گریه کردن کودکان، چطور باید آرامشان کنیم
یک کودک چهار ساله زیاد گریه می کند و هر بار که خواسته های او انجام نشوند و پا چیزی جالب برای بازی کردن نداشته باشد شروع به گریه می کند.
یک کودک چهارساله زیاد گریه می کند و هر بار که خواسته های او انجام نشوند و پا چیزی جالب برای بازی کردن نداشته باشد شروع به گریه می کند. از حدود پنج سالگی گریه های کودک کمتر می شود هر چند که هنوز هم عصبانیت، خستگی یا نرسیدن به خواسته اش می تواند او را به گریه بیندازد. در این سن دوره های گریه او کوتاه تر می شود و ممکن است بتواند آن را کنترل کند و اشک هایش را نگه دارد. او به ندرت بد خلق می شود و به محض پایان گریه های مانند باران آرام می شوند.
ممکن است هر از گاهی کودک نق بزند اما در حقیقت میزان نق زدن های او نیز بسیار کمتر از یک کودک چهارساله شده است.این مرحله نیز گذرا میباشد و گریه های عصبانی و بلند کودک راهی برای تخلیه تنش ها و بد خلقی های او می باشد. گاهی ممکن است کودک به بی ثباتی روحی، نق زدن های گذشته و ابراز ناراحتی های قبلی خود بازگشت کند اما معمولا می توانید با یک شوخی کودک را به خنده بیندازید. در این سن با اینکه هنوز گاهی کودک برای جراحت های کوچک به گریه میافتد اما شجاعت وی به شکل عجیبی افزایش پیدا کرده است.
رویاهای بد و کابوس های شبانه
دیدن کابوس ها و رویا های بد شبانه بین سنین سه تا پنج سالگی کودک بسیار شایع است. ممکن است کودک در خواب حرف بزند یا راه برود یا اینکه دچار وحشت های شبانه شود. این مسئله کاملا طبیعی می باشد از آنجایی که درک وی از جهان اطراف به شدت افزایش یافته است اما هنوز توان درک همه چیز را ندارد به همین دلیل با سؤالاتی بسیار در ذهنش به خواب میرود. ضمنا او بیشتر احساسات خود را می شناسد و می داند که از چه چیزهایی باید بترسد و مسائلی را که کاملا درست نیستند را حس می کند. این احساسات معمولا شب ها به سراغ او می آیند.
کودک همیشه نمی تواند رویا هایش را شرح بدهد و برای خوابیدن دوباره نیز با اشکال روبه رو می شود. حیوانات به خصوصی گرگ ها و خرس ها می توانند در رویا های کودک او را دنبال کنند و یا رویایی عجیب از مردم ناشناس، بد، یا با ظاهری عجیب داشته باشد و یا رویایی از آتش با آب عمیق داشته باشد.
فقط وقتی کودک کاملا از خواب بیدار شود باید سعی کنید او را آرام کنید و در آغوشتان بگیرید. اگر او همچنان در خواب است سعی نکنید او را بیدار کنید. فقط کافیست در کنارش بمانید. اگر متوجه شدید که فرزندتان هر از گاهی در خواب راه می رود باید یک حفاظ در مقابل پله ها قرار بدهید تا از افتادن او از پله ها در خواب جلوگیری شود.
وحشت های شبانه
گاهی متوجه می شوید که کودک در رختخواب خود بیدار است و به شدت ترسیده ، دست و پا می زند و فریاد می کشد. ممکن است کودک به شدت عصبانی یا ناراحت باشد. این حالت بیشتر یک وحشت شبانه است تا کابوس و می تواند یک هشدار تلقی شود. شاید از ترس و دردهای فرزندتان به شدت اندوهگین شده باشید اما تنها کاری که باید بکنید این است که در کنارش بمانید و صبر کنید تا این حالت او به پایان برسد. در این وضعیت نمی توانید به او اطمینان خاطر بدهید چون اصلا توان درک منطقی ندارد. نباید او را ترک کرده یا سرزنش کنید. این کار فقط مشکلات شبانه او را تشدید خواهد کرد.
ترس ها
سه سالگی سن اضطراب های شدید است اما از چهار سالگی ترس های کودک به شکل مشخص و تعریف شده ای در خواهند آمد.
کودک به سادگی از صداهای بلند وحشت می کند. برای مثال صداهای بلند بیرون از خانه مانند ماشین آتش نشانی به شدت او را می ترساند. ممکن است از مردم دیگر فرهنگ ها، کسانی که ظاهری متفاوت با خودش دارند، افراد سالمند، تاریکی یا حیوانات و تنها گذاشتن او به خصوص در تاریکی و یا از لولو خرخره وحشت داشته باشد. کودکان در این سن ممکن است از ترس های خفیفی که در بازی با بزرگسالان تجربه می کنند لذت ببرند مشروط بر اینکه بازی ها کاملا شکل غیر واقعی و نمایشی داشته باشند.
از پنج سالگی فرزند شما ترس هایی مشخص و زمینی پیدا می کند برای مثال از آسیب به بدنش ، زمین خوردن، سگ ها، صداها، رعد و برق، صاعقه، باران، طوفان ها (بخصوص در شب) و از اینکه وقتی به خانه میرسد مادر در آنجا نباشد می ترسد.
