تربیت صحیح کودک، می خواهم خوش بین بار بیاید
اکثراً همه کودکانی که نیمهپر لیوان را میبینند؛ در برخورد با مشکلات و چالشهای زندگی بهتر عمل میکنند و افراد شادتری هستند.
اکثراً همه کودکانی که نیمهپر لیوان را میبینند؛ در برخورد با مشکلات و چالشهای زندگی بهتر عمل میکنند و افراد شادتری هستند. در اینجا ۵ نکته برای راهنمایی شما وجود دارد که به شما چشمانداز روشنی از نحوه افزایش خوشبینی در کودکانتان میدهد.
دلایل زیادی وجود دارد که چرا کودکانمان را خوشبین سازیم. ازجمله این دلایل میتوان به تأثیرات مثبت طولانیمدتی که بر سلامت روحی و جسمی آنها میگذارد اشاره کرد. (آیا میدانستید که کودکان خوشبین بسیار بیشتر از بدبین¬ها عمر میکنند؟) اما چگونه این خوشبینی را بهبود ببخشیم؟
1- ترک گله و شکایت
گاهی اوقات به علت دیر کردن برای رفتن به یک مهمانی، دیر عمل کردن کودکان و یا گریههای گاهوبیگاه آنها، سر آنها فریاد میزنید. ممکن است فریاد زنان یا با پرخاش و عصبانیت مدام تکرار کنید که: «ما بهموقع نمیرسیم، خستم کردی، نمیتونم انجامش بدم و...» و بر افکار منفی و ناامیدانه تمرکز کنید که این از رایجترین بدبینیها محسوب میشود. هر چه بیشتر درباره مشکلات مالی و یا داشتن یک روز سخت در محل کار، گله و شکایت کنید، احتمال بیشتری دارد که کودکان شما یاد بگیرند و همین کار را انجام دهند؛ بنابراین سعی کنید درباره چیزهایی که خوب هستند صحبت کنید. (مثلاً، امروز تونستم یه پروژه عالی در شرکت بگیرم، من امروز صبح خیلی خوشحال بودم.)
برای مثال خانواده جنی مک کری، در طول شام با دو فرزند دوقلوی 6 سالهاش «گل رز و خار» را بازی میکنند. هر عضو خانواده، بهترین و بدترین چیزهایی که در طول روز برایشان اتفاق افتاده است را بیان میکنند. هدف، تمرکز بر روی نقاط مثبت است. مک کری همیشه می¬گوید: همه ما امیدی برای فردا داریم.
۲- داشتن انتظارات بالا
پریسلی بکر (Priscilla Baker) میگوید: «حتی قبل از این که کودکانتان به مهدکودک بروند؛ فهرستی از انجام برخی کارهای ضروریشان برایشان آماده و آن را بالای تختشان آویزان کنید تا هر بار که از خواب پا میشوند آن را به یاد بیاورند. برای مثال، تختشان را مرتب کنند، لباسهایشان را بپوشند، دندانهایشان را مسواک بزنند و اتاق خود را تمیز کنند.»
بلکس بورگ (Blacksburg)، یکی از مادران ویرجینیایی میگوید: «رمانی که میخواستم کمی از حجم کارهای خود در خانه را کم کنم به بچههایم گفته بودم که نمیتوانند برای صبحانه خوردن پایین بی آیند تا وقتیکه کارهایشان را انجام بدهند. پس از مدتی متوجه شدم که بچهها هم از این برنامه خوشحال هستند و برای آنها مفید واقع شده است. آنها خیلی سریع و با هیجان از پلهها پایین میآمدند و میگفتند: «مامی، من تختمو خوبِ خوب مرتب کردم بیا ببین!» آنها از اینکه کارشان را بهخوبی انجام داده بودند خیلی سرافراز و مفتخر بودند»
- بچهها هرگز نگرش خوشبینانه¬ای نسبت به اینکه من میتونم انجامش بدم ندارند مگر اینکه فرصتی برای اثبات ارزشهای خود داشته باشند.
دکتر تامار چانسکی (Tamar Chansky)، دکترای روانشناس کودک و نویسنده کتاب آزادی کودکانتان از افکار منفیتان (Freeing Your Child From Negative Thinking) میگوید:
- اطمینان دادن کودکان به انجام و کامل کردن وظایفشان، به آنها احساس توانا بودن میدهد.
کارهای روزمرهای که به آنها میدهید میبایست متناسب با سنّ آنها باشد. برای مثال کودکان دوساله میتوانند اسباببازیهای خود را جمع کنند. کودکان ۳ ساله میتوانند لباس¬های کثیف خود را به محل شستوشو ببرند. یک کودک ۴ ساله میتواند بشقابها را از روی میز جمع کند و به ظرفشویی ببرد. یک کودک ۵ ساله میتواند کیسههای زباله را بیرون ببرد. یک کودک ۶ ساله میتواند لباسهای شسته شدهاش را مرتب کند و بسیاری از کارهایی که به نظرتان متناسب با سن کودک شما است و از عهده آن برمیآید.
