داشتن کودک شاد، چه الزاماتی دارد؟
مهم نیست فرزند شما چقدر قد کشیده باشد یا اینکه ظاهرش چقدر تغییر کرده، آنها هنوز همان کودکان سابق هستند.
مهم نیست فرزند شما چقدر قد کشیده باشد یا اینکه ظاهرش چقدر تغییر کرده ، آنها هنوز همان کودکان سابق هستند. به عقیده سارا جانسون، استادیار دانشکده پزشکی جان هاپکینس بلومبرگ، این مسئلهای است که والدین با فرزندان در سنین بالاتر باید توجه ویژهای به آن داشته باشند.
کودکان برای وارد شدن به مرحله جوانی چیزی حدود ده سال زمان نیاز خواهند داشت. در واقع این ده سال به طور تقریبی بین سنین 11 تا 19 سال سپری میشود. این دوره از زندگی کودکان شما، دورهای است که به مرور زمان ذهنیات و مغزشان تکامل پیدا میکند و از این نظر اهمیت ویژهای دارد.
به همین خاطر است که باید همیشه به این نکته توجه داشته باشیم که حتی زمانی که کودکان ما درحال تبدیل شدن به جوانانی بالغ هستند، صرفا در مرحله تکامل خود به سر میبرند و به جرئت میتوان گفت که این دوره نقشی حیاتی و تأیینکننده در ادامه زندگی آنها خواهد داشت. اینها نکاتی بود که جانسون در مصاحبهای در یک برنامه تلویزیونی در مارچ سال ۲۰۱۶ عنوان کرد.
کودکتان خجالتی است؟ هوایش را داشته باشید
ممکن است کودک شما کمی در جمع برای چند دقیقه اول خجالت بکشد یا مشکلاتی از این قبیل داشته باشد، در این صورت مشکلی نیست و به مرور این احساس برطرف خواهد شد. درسوی دیگر اما کودکانی هستند که دچار عدم بروز احساسات میشوند یا به بیان سادهتر به شدت خجالتی هستند و در موقعیتهایی که برایشان ناآشنااست به شدت ناراحت میشوند؛ بنا به تحقیقات صورت گرفته این گروه از کودکان در معرض خطر ابتلا به اختلالاتی از قبیل اضطراب و استرس بیش از اندازه هستند. لازم به ذکر است که والدینی که به کودکشان در رفع این عدم بروز احساسات کمک نمیکنند و در حقیقت بهگونهای با آن کنار میآیند، نادانسته به دلبندشان ضرر بزرگی میزنند.
خب همانند بسیاری دیگر که کودکشان با این مسئله دست و پنجه نرم میکند، ممکن است این سؤال برای شما پیش بیاید که در چنین مواقعی چه کاری باید انجام داد و درحقیقت از دست والدین چه کاری ساختهاست؟ روانشناس دانشگاه نیویورک، ساندی مک. کلوری اینگونه به این سؤال پاسخ میدهد: «باید تلاش کنید کودکتان را از محدوده ایمنی که برای خود درست کرده و حاضر به بیرون آمدن از آن نیست، بدون اینکه لطمهای به احساساتش بزنید، خارج کنید.» تحقیقات صورت گرفته نشان میدهد که کودکانی هستند که با این احساس خجالتی بودن، پیوند خورده و تغییر دادن آنها کار بسیار دشواری است. تنها ذکر این نکته ضروری است که باید تلاش کنید با این مسئله منطقی برخورد کرده و حوصله به خرج دهید؛ باید بدانید که با فشار آوردن و به زور متوسل شدن چیزی تغییر نخواهد کرد. باید کودک خودرا درک کرده و به او کمک کنید. این روانشناس آمریکایی در خاتمه صحبتهای خود عنوان کرد که مهمترین چیزی که باید مد نظر قرار بگیرد، این است که خود کودکی که به این اختلال دچار شده، برای غلبه برآن احساس نیاز کند و آن را بپذیرد.