درست مانند بیزاری از بعضی غذاها، کودک در مورد ترس نیز از بزرگسالان دنباله روی می کند. ترس از حیوانات ، خودروهای موتوری و صاعقه نیز چنین حالتی را دارند. داستان های خشن و بیرحمانه و یا ماجراهایی درباره ارواح، شیاطین و امثال آن می تواند یک کودک خردسال را به شدت بترساند و موجب بروز مشکلاتی در خواب او شود. به همین دلیل شما باید به دقت داستان های مناسبی را برای زمان خواب او انتخاب کنید و به کودک اجازه ندهید تا فیلم های ترسناک تلویزیونی را دقیقا قبل از خواب تماشا کند. هرگز نباید برای وادار کردن کودک به انجام یک رفتار خاص او را با ماجراهای موجودات غیر واقعی مانند لولو خرخره بترسانید.
عصبانیت های کودکان پیش دبستانی
کودکی که بدون نگاه به خانه به راحتی با مادرش خداحافظی کرده و به مهد کودک یا آمادگی برود و در حوض شن مشغول بازی شود به ندرت دیده می شود. بیشتر کودکان از ورود به مکانی نا آشنا و برخورد با افراد ناشناس و جداشدن از شما ترس دارند. باید به کودک فرصت و زمان کافی بدهید تا خود را با تر .ناشی از ایجاد تغییر در زندگی سازگار کند.
شما می تواند با گردشی کوتاه در مهد یا مدرسه، ورودی آن و کلاس کودک در کاهش از این ترس ها مؤثر باشید. او می تواند در این فاصله با بعضی از کودکان همکلاسی خود، آموزگار، محل بازی و برخی برنامه های مشخصی در این مکان آشنا شود. بیشتر آموزگاران از چند نوبت حضور کودک در کلاسی قبل از شروع جدی مدرسه استقبال می کنند و با این کار کودک می تواند در محیط جدید خود احساس راحتی کند. سعی کنید اولین دیدار کودک از مدرسه کاملا اتفاقی در نظر او جلوه کند. چند دقیقه در آن جا بمانید تا کودک احساس خستگی یا ترسی نکند. در این مدت به او اجازه بدهید فقط به کارهایی که دوست دارد بپردازد.
آسانتر کردن جدایی
اولین صبحی که کودک از شما جدا می شود احتمالا برای هر دوی شما سخت خواهد بود. ممکن است مجبور شوید تمام مدت صبح را در مدرسه پیش او بمانید. اما این کار نباید بیش از یک بار اتفاق بیفتد. فراموش نکنید که رفتن به مدرسه یک مرحله انتقالی بزرگ برای کودک است پس باید صبور باشید. بسیاری از مدارس آمادگی از ماندن شما در داخل مدرسه برای جلب اعتماد کودک استقبال می کنند. معمولا وقتی کودک احساس کند که شما قصد ترک مدرسه راندارید، تا وقتی در نزدیکی او باشید به راحتی با برنامه های کلاس پیش می رود.
می توانید در اولین روز یا دومین روز آن به کودک بگویید برای خرید روزنامه از مدرسه خارج می شوید اما باید ظرف مدت پنج دقیقه به آنجا برگردید تا کودک اطمینان خاطر خود را از دست ندهد. اگر کودک از رفتن شما به شدت مضطرب می شود از مدرسه بیرون نروید. زمانی که احساسی کردید. او کاملا شاد است. یک بار دیگر به او بگوید که می خواهید برای نیم ساعت مدرسه را ترک کنید و دقیقا راس نیم ساعت دوباره در مدرسه خواهید بود.
در چند روز بعدی بسته به واکنش کودک مدت بیرون رفتن خود را طولانی تر و طولانی تر کنید. ظرف مدت کوتاهی متوجه خواهید شد که دیگر نیازی به حضور شما در مدرسه نمیباشد. کودک دارای اعتماد به نفس ممکن است برای انکای به خود، حتی زودتر از آنکه فکر کنید قابلیت جدا شدن از شما را دارد به شما بگوید که از مدرسه بروید. گاهی آموزگار می تواند در مورد زمان رفتن شما از مدرسه راهنمایی تان کند.
درگیری های خانوادگی
اگر کودک فکر کند عزیزترین کسانش در این جهان یعنی مادر و پدر همدیگر را دوست ندارند و از جداشدن یا ترک یکی از آنان احساس خطر کند، به شدت مضطرب و نگران خواهد شد.
کودکان به شدت نسبت به جو خانه حساس هستند، بنابراین اگر شما و همسرتان با هم مشکلی دارید باید در مقابلی کودک رفتاری حساب شده و با محبت داشته باشید و علاقه بین خودتان را به او نشان بدهید. ناظر بودن بر دعوای پدر و مادر یکی از آسیب زننده ترین تجربیاتی است که می توانید برای فرزندتان باقی بگذارید. این فکر می تواند در ذهن او یک مانع و بازدارنده دائمی باشد.
از سوی دیگر من به قرار گرفتن پدر و مادر در تمام موارد در یک جبهه متحد معتقد نیستم. کودک باید این را درک کند که مادر و پدر حق دارند در برخی موارد با هم اختلاف نظر داشته باشند اما این و اختلاف نظر را باید در نهایت آرامش و بدون اوقات تلخی و عصبانیت بیان کنند.
کودکان باید به درگیری (مقابله با دیگران) عادت کنند زیرا به زودی و به محض ترک خانه با این مسئله مواجه خواهند شد و بهترین مکان برای آشنا شدن و رویارویی با آن محیط امن خانه و خانواده است.
بیشتر کودکان خود را در درگیری والدین مقصر می دانند و تلاش زیادی می کنند تا دوباره شما را با هم دوست کنند. به کودک اطمینان بدهید که در ایجاد این درگیری و عصبانیت شما از همسرتان او هیچ گناهی نداشته است و این مسئله هیچ رابطه ای به علاقه شما به او ندارد.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