3- تشویق به ریسکپذیری معقول
ما همه سخت در تلاشیم تا از کودکانمان حفاظت کنیم. زمانی که شما نمیدانید اسبسواری چگونه است؟ ممکن است از انجام آن احساس خطر کنید و موانعی را برای دوستان و دیگران ایجاد کنید و آنها را از انجام آن منصرف کنید زیرا شما خطرات احتمالی آن را بهصورت بزرگی به تصویر میکشید؛ بنابراین اینیک امر طبیعی است که از کودکانمان در قبال اینگونه فعالیتها محافظت کنیم. درعینحال مانعشدن در مقابل انجام ریسکهای معقول و یافتن چیزهای نادانسته باعث میشود که کودک شما جرئت و شهامتش را از دست بدهد و درنتیجه مهارتهای پذیرش ریسک را نداشته باشد. این مسئله باعث میشود اعتمادبهنفس کودک شما پایین بیاید و از خودش سرد شود؛ درنتیجه کودکتان را به بدبینی تشویق میکنید.
مایکل تامپسون (Michael Thompson) دکترای مشاوره خانواده و نویسنده کتاب خوشحالی و غمزدگی میگوید: والدین تا چه زمانی میتوانند به بچههایشان کمک کنند تا رشد کنند. اجازه دهید تا کودکتان بهتنهایی برود حیات، بازی کند یا بهتنهایی به مغازه برود. با گذشت زمان، ریسک بزرگتری همچون ساختن یک کمپ یخی یا بالا رفتن از دیوار سنگی و ... را بر عهده او قرار دهید. در اینگونه موارد نیاز هست که کودکانتان را به گونه¬ای حمایت و حفاظت کنید که بهدوراز چشم او باشد و بدین شکل، زمانی که کاری را انجام بدهد بااحساس شور و اشتیاق و اعتمادبهنفس بگوید: «من انجام دادهام» دکتر تامپسون میگوید:
- شما نمیخواهید کودکتان از انجام کارهای جدید امتناع کند بلکه میخواهید او به خانه برسد و بگوید: «مادر، من انجامش دادم»
4- صبر کردن قبل از هر نوع واکنشی
هنگامی که دکتر ریفیچ (Dr. Reivich) شنید که یکی از دانش آموزان همکلاس دخترش به او گفته است که «تو چاق هستی.» اولین غریزه مادری او، تماس تلفنی با مسئول آموزش دخترش است اما او این کار را نکرد. او میگوید: «من میخواستم شایانا را به گونه¬ای آموزش بدهم که بتواند از خود دفاع کند.» بنابراین آنها برای شایانا برنامهای طرحریزی کردند که اگر بار دیگر این اتفاق افتاد، شایانا بتواند حرف بزند و از خودش دفاع کند؛ درنتیجه هنگامیکه این اتفاق مجدداً رخ داد شایانا گفت: «یک، من چاق نیستم. دو این چیزی نیست که یک نفر به دوست خود بگوید.» و پسازآن دوستانش از او عذرخواهی کردند و شایانا احساس قدرت و راحتی کرد.
مهار کردن «غرایز مادری» شما میتواند میزان کنترل شما بر خودتان را افزایش دهد. هنگامیکه کودک شما در حال تلاش برای ادای یک کلمه جدید است یا زمانی که وقت زیادی برای قرار دادن یک قطعه جورچین صرف میکند، کار سادهای است که سریعاً مداخله کرده و کمکش نمایید. در عین حال این کار را انجام ندهید. دکتر ریفیچ میگوید:
- اجازه دهید فرزندتان بدون کمک شما سعی به حل کارهایش کند؛ درنتیجه او احساس موفقیت میکند و او را نسبت به انجام کارهایی که در آینده ممکن است انجام دهد، خوشبینتر و آمادهتر میکند. *
5- واقعبین باشید
زمانی که خانواده تریسی رینرت، به فلوریدا مهاجرت کردند؛ پسر 6 ساله او، مت، در ابتدا دچار مشکل شده بود. او به مادرش شکایت میکرد که «من اینجا هیچ دوستی ندارم.» تریسی برای اینکه او را تشویق کند خیلی سریع میخواست بگوید: «تو در نیوجرسی، دوستای زیادی داشتی و زمانی که بچههای اینجا بفهمند تو پسر فوقالعادهای هستی، آنها میخواهند که بیایند و با تو دوست شوند.» اما او زبانش را بست و چنین چیزی را بیان نکرد؛ زیرا او نمیخواست که امید واهی به فرزندش بدهد. حرکت هوشمندانهای بود. دکتر شَت میگوید: «کودکان میتوانند از این طریق، نوع عزتنفس خودشان را ببینند.»
بهطوری عجیبی، اطمینان دادن به کودکان که همهچیز بهصورت خوب و عالی اتفاق میافتد، اثر وارونه دارد. دکتر چانسکی اضافه میکند:
- خوشبینی، عملاً نسبت به تفکر مثبت، به تفکر واقعبینانهتر بیشتری نیاز دارد و بهاینترتیب فرزند شما برای آنچه در آینده با آن مواجه میشود؛ آمادگی دارد.*
بعد از همه اینها، بچههای فلوریدا به دوست شدن و گرم گرفتن با مت علاقهای نشان ندادند. مت خسته شده بود و دنبال دوست جدید دیگری نرفت او فکر میکرد که پسر فوقالعاده نیست. در عوض، رینرت با پسرش نشست و به او گفت: «این چالشی برای حرکت از یک مکان به یک مکان دیگره تا دوباره شروع کنی. پیدا کردن دوست کار زمان بریه» پس از شنیدن این کلمات، مت دست از گله و ناراحتی برداشت و از مادرش خواست تا او را به نزدیکترین زمینبازی ببرد و اجازه بدهد تا با بچههای اطراف محوطه دوچرخهسواری کند و در عرض چند هفته او توانست دوستان جدیدی پیدا کند.
منبع:
راه آبی
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