در لحظه زندگی کنید
دانشمندان بر این باورند که تنها بزرگسالان هستند که به آینده میاندیشند و این مسئله برای کودکان صدق نمیکند (بخصوص کودکانی که در سنین پیش از مدرسه هستند). کودکان همانجایی که هستند و در زمان حال زندگی میکنند. تواه کلین، یکی از محققین دانشگاه نیویورکسیتی، دراین رابطه عنوان کرده که والدین کودکان باید یاد بگیرند همانند فرزندشان در زمان حال زندگی کنند و تنها دراین صورت است که قادر خواهند بود به همفکری با کودک خود برسند و اورا درک کنند. حال اگر قصد برقراری ارتباط با کودکتان را داشته باشید، اهمیت این موضوع چندبرابر میشود.
به جای اینکه با کودکتان در رابطه با آینده صحبت کنید و برای مثال از اهمیت مدرسه رفتن و اینکه تا چند وقت دیگر باید به مدرسه بروند، بگویید، باید سعی کنید دستورالعملهایی برای آنها درست کنید. به جای اینکه مستقیما به آنها بگویید که «تا چند وقت دیگر باید به مدرسه بروی»، میتوان از چنین جملاتی استفاده کرد: «باید راه بیفتیم به سمت مدرسه، وقتش رسیده که کتت را برداری.» پس فراموش نکنید، کودکان از برنامهریزی درباره آینده و صحبت دربارهی آن بیزارند، آنهارا درک کنید و برای چند لحظه هم که شده در لحظه زندگی کنید.
کودکانی هستند که از بیان احساست خود خسته نمیشوند و دوست دارند به هرکسی که میرسند بگویند به چه فکر میکنند و چه حالی دارند. درسوی دیگر اما کودکانی هستند که این قابلیت را ندارند و نمیتوانند به درستی احساسات خودرا بروز داده و بیان کنند. تحقیقات نشان میدهد که کودکان بین سنین ۲ تا ۵ سال شروع به فهمیدن و درک احساساتی چون ترس، خستگی و ناامیدی میکنند.
حال برای رویارویی با این مسئله تنها لازم است کمی دقت نظر به خرج دهید. زمانی که به نظرتان احساسی بر کودکتان غلبه کرده (ترس، خستگی و...) با او صحبت کنید و تشویقش کنید را جع به احساس خود با شما صحبت کند و احساس خودرا بروز دهد. برای مثال این جمله را در نظر بگیرید: «واقعا خوب نیست که باران میبارد و تو نمیتوانی بیرون بروی و بازی کنی.» در حقیقت کودک شما از اینکه نمیتواند بیرون برود ناراحت است و شما با همین جمله ساده میتوانید با او ارتباط برقرار کنید و اورا تشویق کنید تا دررابطه با احساسش با شما صحبت کند.
کمی با کودکتان وقت بگذرانید
فراموش نکنید تفاوتهایی اساسی میان کودک و بزرگسال وجود دارد. برای مثال یک انسان پا به سن گذاشته مدام در حال فعالیت و این طرف و آن طرف رفتن است و مشاغل روزمره وقت سرخاراندن برایش نمیگذارد. برای کودکان اما این مسئله کاملا برعکس است؛ آنها میخواهند راحت باشند و هیچ عجلهای برای انجام کاری ندارند. کودکان هرکاری را به آرامی و با حوصله انجام میدهند و والدین وظیفه دارند خودرا با شرایط کودکشان وفق دهند. برای مثال کمی از وقت خودرا در روز کاملا به کودکتان اختصاص دهید؛ برای خود برنامهریزی کنید که هرشب پیش از خواب به بالین کودک رفته برایش قصهای بگویید یا اینکه با هم به مغاره رفته چیزی بخرید. مطمئن باشید اگر کمی از لحظههای پرتنش خود فاصله بگیرید و با کودکتان وقت بگذرانید، چیزی از دست نخواهید داد.
برای مدتی کوتاه همه حواس خود را جمع کودکتان کنید
اگر از آن دسته کسانی هستید که زمانی که با فرزندتان وقت میگذرانید به چک کردن ایمیلها و شبکههای اجتماعی میپردازید، متأسفانه باید بگویم که کار بسیار اشتباهی میکنید. اگر فکرتان در زمان وقت گذراندن با کودکتان درگیر چیزی دیگر باشد نمیتوانید به سادگی تمام حواس خودرا جمع او کنید. و این مسأله میتواند عواقبی جدیتر از آنچه که فکر میکنید داشته باشد؛ ممکن است کودک از این کار شما آزردهخاطر شده و فکر کند شما حواستان به او نیست و از اینگونه احساسات. البته کسی از والدین انتظار ندارد بیست و چهار ساعت روز وقت خودرا به کودکشان اختصاص دهند و به دیگر کارهای خود رسیدگی نکنند، تنهاکاری که باید بکنند این است که زمانی که کودک به حواس و همفکری شما نیاز دارد، همه کارهای دیگر خودرا برای مدتی کنار بگذارید و کمی با کودکتان وقت بگذرانید.
