۲۰۷۷۰۰
۸۸۱
۸۸۱

شکل گیری شخصیت کودک، چندمین فرزند خانواده است؟

آیا تا کنون برایتان پیش آمده است که کسی از رفتار شما تشخیص دهد که چندمین فرزند خانواده هستید؟

آیا تا کنون برایتان پیش آمده است که کسی از رفتار شما تشخیص دهد که چندمین فرزند خانواده هستید؟ در حقیقت برای قرن ها است که در میان فرهنگ های مختلف و مردم گوناگون در گوشه و کنار دنیا این باور به وجود آمده است که چندمین فرزنده خانواده بودن، در نهایت تأثیر بسیار مهمی بر شخصیت فرد خواهد گذاشت. البته این مسئله تا حدودی درست است که چندمین فرزند خانواده بودن در شکل گیری شخصیت فرد نقش مهمی ایفا خواهد کرد، با این حال بسیاری از فرضیاتی که در این خصوص از سمت عامه مردم مطرح می شود، اشتباه است. تحقیقاتی که در دانشگاه اوربانای آمریکا در این خصوص صورت گرفته است، نشان از این دارد که بیشتر باور های رایج میان مردم اشتباه است و این که چندمین فرزند خانواده باشیم، تأثیری بر ضریب هوشی و شخصیت مان نخواهد داشت و عوامل مهمتر از این ها هستند که این موارد را شکل می دهند. با این حال در این مقاله قصد داریم شما را با باور های متفاوتی آشنا کنیم که در این خصوص وجود دارند و ببینیم که تا چه اندازه این باور ها درست هستند. با ما همراه باشید.

کودکان اول علاقه دارند به دیگر فرزندان دستور بدهند
این یکی از مهمترین مواردی است که غالبا در مورد کودکان اول خانواده مطرح می شود و به نظر می رسد که آن قدر ها هم این مسئله درست نیست و در بسیاری از موارد فرزندان اول، چنین حالتی ندارند. کارن کوئنگ، نویسنده و مشاور خانواده در این خصوص عنوان می کند: «این حالت دستور دادن بیشتر در آن کودکانی مشاهده می شود که وظیفه نگهداری از خواهر یا برادر کوچک تر به آن ها سپرده می شود.» بنابراین نکته ای که در این خصوص وجود دارد این است که اگر فرزند اول خانواده باشید و نگهداری از کودکان کوچک تر به شما سپرده نشود، به احتمال بسیار زیاد چنین حالت رفتاری ای در شما پدید نخواهد آمد.

معمولاً والدین از کودکان میانی خود غافل شده و کمتر به آن ها توجه می کنند
در فرهنگ های مختلف و در نقاط مختلف دنیا، مطالب بسیاری در خصوص کودکان میانی شنیده می شود و این که کمتر مورد توجه خانواده قرار می گیرند و اگر اعضای خانواده ای بخواهند عکسی دسته جمعی بگیرند، احتمال این که فرزندان میانی در عکس نباشند از سایر کودکان بیشتر است و از این گونه مطالب. با این وجود، به نظر می رسد که این گونه مطالب در خصوص این کودکان به هیچ وجه صحت ندارد و برعکس، به خاطر این که نقش ارتباط دهنده کودکان اولی و آخری را ایفا می کنند، از توجه به خصوصی از سمت والدین خود برخوردار می شوند. نکته دیگری که در این خصوص وجود دارد این است که به خاطر این که بسیاری این مسئله را تکرار می کنند که کودکان میانی توجه شایسته ای از سمت والدین خود دریافت نمی کنند، در حقیقت والدین کودک، به خاطر نگرانی ای که از شنیده های خود پیدا می کنند، به طور ناخودآگاه توجه بیشتری نسبت به کودک میانی خود نشان می دهند.

