آموزش زمان به کودکان، سن مناسب
مفاهیم مربوط به زمان مثل فردا، یک هفته دیگر، ماه آینده، یک دقیقه صبر کن! کلمههایی ناشناس برای کودکان هستند.
مفاهیم مربوط به زمان مثل فردا، یک هفته دیگر، ماه آینده، یک دقیقه صبر کن! کلمههایی ناشناس برای کودکان هستند. درک مفهوم زمان برای کودک کم سن و سال دشوار است. جمله «تا بیست دقیقه دیگه میریم» برای شما خیلی واضح و روشن است. شما میدانید که در طول این بیست دقیقه میتوانید غذای اضافی را داخل یخچال بگذارید، آشپزخانه را مرتب کنید، لباس بپوشید و برای رفتن آمده شوید. اما برای یک کودک سه ساله این جمله آنقدر نامفهوم است که انگار شما دارید با یک زبان دیگر صحبت میکنید.
در واقع، آنها از جمله بالا فقط قسمت «میریم» را متوجه میشوند. زمان برای بچهها یک مفهوم مبهم است. یک مثال روشن از عدم درک زمان وقتی است که به کودک میگوییم تا ۱۰ دقیقه دیگر میرسیم و او ۱۰۰ بار دیگر میپرسد نرسیدیم؟ مفاهیمی مثل فردا، هفته بعد و سه ماه آینده برای کودکان ۴ تا ۶ سال بیمعنی است. آنها فقط متوجه میشوند که این مفاهیم معطوف به آینده است. برای کودکان «بعد از نهار»، «وقتی که بابا از سر کار بیاد» و «بعد از اینکه از خواب بیدار شدی» مشخصتر و قابل فهمتر است.
علاوه بر این، کودکان قبل از ۴ یا ۵ سالگی به مفهوم زمان و ساعت علاقهای نشان نمیدهند؛ و بعد از این سن یعنی در حدود ۶ سالگی شروع به درک زمانهای حال، آینده، گذشته و روزهای هفته میکنند.
مفهوم زمان در ۲ تا ۳ سالگی
آموزش ساعت به کودکبا وجود اینکه گفتیم درک مفاهیم زمانی برای کودکان کم سن و سال دشوار است، میتوانیم مطابق با سن آنها آموزش زمانبندی و چارچوبهای زمانی را شروع کنیم. در ۲ سال اول، تقریبا زمان برای کودک معنی خاصی ندارد. آنها در لحظه اکنون زندگی میکنند و هر لحظه برای آنها جدید و تازه است. به همین علت است که کودک یک لحظه در حال گریه است و لحظهی دیگر در حال خنده. کم کم آنها مفاهیم «بهزودی» و «صبر کن» را یاد میگیرند.
زمانهای گذشته و آینده برای کودکان سه ساله واضحتر میشود. در جملههای واضح، آنها میتوانند بین «قبل» و «بعد» تمایز قائل شوند. مثلا قبل از خوردن، دستها شسته شود. میریم خونهی مادربزرگ و بعد میریم پارک.
مفهوم زمان از ۴ سالگی به بعد
بچهها در ۴ سالگی، از واژههایی مثل قبل، بعد، روز، شب، صبح، دیروز، الآن، بعدا و غیره استفاده میکنند. اما مدت زمان این واژهها همچنان مبهم باقی میمانند مگر اینکه ما آنها را در تجربههای روزمره و به همراه یک معیار یا نشانه بهکار ببریم و بچهها آنها را به صورت عینی تجربه کنند. به عنوان مثال، جمله «بعد از اینکه بابا از سر کار اومد شام میخوریم»، در مقایسه با «ساعت ۶ شام میخوریم» برای کودک قابل فهمتر است.
نشانهها (مثلا بعد از اینکه بابا اومد) به کودک کمک میکنند تا اتفاقات را در طول روز پیشبینی کند. کودک زمانی که میداند بعد از یک اتفاق یا عمل، قرار است چه اتفاقی بیافتد احساس امنیت بیشتری میکنند. سعی کنید از نشانهها استفاده کنید و آنها را با اتفاقاتی که کودک میشناسد مرتبط کنید: «صبح، تو از خواب بیدار میشی و صبحانه میخوری»، «ظهر نهار میخوریم»، «فردا، بعد از خواب، تو میری مهدکودک».
در حدود ۵ تا ۶ سالگی کودک میتواند فصلها، روزهای هفته، ماههای سال و تاریخهای مهم (مثل تاریخ تولد خودش) را نام ببرد. بین ۶ تا ۸ سالگی میتوانند ساعتهای عقربهای را بخوانند.
راهکارهای آموزش مفهوم زمان برای کودک
قبلا درباره راه هایی برای آموزش ساعت به کودکان صحبت شده است. در ادامه نیز چند پیشنهاد جدید ارائه میکنیم:
یک تقویم جذاب و مناسب با سن کودک تهیه کنید و از کودک بخواهید روزهایی که گذشتهاند را رنگ کند (آموزش گذر زمان).
یک روز خاص مثل روز تولد را در تقویم مشخص کنید و از کودک بخواهید تا روزهای باقیمانده تا آن روز را بشمارد و هر روز که میگذرد آن را رنگ کند.
از لحظات مختلف یک روز عکس بگیرید، از کودک بخواهید این لحظات را به ترتیب زمانی مرتب کند. این کار به رشد مفهوم زمان در کودک کمک میکند.
یک ساعت بکشید و در هر ساعت، کاری که قرار است اتفاق بیافتد را بکشید. مثلا ساعت هشت نقاشی نان و پنیر (صبحانه)، ساعت دو نقاشی تاب و سرسره (پارک) و …
یک تقویم هفتگی روی مقوا بکشید و از کودک بخواهید اتفاقاتی که میتوان به هر روز در طول هفته ربط داد را نقاشی کند. مثلا شنبه کلاس شنا، یکشنبه خانه مادربزرگ و….
خواندن کتاب داستان نیز به رشد مفهوم زمان در کودک کمک میکند. از آنجا که کتابهای داستان متشکل از مقدمه، اتفاق اصلی و پایان هستند، این خود به کودک کمک میکند که چارچوب زمانی و زمانبندی را متوجه شود.
شما چه تجربهای در درک مفهوم زمان با کودکان اطراف خود داشتهاید؟ فکر میکنید چگونه میتوان مفاهیمی مثل صبر کردن را با در نظر گرفتن درک آنها از این مفهوم، به آنها آموزش داد؟
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