مؤدب باشید
دوست دارید کودکانی با نزاکت و با ادب داشته باشید؟ بهتری است واژگانی چون «لطفا» و «ممنون» را بیشتر در مکالمههای خود به کار ببرید. به طور اساسی کودکان برخورد با دیگران را از بزرگترها الگوبرداری میکنند و با مشاهده دقیق رفتار و گفتار بزرگترها به مرور آن رفتار و گفتار را مورد استفاده قرار میدهند. بنابراین اگر شما با تمام اقشار جامعه از راننده تاکسی و اتوبوس گرفته تا معلم کودکتان، با رعایت احترام و ادب رفتار کنید، کودکتان هم به احتمال قریب به یقیین همینگونه خواهد بود.
مشکلات رفتاری کودکان در سنین نوجوانی، یک حقیقت است
با درنظر گرفتن این حقیقت، میتوانید با تمام تمرکز و توانتان خودرا برای این برهه زمانی آماده کنید. کودکان زمانی که تازه پا به سن بلوغ میگذارند، یعنی بین سنین یازده تا نوزده سال، با مشکلات اجتماعی، اختلالات روانی و احساسی بسیار زیادی دست و پنجه نرم میکنند و هرچقدر هم که تلاش میکنند، در خود قابلیت برخورد صحیح و رفع این مشکلات را پیدا نمیکنند. این مشکلات و اختلالات میتواند سبب رفتارهای نابههنجاری شود و در صورتی که والدین از این مسائل فرزندشان غافل باشند، یکه خواهند خورد و احتمالا نه تنها قادر به کمک کردن به او نخواهند بود، بلکه به مشکلات او اضافه خواهند کرد. در چنین حالتی و درزمانی که کودک در این برهه زمانی به سر میبرد، بهترین کاری که از دست والدین برمیآید این است که در کمال آرامش به حرفهای کودک خود گوش دهند و کنترل خودرا حفظ کنند. والدین باید تلاش کنند رفتار منطقی و توأم با آرامش را یاد گرفته و از آن استفاده کنند. اینگونه خواهند توانست به فرزند خود یاد دهند چگونه با مشکلات باید کنار آمد و راهحلی برای غلبه بر اختلالات و مشکلات
آنها در اختیارشان قرار خواهند داد.
قانون طلایی
درباره این قانون زیاد توضیح نمیدهم چراکه نیازی به توضیح ندارد؛ شما نباید سر کودکی که در اوان نوجوانی به سر میبرد داد و فریاد کنید. این مسئله را جدی بگیرید. هرچه بیشتر بر سر نوجوان داد و فریاد کنید، احتمال سر زدن رفتارهای نابههنجار از او بیشتر و بیشتر خواهد شد. این نتایج تحقیقاتی است که در سال ۲۰۱۳ انجام شد و در یک جورنال مختص به بهبود رفتار کودکان منتشر شد.
مسائل اساسی را فراموش نکنید
ایمی بوهنرت، روانشناس و محقق دانشگاه شیکاگو، بر این باور است که راههای متفاوتی برای بزرگ کردن کودکان وجود دارد و نمیتوان با وضع یک فرمول بخصوص گفت که همه کودکان را باید اینگونه بزرگ کرد. اما به هرحال اگر شما کودکی داشته باشید، مطمئنا با دانستن چند دستورالعمل کلی ایده بهتری برای بزرگ کردن فرزند خود پیدا خواهید کرد، اینطور نیست؟ یکی از اساسیترین کارهایی که به عنوان پدر یا مادر میتوانید بکنید این است که اقدام به تشویق و شکل دادن یک رابطه گرم و ایمن با فرزند خود کنید و محیطی اینگونه در خانواده خود بوجود بیاورید. اینگونه کودکان شما ایمان پیدا خواند کرد که در صورت بروز هرگونه مشکلی میتوانند روی شما حساب کنند و شمارا پشتیبان خود خواهند یافت. اینگونه آنها جایی امنتر از خانه و آغوش پدر و مادر خود پیدا نخواهند کرد. لازم به ذکر است که زمانی که سن کودک شما بالاتر میرود به کمی آزادی عمل نیاز خواهند داشت تا بتوانند هویت خودرا پیدا کنند. حتی باید به آنها اجازه دهید اشتباه کنند و از اشتباه خود درس بگیرند؛ تنها چیزی که در این رابطه اهمیت دارد این است که این اشتباهات و این آزادی عمل باید به اقتضای سنشان باشد.
