تربیت کودک چگونه باید باشد؟
تربیت کودک از بدو تولد شروع میشود اما این آموزش به صورت سازماندهی شده و مدون نیست.
آموزش و تربیت کودک همیشه از دغدغههای پدر و مادرهاست. برخلاف گذشته این روزها کمتر پدر و مادری را پیدا میکنید که در مقابل رفتار نادرست فرزندش بگوید:« بچه است خب ایرادی ندارد». بلکه والدین امروز از همان بد تولد به دنبال بالابردن اطلاعات خود در زمینه آموزش فرزندشان هستند. اما اینکه دقیقا از چه سنی این آموزش را شروع کنیم سوالی بیشتر والدین است که خانم زهرا رمضان نیا دانشجوی دکترای روانشناسی به آن پاسخ داده است.
از چه زمانی باید آموزش و تربیت کودک را شروع کرد؟
تربیت کودک از بدو تولد شروع میشود اما این آموزش به صورت سازماندهی شده و مدون نیست. از بدو تولد مادر و پدر به عنوان یک الگوی محیطی برای کودک به حساب میآِیند. در واقع والدین نزدیکترین الگویی است که کودک در بدو تولد به آن دسترسی دارد. والدین باید به این نکته توجه کنند که فرزند آنها در نهایت چیزی خواهند شد که شما هستید نه آن چیزی که شما انتظار دارید. زیرا همانطور که گفتیم فرزندان والدین را به عنوان یک الگوی رفتاری مشاهده میکنند بنابراین هر سبک و سیاقی که قصد دارید در فرزندتان نهادینه کنید ابتدا باید در خود شما نمود پیدا کند. به عبارتی از بدو تولد کودک باید با رعایت اصولی که قصد آموزش آن را به فرزندتان دارید خودتان نیز الگویی تمام و کمال برایش باشید.
البته این طبیعی است که گاهی این تغییرات کلی در مورد سبک زندگی و شخصیت مادر و پدر ممکن نیست اما هر ویژگی که در روند تربیت و آموزش کودک اختلالاتی را ایجاد کند باید توسط والدین اصلاح شود. برای مثال مادری که دچار اضطراب است به صورت ناخودآگاه تاثیرات منفی بر روی فرزندش گذاشته و این الگوی رفتاری را به او انعکاس میدهد. کودک در چنین محیطی همیشه دچار نوعی اضطراب و نگرانی است.
یا مادر افسردهای را در نظر بگیرید که همیشه خلق پایینی دارد و به همین خاطر نمیتواند انرژی لازم برای فرزندش صرف کند و با او وقت بگذراند.
آیا باید مستقیما کودک را در معرض قوانین آموزشی گذاشت؟
تربیت کودک مخصوصا از بدو تولد همیشه مستقیم نیست و مفهوم آموزش مستقیم در دورههای بعدی او معنا پیدا میکند. اما تا سن ۲ سالگی والدین تنها یک الگوی مستقیم محیطی برای فرزندشان مهیا میکنند و از همین طریق به صورت غیرمستقیم کودک را در معرض آموزش قرار میدهند. کودک از زمانی که شروع به صحبت کردن میکند به صورت مستقیم با پدر و مادر ارتباط برقرار میکند و میتواند مفهوم قوانین را درک کند. البته باید قوانین را به صورتی که قابل فهم برای کودک و در سطح رشد شناختیاش باشد برایش تشریح کنیم. یعنی قوانین را با عبارتی قابل فهم و به زبان کودک برایش توضیح دهید. برای مثال ممکن است کودک قبل از نهار شروع به لجبازی کند که شکلات میخواهد. در این شرایط کاملا قاطعانه به چشمهای فرزدتان نگاه کنید و بگویید که قبل از نهار نمیتواند شکلات بخورد. در واقع شما صراحتا و قاطعانه نظرتان را اعلام کنید و سپس حواس او را به چیز دیگری پرت کنید.
البته پدر و مادر باید حواسشان به رفتارهای کمالگرایانه در زمینه آموزش فرزندان باشد. مادری که مدام از کلمه «بکن» و «نکن» استفاده میکند و فرزندش را با الگوهای خشن محدود میکند آسیب جدی به روح و روان کودک وارد میکند.
