیشتر تلاش میکنند، کودکشان در ترس خود مصممتر میشود.
در برخورد با چنین ترسهایی والدین در اولین گام باید دلایل آن را مشخص کنند.
برخی از این ترسها طبیعی بوده و لازم نیست والدین حساسیت زیادی در مورد آنها نشان دهند. برخی دیگر از ترسها حالتی غیرطبیعی به خود میگیرند و بنا به دلایلی رخ میدهند که لازم است رفعشان مورد توجه قرار گیرد.
البته گاهی منشاء ترس کودک در خانواده است. ممکن است کودک ترس از یک مسأله خاص را در محیط خانواده یاد گرفته باشد. مثلاً مادری که از عنکبوت میترسد، این ترس خود را به کودک منتقل میکند.
در حقیقت این نوع ترس بر اساس فرآیند یادگیری صورت میگیرد. چراکه والدین در بیشتر رفتارها الگو و سرمشق کودک هستند اما ترس های طبیعی و غیرطبیعی در کودک چگونه هستند؟
ترس های طبیعی و عادی در کودک
ترس، هنجار یا بخشی طبیعی از رشد کودک است. احساس و تجربه ترس، امری لازم و ضروری از فرآیند رشد کودک است که او را برای رویارویی با شرایط سخت و دشوار زندگی آینده آماده میکند.
ترس میتواند یک تجربه انگیزشی مثبت ایجاد کند و در نتیجه منجر به اعتماد به نفس و توانمندسازی کودک شود.
در حقیقت، تجربه ترس حتی ممکن است کودک را برای رفتار در مسیری امنتر تحت تأثیر قرار دهد. مثلاً ترس از ارتفاع ممکن است از بالا رفتن کودک بر روی اشیاء و مکانهایی که محتمل است بیفتد، جلوگیری کند (ماتیوز،[۱] ۲۰۱۰).
ترس های طبیعی کودک در سنین مختلف شامل موارد زیر است:
تولد تا شش ماهگی:
ترس از عدم امنیت، ترس از صداهای بلند و ترس از حرکات ناگهانی.
هفت تا دوازده ماهگی:
ترس از غریبهها، ترس از صداهای ناگهانی و بلند، ترس از اشیاء بلند با ظاهری ناآشنا.
یکسالگی:
ترس از جداشدن از والدین، ترس از افراد غریبه، ترس از صدمه و آسیب.
دوسالگی:
ترس از حیوانات بزرگ، ترس از مکانهای تاریک، ترس از اشیاء بزرگ، ترس از صداهای بلند و ناآشنا، ترس از تغییرات ناگهانی.
سه سالگی:
ترس از اتاق تاریک، ترس از ماسکهای چهره، ترس از حیوانات بزرگ، ترس از جدا شدن از والدین.
چهارسالگی:
ترس از اتاق تاریک، ترس از صدا در شب، ترس از حیوانات بزرگ، ترس از مار و عنکبوت، ترس از جدا شدن از والدین.
پنج سالگی:
ترس از حیوانات وحشی، ترس از آسیب و صدمه دیدن، ترس از تاریکی، ترس انسانهای بد و ترس از دست دادن والدین (متیوز، ۲۰۱۰).
ترسهای غیرطبیعی در کودک
ترس گاهی به دلیل تغییراتی که در شدت و نوع آن به وجود میآید، از حالت عادی خارج میشود و تحت عنوان ترسهای مرضی شناخته میشود که هم کودک و هم اطرافیان او را آزار میدهد.
برای این کودکان، برخورد با عامل و شرایط ایجادکننده ترس به شدت ناتوانکننده بوده و معمولاً با عملکرد روزانه کودک تداخل میکند. این کودکان ممکن است علل ترس بیدلیل و بیمنطق خود را درک نکنند (رابینسون و راتر،[۲] ۱۹۹۱).
نشانههای ترس مرضی کودک:
- ترسی شدید که بدون دلیل منطقی است،
- خارج از کنترل ارادی کودک است،
- برای مدت زمانی نسبتاً طولانی ثابت باشد،
- منجر به بیقراری و ناسازگاری کودک شود،
- منجر به فرار و اجتناب از شرایط و موقیعیت ترسزا
- و گاه همراه با علائم جسمانی مانند سردرد، دلدرد، عرق کردن، لرزیدن و… باشد (اولندیک،[۳] ۲۰۰۲).
در مورد ترسهای غیرعادی و شدید، کمک گرفتن از یک روانشناس کودک میتواند اثرگذار باشد. در ادامه به مثالی از ترس عادی و غیرعادی در کودکان اشاره میکنیم.
نمونهای از ترس های طبیعی
بن، در تخت با حیوانات مورد علاقه خود، تدی و آقای فیل در حال گوش دادن به یک داستان است تا برای خواب آماده شود. پس از اتمام آخرین خط از کتاب مورد علاقه خود، از مادر خود میخواهد که داخل گنجه و زیر تخت را برای اطمینان از نبودن هیولا بررسی کند. مادر او با کمال میل به درخواست او پاسخ میدهد و میگوید: «همه جا روشن است، بن! هیچ هیولایی اینجا نیست! نگران نباش، بن! من و پدرت در سالن پایین در اتاق هستیم.»
او سپس به بن یادآوری میکند که چراغ خواب را روشن کند و آرام چشمها را بسته و بخوابد. سپس میگوید: «بن، اگر شما احساس ترس از تاریکی داری، تدی و آقای فیل کنار تو هستند.»
با این اوصاف، بن آرام میگیرد و به تدی و آقای فیل یادآوری میکند که هیچ چیز برای ترس وجود ندارد! سپس چشمهایش را به آرامی بسته و به خواب میرود.
نمونهای از ترس غیرطبیعی
جک در بستر به داستان قبل از خواب که پدرش برای او میخواند، گوش میدهد. جک از پدرش میخواهد که تا او به خواب نرفته چراغ را خاموش نکند و از پیش او نرود. پدر به او اطمینان میدهد که «جک، هیچ چیز برای ترس وجود ندارد.»
جک محکم خود را به عروسکش میچسباند و پدر او را بوسیده و با گفتن شب بهخیر او را ترک میکند. جک در بستر مدام با خود میگوید که هیچ چیز برای ترس وجود ندارد اما پس از چند دقیقه او اضطراب زیادی را احساس میکند، کف دستش شروع به عرق کردن کرده و معده او شروع به درد گرفتن میکند.
در نهایت، او از تخت پایین پریده و چراغها را روشن کرده و دوباره میخوابد. اما بعد از ساعتی بیدار شده و با ترس و اضطراب به اتاق والدین خود میرود و این امر تقریباً هر شب یک یا چند بار تکرار میشود ( ماتیوز، ۲۰۱۰).
منبع:
بامام
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