هیچ گاه به کم سن و سال ترین کودک خانواده به چشم یک فرد بالغ نگاه نمی شود
البته صحیح است که کودکی که تازه در خانواده ای متولد می شود برای مدتی طولانی توجه همه را به خود جلب می کند، با این حال، این باور که به این کودک تازه متولد شده در خانواده، هیچ گاه به چشم یک فرد بالغ نگاه نمی شود، کاملاً اشتباه است. حقیقت ماجرا کاملاً برعکس این گفته رایج در میان مردم است و اتفاقاً کودکی که پس از سایرین متولد می شود، کمتر از آن ها نگرانی پدر و مادر را بر می انگیزد و با تجربه ای که از بزرگ کردن کودکان دیگر به دست آورده اند، خیلی در بزرگ کردن کودک آخر خود وسواس به خرج نخواهند داد. این رویکرد والدین بدین معنا خواهد بود که کودک کم سن و سال تر خانواده از آزادی عمل بسیار بیشتری برخوردار خواهد بود و همین مسئله مسئولیت هایی که به او محول می شود را نیز بیشتر خواهد کرد.

کودکان اول خانواده جاه طلب تر هستند
این نیز یکی دیگر از باورهایی است که میان مردم جا افتاده است و به نظر می رسد برای تمامی خانواده ها و در خصوص تمامی کودکان اول صحیح نباشد. با وجود این که تا کنون تحقیقاتی در این خصوص صورت گرفته است و نتایج حاصل از آن ها تقریباً بر این نظریه صحه می گذارد که کودکان اول جاه طلب تر هستند و در زندگی آتی خود به دست آورد های بزرگی خواهند رسید، به نظر می رسد این مسئله بیشتر به نوع خانواده ای که فرد در آن متولد می شود بستگی داشته باشد تا به این که چندمین فرزند خانواده خود باشد.

کودکان میانی خانواده ها به طور معمول نقش میانجی گری میان سایرین را به عهده گرفته و به این کار عادت می کنند
باور دیگری که در میان مردم رایج است، نقش میانجی گری کودکان میانی است و این که این نقش در زندگی آینده آن ها نیز پا برجا خواهد بود، با این وجود، به نظر می رسد این مسئله خیلی هم درست نباشد. بسیاری بر این باورند که این کودکان به طور معمول نقش شخصی را به عهده می گیرند که در صورت بروز هر گونه مشکلی میان خواهران و برادران بزرگتر و کوچکترشان، وظیفه رفع مشکل و پا در میانی میان آن ها را به عهده خواهند گرفت و به مرور به این کار عادت خواهند کرد، با این حال بنا به بررسی ها و تحقیقات صورت گرفته در این خصوص با وجود این که کودکان میانی از قابلیت درک احساسات بیشتری برخوردار هستند، به نسبت سایر کودکان خانواده کمتر به خواسته های دیگران تن می دهند و این به معنی است که تنها این که دیگران از آن ها انتظار پا در میانی داشته باشند، برای متقاعد شدن آن ها کافی نیست.

آخرین کودکان خانواده معمولاً شاداب تر و سرحال تر از سایر کودکان هستند
باور دیگری در میان مردم نقاط مختلف رایج است؛ این که کودکان آخر خانواده از جذابیت کودکی و شادابی و نشاط خود برای برقراری ارتباط و داشتن نقشی در خانواده بهره می گیرند. این باور البته تا حدودی درست است، اما نکته ای که باید در خصوص آن خاطر نشان کرد این است که این رفتار برای همیشه و به طور مداوم از طرف کودک آخر صورت نمی گیرد. در حقیقت در بیشتر مواردی که تا کنون مورد بررسی قرار گرفته اند، کودک آخر خانواده، برای رفتار کردن از خواهر یا برادر بزرگتر خود الگو می گیرد و سعی می کند (حداقل تا زمانی که خود فردی بالغ نشده است) شبیه به آن ها رفتار کند و این کار کودک، کمتر او را نیازمند به استفاده از شادابی و نشاط دوران کودکی اش می کند.