در تربیت کودکان بهترین روش برای برخورد با آنها در مقابل رفتارهای منفی و نابهنجار آگاهی دادن است که باید در چند مرحله انجام شود. بچه ها در سن ۲ الی ۳ سالگی از محیط اطرافشان الگوبرداری میکنند و در این بین اگر رفتار نابهنجاری انجام میدهند در خیلی اوقات اصلا نمی دانند که آن رفتار زشت و نادرست است. در اولین برخورد با رفتار نادرست کودک باید باز هم قاطعانه به او واکنش نشان داد. اسم کودک را صدا بزنید و سپس برایش با دلیل توضیح دهید که رفتاری که از او سر زده اشتباه است. برای مثال به او بگویید که اگر به این رفتار ادامه دهد دیگران را از خود دور خواهد کرد. در واقع در حد فهم و درک کودک این موارد را برایش توضیح دهید.
در این مرحله به دلیل اینکه کودک پی به اشتباه بودن رفتارش برده برای جلب توجه مجددا رفتارش را تکرار میکند. زیرا کودکان در سن پایین تفاوتی بین توجه مثبت و منفی را متوجه نمیشوند. بعد از مرحله آگاهی دادن اگر آن رفتار نادرست مجددا در فرزندمان تکرار شد باید به آن بیتوجهی کرد و حتی احساس ناخوشانید نسبت به آن رفتار کودک را در چهرهمان نیز نشان ندهیم. با اینکار او مطمئن میشود که با این رفتار حتی توجه منفی هم شامل حالش نمیشود. اما در مرحله بعدی اگر این تکنیک هم تاثیری نداشت تنبیه و محرومیت برای کودک در نظر میگیریم.
اگر قرار باشد از سنین خیلی پایین تربیت کودک را شروع کنیم چگونه از تنبیه استفاده کنیم؟
والدین باید با توجه به شدت رفتار، دفعات تکرار و محدوده سنی کودک تنبیه یا محدودیت در نظر بگیرند. برای مثال برای یک کودک ۲ ساله باید تنبیهی متناسب با سن او در نظر گرفت مانند منع استفاده از اسباببازی مورد علاقهاش. اسباب بازی را در جایی بگذارید که به آن دسترسی نداشته باشد اما برایش توضیح دهید که به دلیل رفتار نادرستی که از او سر زده او را تنبیه کردهاید. یا برای یک کودک ۵ ساله محدودیت در رفتن به پارک میتواند تنبیه خوبی باشد. بنابراین در امر تربیت کودکان خصوصا تنبیه حتما باید متناسب با سن او رفتار کنیم.
در تربیت کودک نقش پدر و مادر به چه اندازهای است؟
پدر و مادر در مورد سبکهای والدگری باید با یکدیگر توافق داشته باشند. من کلمه «تفاهم» را در این مورد به کار نمیبرم زیرا تفاهم به معنای داشتن خط فکری یکسان است. دو نفر میتوانند سالیان سال با یکدیگر زندگی کنند اما بر سر مسائل مختلفی به تفاهم نرسیده باشند. اما در مورد تربیت کودک پدر و مادر حتی اگر در مورد موضوعی تفاهم ندارند باید به توافق برسند که یک اصل را در پیش بگیرند. یکی از آسیبزننده ترین سبک رفتاری در ارتباط به کودک که موجب تثبیت رفتارهای نابهنجار در او میشود این است که فرزند شما در یک موردی خاص که مربوط به امورتربیت و آموزش اوست نظرات متفاوتی داشته باشند و به عبارتی به توافق نرسیده باشند. بچهها این موقعیتها را به عنوان فرصت تلقی میکنند و شما شاهد بیشتر شدن ناهنجاری در فرزندان میشوید. مادر و پدر میتوانند با یکدیگر توافق کنند که برای مثال حوزه تغذیه کودک یا یکی از آنها و یا حوزه آموزش و تفریح با پدر یا مادر باشد. بعد از این توافق زن و شوهر باید با یکدیگر به توافق برسند که در این حوزههای مشخص شده دخالت نکنند و به نظر شخص مقابل احترام بگذارند.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