سختگیری ممکن است برایتان گران تمام شود
اگر در انجام وظایف خود به عنوان پدر یا مادر بیش از حد شدت عمل نشان داده و مدام فرزند خودرا تحت کنترل قرار دهید ممکن است در بلند مدت شاهد اتفاقاتی باشید که شمارا بسیار پشیمان خواهد کرد. از همه بیشتر این شدت عمل برروی سلامتی فرزند شما تأثیرگذار خواهد بود. شاید کمی بیربط به نظرتان بیاید اما نتایج تحقیقاتی که در سال ۲۰۱۴ روی اینگونه موارد انجام شده نشان میدهد که این کودکان بیشتر از سایرین احتمال دارد دچار اضافهوزن شوند. این تحقیقات نشان داده که کودکانی در سنین دو تا پنچ سال که والدینشان رویکردی سختگیرانه داشته و بر فعالیتهای کودک محدودیتهای زیادی قرار دادهاند در ارتباط برقرار کردن با سایر هم سن و سالان خود دچار مشکل میشدند. ناگفته نماند که این کودکان از کمبود محبت از سمت پدر و مادرشان نیز رنج میبردند. دو گروه از کودکان در نظرگرفته شد و برای تحقیقات مورد بررسی قرار گرفتند؛ دسته اول کودکانی بودند که والدینی سختگیر و کممحبت داشتند و دسته دوم برعکس. نتایج این تحقیقات نشان داد که کودکان دسته اول، چیزی حدود سی درصد احتمال بیشتری برای ابتلا به اضافهوزن داشتند.
نقش پدر از اهمیت یکسانی با مادر برخوردار است
بهتر است پدری را که هیچچیز درباره کودک خود نمیداند و حوصله عوض کردن پوشک اورا ندارد به فراموشی بسپاریم. تحقیقات نشان میدهد که پدران در برقراری رابطه با کودکان خود، میتوانند به خوبی همسر خود عمل کرده و قابلیت این را دارند. در ضمن پدران مهارتهای بسیاری دارند که به عنوان یکی از والدین در بزرگ کردن کودکی شاد و سلامت میتوانند از آن استفاده کنند. برد ویکاکس، جامعه شناس و محقق دانشگاه ویرجینیا، که اکنون در حال مطالعه رفتارهای مرتبط با ازدواج و زندگی خانوادگی است، عقیده دارد که پدر از جنبههای گوناگون تأثیراتی حائز اهمیت بر زندگی کودک خود دارد. اولین نکته در این رابطه این است که پدران زمانی که با کودک خود بازی میکنند کمی خشنتر هستند و این به کودک کمک خواهد کرد که بر رفتار و احساست خود تسلط بیشتری پیدا کند. در ضمن اینگونه رفتار پدر کودک را به طور ناخودآگاه تشویق میکند کمی شجاعتر باشد و این مسئله زمانی که کمی سن او بالاتر برود، در دستیابی به اهدافش کمکحالش خواهد بود. همچنین رابطه عمیق میان پدر و مادر و نقش داشتن هردو در بزرگ کردن کودک،
میتواند برای کودک این احساس را فراهم کند که خانه محیط امنی است. اینگونه کودکان کمتر در معرض سوءاستفاده و آزار جنسی قرار خواهند گرفت.