کودکان نخستین خانواده بسیار مسئولت پذیر خواهند شد
این باور کاملاً اشتباهی است که در میان بسیاری رایج شده است. حتی کسانی که در دوران کودکی و در خانواده فرزند اول بوده اند و حالا بدل به انسان هایی بالغ و مسئولیت پذیر شده اند، بر این باورند که این مسئله به طور طبیعی در آن ها به وجود آمده است و در حقیقت تنها به خاطر اینکه اولین فرزند بوده اند حال تبدیل به انسانی مسئولیت پذیر شده اند و این باور کاملاً اشتباهی است، چرا که بنا به تحقیقاتی که در آکادمی علوم پایه ایالات متحده آمریکا صورت گرفته است، این که انسان چندمین فرزند خانواده باشد، در طبیعت و اصطلاحا بر ذات او هیچ تأثیر نمی تواند بگذارد.

کودکان میانی بیشتر به انزوا کشیده شده و از اجتماع دوری می کنند
از باورهای دیگری که در میان خانواده ها و مردم رایج شده این است که کودکان میانی کمتر تن به روابط اجتماعی داده و بیشتر ترجیح می دهند در خلوت خود باشند. اگر با این تصور به سمت فرزند میانی خانواده ای بروید که شخصیتی منزوی و گوشه گیر دارد و احتمالا در مواجه با شما خجالت خواهد کشید و دست و پای خود را گم خواهد کرد، مطمئنا از دیدن رفتاری کاملاً متفاوت با این متعجب خواهید شد، چرا که بنا به تحقیقات انجام شده در این خصوص، اتفاقاً فرزندان میانی خانواده ها بیشتر به بیرون رفتن و شرکت کردن در روابط اجتماعی از خود تمایل و علاقه نشان می دهند.

کودکان آخر و کم سن و سال خانواده بیشتر ادامه دهنده راه خواهران و برداران بزرگتر خود خواهند بود
تصوری که کودکان کم سن و سال خانواده دنباله روی راه خواهران و برادران بزرگتر خود خواهند بود تنها یک تصور است و بس. فرانک سالووی، که کتاب های مشهوری در خصوص کودکان و روابط آن ها با خانواده شان دارد (Born to Rebel از شناخته شده ترین کتاب های او است) در این خصوص عنوان کرده است که کودکان آخر خانواده ها که کم سن و سال تر هستند، بر خلاف تصوری که عامه مردم در خصوص آن ها دارند، بیشتر تمایل دارند تا راه جدیدی برای خود پیدا کرده و کمتر به ادامه دادن راه سایر کودکان خانواده تمایل نشان می دهند.

کودکان اول خانواده ها معمولاً ریسک پذیر تر هستند
این باور راج میان مردم و خانواده ها نیز بر اساس اطلاعاتی که به دست آمده و تحقیقاتی که در این خصوص صورت گرفته است، معمولاً اشتباه از آب در می آید. فرانک سالووی که تحقیقات جامعی در این خصوص انجام داده است بر این باور است که این کودکان کم سن و سال تر خانواده و کودکان آخر هستند که بیشتر به ریسک کردن تمایل نشان می دهند.

کودکان میانی خانواده ها معمولاً کمتر از سایر کودکان خانواده به موفقیت دست پیدا می کنند
بسیاری بر این باورند که کودکان میانی خانواده ها کمتر از سایر کودکان خانواده، امکان دست یابی به موفقیت در آینده زندگی شان برایشان متصور است و خوشبختانه این باور رایج نیست درست به نظر نمی رسد. موارد بسیار زیادی در تحقیقات انجام شده در این خصوص مشاهده شده اند که در آن ها کودکان میانی، توانسته بودند بسیار موفق تر از کودکان ابتدایی و آخری خانواده خود باشند.

