سن استعدادیابی کودکان، شناسایی این کودکان
دلایل متعددی که شناسایی کودکان پر استعداد را الزامی میکند زیاد هستند. اصولاً والدین ممکن است احساس کنند که فایدهی عملی این شناسایی زیاد نباشد و نیازی به تست کردن کودکان خود نبینند اما دلایلی وجود دارد که اگر این کار به تعویق بیفتد، نتایج خوبی در بر نداشتهباشد.
دلایل متعددی که شناسایی کودکان پر استعداد را الزامی میکند زیاد هستند. اصولاً والدین ممکن است احساس کنند که فایدهی عملی این شناسایی زیاد نباشد و نیازی به تست کردن کودکان خود نبینند اما دلایلی وجود دارد که اگر این کار به تعویق بیفتد، نتایج خوبی در بر نداشتهباشد.
1- اگر آنها شناسایی نشوند، تجارب یادگیریشان به گونهی دیگری رقم خواهد خورد و فرصتهای آموزشی زیادی را ممکن است از دست بدهند. در واقع ممکن است که با آموزشهای عادی و عدم تربیت استعدادشان، توانایی آنها رو به خاموشی بگذارد.
۲- اغلب دانشآموزان پر استعداد به گونه ای رفتار می کنند که مانند کودکان دردسر ساز و مشکل آفرین به نظر میرسند آنها ممکن است عقاید مربیان را نپذیرند ، مخالفت کنند و اعتراض خود را نشان دهند و با مربیان به عنوان نمادهای قدرت مخالفت نمایند . از طرفی ، رفتار یک کودک پر استعداد گاهی اوقات آشفته و به نوعی همراه با اختلال د رتوجه و کمبود توجه است و اگر مربیان این تمایز را تشخیص ندهند ممکن است تصور کنند که آنها کودکانی با اختلال بیش فعالی هستند.
از این جهت است که تست و آزمایش و شناسایی این کودکان از اهمیت زیادی برخوردار است. شیوه ی برخورد با کودکان پر استعداد با سایر کودکانی که اختلالات توجه دارند خیلی متفاوت است . مثلاً یک نوع نشانگان به نام نشانگان آسپرگر علایمی مانند علایم بالا که اشاره شد دارد و این کودکان ویژگیهای کودکان در خود مانده یا اوتیسم دارند ولی جالب این که از هوش خوبی برخوردارند.
۳- کودکان پر استعداد می باید همتایان خود و در کنار آنها آموزش ببینند. آنها از این که همواره با سایر کودکان پر استعداد و تیز هوش باشند، راحتترند تا این که در جمع کودکان عادی باشند. در غیر اینصورت رشد آنها دچار مشکل میشود. همانطوری که کودکان کم توان ذهنی با آموزشهای رایج دچار مشکل هستند، آنها نیز با آموزشهای رایج در مدارس، زمینگیر میشوند و استعدادهای بالقوهی آنان رشد نمییابد.
همانگونه که اشاره کردهایم آنان افرادی هستند که دارای تمرکز حواس نبوده و از این رو توسط والدین و مربیان خود درک نشده و همین امر موجب پرورش نیافتن استعداد آنان خواهد شد. در مدارسی که در آنها رقابت نباشد و آموزش به شکل کسلکنندهای حاکم باشد، این کودکان ممکن است که حتی از تحصیل کنارهگیری کنند و به کلی، استعدادهایشان به دست فراموشی سپرده شود.
۴- سنجش و ارزشیابی و تست کردن استعداد این کودکان، به هر حال ممکن است هزینهبر باشد و لذا بهتر است که آنها را نزد یک روانشناس کودک یا افرادی که در زمینهی استعداد وی تخصص و تجربه دارند برد و از تستهای هوشی معتبر مانند تست و کسلر و تست ویژهی کودکان و کسلر و یا تست استفورد بینه استفاده کرد. البته این تستها نیز محدودیتهای خاص خود را دارند (به این معنا که نمی توان به طور قطعی بهره هوشی یا استعداد و آنها را تعیین کرد زیرا این موضوع به طور کلی کار دشواری است).
به هر روی باید دانست که هوش در حد زیادی، ارثی است و ضمناً بسیاری از کودکان پر استعداد، الزاماً بهرهی هوشی بالایی ندارند زیرا نمیتوان برخی از استعدادها و توانایی ها را صرفاً از طریق آزمونهای هوشی یا حتی داشتن نمرهی بالا در آنها تعیین کرد. باید کودک را به طور همه جانبه و د رگذر زمان ارزشیابی کرد و عملکرد او را در فواصل زمانی مختلف ارزشیابی کنیم.
به همین جهت است که روانشناسی به نام هاوارد گاردنر بحث هوش چند گانه را مطرح کرده است به این معنا که استعدادها و... بخشی از یک کلیت هستند و یک ارزشیابی کامل، میباید تمامیت کودک را در ابعاد مختلف مانند این که او چگونه سازگار میشود و با جامعه کنار میآید و چگونه برخورد و عمل دارد و چه واکنشهای هیجانی را و.. دارد بررسی کرد (برای اطلاع از نظریهی گاردنر به مباحث انواع هوش در این وب سایت مراجعه نمایید)
برای تعیین استعداد لازم است که شرایط و ویژگیهای افراد خلاق، خانوادههای آنان، معلمان و.. سایر اطلاعات به طور معناداری تفسیر شوند تا این استعدادها به درستی تشخیص دادهشوند. همچنین باید از ابزارها و راههایی مانند مشاهدهی آنان، چیزهایی که تولید و... میکنند و به عبارتی عملکرد آنان، نحوهی انجام تکالیف و وظایفی که به آنها داده میشود و از طریق مصاحبه و هم چنین عملکرد آنان در مدرسه و بیرون از ساختار مدرسه بررسی شود.
این کودکان، از هوش و استعداد خودشان مطلع و آگاه هستند. خیلی از آنها به نظر دیگران تنبل و بی علاقه به بعضی از امور تشخیص داده میشوند مثلاً ترک تحصیل میکنند یا نمرات و عملکرد بالایی ندارند و از این نمونهها زیاد هستند مانند نیوتون که یک دورهای ترک تحصیل کرد یا برخی از نمرات بد انیشتین و... که از این مثالها زیاد هستند.
کودکان پر استعداد و تیزهوش، پدر و مادران قوی و تاثیرگذاری دارند. آنها و برخی از معلمانشان در پرورش استعداد کودکان خیلی تاثیر گذار هستند و خیلی از دانشمندان موفق، با تشویقهای بجا و حمایتهای خوب والدین و برخی از معلمانشان به موفقیت دست یافتهاند. اغلب این کودکان، ضمن حمایتها و تشویقها، خودشان هم دارای اراده و تصمیم یبرای رشد و پیشرفت هستند. آنها پشتکار و تمایل برای موفقیت را درحد قابل توجهی دارند. البته ضعف و نقص در آنها وجود دارد و طبعاً باید پذیرفت که این کودکان، مانند سایر افراد هستند و حق دارند که شکست هم بخورند و همیشه موفق نباشند.
به هر روی، کودکان پر استعداد و تیز هوش همواره دانشآموزان موفق و با نمرات عالی نیستند. باید دانست که تیز هوشی و پر استعدادی متاثر از هوش ارثی و محیط است و نقش تربیت و آموزش مناسب آنها و تشخیص چنین استعدادهایی در اوایل کودکی اهمیت بسیاری دارد.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