کودکان آخر خانواده ها موفق تر از سایر کودکان خواهند بود
بسیاری بر این باورند که توجه زیادی که از سمت والدین متوجه کودکان آخر خود که کم سن و سال تر هستند می شود، در آینده آن ها تأثیری چشم گیر خواهد داشت و سبب خواهد شد که موفقیت های بیشتری به نسبت سایر کودکان خانواده نصیب شان شود و این باور رایج در میان مردم و خانواده ها نیز به نظر درست نمی رسد. بنا به تحقیقات صورت گرفته در این خصوص، این بزرگترین فرزندان خانواده هستند که در آینده امکان دست یابی به موفقیت و شکل دادن یک زندگی بی نقص برایشان محتمل تر است.

کودکان ابتدایی خانواده ها معمولاً منطقی تر هستند و راحت تر می توان با آن ها کنار آمد
این مورد از دیگر باور های رایج میان خانواده ها و مردم است که فکر می کنند به واسطه تمامی از خود گذشتگی هایی که کودکان ابتدایی خانواده در مدت زمانی که در خانه و در میان خواهران و برادران کوچک تر خود زندگی می کند، نشان می دهند و این که به خاطر سن بیشترشان مجبور می شوند به خواسته های فرزندان دیگر تن بدهند، در نهایت سبب خواهد شد که این کودکان رفتاری منطقی تر داشته باشند و کمتر به بحث و مجادله با دیگران بپردازند. با این حال این طور به نظر می رسد که چندمین فرزند خانواده بودن به هیچ عنوان تأثیری بر این مسئله ندارد و فرد به واسطه این که اولین کودک خانواده باشد، منطقی تر نخواهد بود و عوامل مهم تر از این، بر شکل گیری این حالت در شخصیت کودک تأثیر گذار خواهد بود. تحقیقات انجام شده در دانشگاه یونیون آمریکا گواهی بر این ادعا است.

کودکان ابتدایی خانواده ها معمولاً دنباله رو راه فرزندان دیگر خواهند بود
بر خلاف باوری که در اذهان عامه مردم در خصوص کودکان میانی خانواده ها وجود دارد، این کودکان به هیچ عنوان دنباله رو هایی که ما از آن ها در ذهن خود می سازیم نیستند و نخواهند بود. کاترین اسشومن از دیگر نویسنده های مطرح در خصوص چگونگی شکل گیری شخصیت کودکان است و در این خصوص عنوان می کند که نه تنها کودکان میانی دنباله روی سایر کودکان و فرزندان خانواده (فرزندان بزرگتر) نخواهند بود، بلکه بسیاری از رفتار های هدایت کننده که در رهبران، مدیران و این گونه افراد مشاهده می شود، در آن ها وجود دارد. نکته جالب توجه در این خصوص این است که انسان های مشهوری چون آبراهام لینکولن و بیل گیتس، کودکان میانی خانواده خود بوده اند و این خود نشان می دهد که این باور رایج تا چه اندازه می تواند اشتباه باشد.

کودکان آخر خانواده که کم سن و سال تر هستند، نسبت به سایر کودکان شیطان تر هستند
در بسیاری از موارد این باور رایج نیز اشتباه از آب در می آید و توصیه می شود که به هیچ عنوان با چنین دیدی به فرزند آخر خود نگاه نکنید. در حقیقت بسیاری بر این باورند که اگر قرار باشد کسی در خانواده رفتار های موذیانه از خود نشان دهد و از آرامش کمتری برخوردار باشند، آن کودک آخر خانواده خواهد بود، حال آن که تحقیقات انجام شده در دانشگاه ایالتی پن آمریکا در مواردی که مورد بررسی قرار داده است به هیچ عنوان به چنین نتیجه ای نرسیده است.

منبع: سیارک

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

  • اخبار داغ
  • جدیدترین
  • پربیننده ترین
  • گوناگون
  • مطالب مرتبط

برای ارسال نظر کلیک کنید

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «نی نی بان» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.