کمی اقتدار بد نیست
دوست ندارید کودکتان سمت مشروبات الکلی و مواد مخدر برود؟ محققان براین باورند که بهترین رویکرد برای جلوگیری از این نابههنجاری، این است که مقتدر باشید و به اصطلاح از حرف شما حساب ببرند. این تحقیقات که نتایجش در سال ۲۰۱۲ در یک جورنال مختص به مسائل مربوط به سلامتی منتشر شد، نشان میداد که اینگونه والدین (البته ناگفته نماند که مقتدر بودن با زورگویی تفاوت دارد، در این تحقیقات، والدین درکنار اینکه مقتدر بودند، رابطهای گرم و خوب با فرزند خود داشتند) بله اینگونه والدین، فرزندانشان کمتر به استفاده از مشروبات الکلی و یا استعمال دخانیات و مواد مخدر علاقه نشان میدادند. در سوی دیگر اما کودکان والدینی مورد بررسی و تحقیق قرار گرفتند که از آنها غافل بودند و متأسفانه نتایج این تحقیقات کاملا عکس نتایج دسته اول بود.
لازم نیست درباره همه چیز توضیح بدهید
مسلما داشتن برقراری ارتباط با کودکان امری مهم و حیاتی است، اما به خاطر داشته باشید که کودکان علاقهای به شنیدن توضیحات کامل و دقیق شما دررابطه با کوچکترین تصمیماتی هم که میگیرید، نیستند. بهتر است برای گرفتن تصمیماتی که از اهمیت بالا و ویژهای برخوردارند، با کودکان خود مشورت کنید و نظر آنهارا جویا شوید، اما درکنارش از تصمیمات کوچکی (مثلا اینکه چرا شام خورش سبزی درست کردهاید) که به نظرتان واقعا اهمیتی ندارند بگذرید و آنهارا با توضیحات بیش از اندازه کلافه نکنید.
مشوق رابطههای دوستانه فرزندتان باشید
زمانی که فرزند شما در سنین نوجوانی و حتی پیش از آن دوستی پیدا میکند، رابطه میان فرزندتان با دوستش احتمالا به نظرتان بسیار عجیب و غریب خواهد بود (برای مثال زمانی که هردو باهم ساعتها در خیابان راه میروند بدون اینکه دلیل خاصی داشته باشد)، اما فراموش نکنید که این رابطههای دوستانه نقشی اساسی در تقویت و یادگیری روابط و مهارتهای کودک شما خواهد داشت. محققان بر این باورند که این رفتار کودکان تنها تلاشی برای خارج شدن از حصار نوجوانی است؛ آنها قصد دارند تا در یک محیط ایمن یاد بگیرند چگونه میتوانند همانند بزرگسالان و انسانهای بالغ رفتار کنند. این رابطههای دوستانه به نوجوانان کمک میکند یاد بگیرند چگونه میتوانند به خوبی با دیگران ارتباط برقرار کنند. شناخت و برنامهریزی جمعی نیز از دیگر فواید اینگونه رابطههاست.
شوخی کردن را فراموش نکنید
بنا به تحقیقاتی که نتایجش در فستیوال علوم اجتماعی سال ۲۰۱۱ در معرض عموم قرار گرفت، شوخی کردن با کودک کم سنوسال خود میتواند اورا برای آیندهای درخشان و موفقیت در روابط اجتماعی آماده کند. زمانی که والدین شوخی میکنند و ادا درمیآورند به کودک خود این امکان را میدهند که کمی خلاقتر باشد و نیز یادخواهد گرفت که چگونه دوست پیدا کند و بر استرس و اضطراب خود غلبه کند. بنابراین در شوخی و بازی کردن با کودک خود کم نگذارید، درآینده نتایجش را خواهید دید.
مثبت فکر کنید
تحقیقات انجام شده نشان میدهد والدینی که با عصبانیت و تندخویی با کودک خود (از سنین کم کودک) رفتار میکنند، سبب افزایش احتمال اختلالات روحی و روانی آنها خواهند شد. این برخورد که از آن با «شیوه غلط تربیتی» نیز یاد میشود، در بلند مدت باعث میشود کودک عصبانیت خودرا بروز داده و سرکشی کند. لازم به ذکر است که این رفتار غلط پیامدهایی در دوره نوجوانی و جوانی نیز خواهد داشت و به طور کلی کسی که از پنج سالگی خود در معرض خشونت و رفتار خشن قرار میگیرد، به احتمال غریب به یقیین در آینده چنین رویکردی را ادامه خواهد داد. بنابراین اگر گرفتار والدین و کودکی عصبانی شدید، بهتر است هرچه سریعتر از آنها فاصله بگیرید، چراکه در بلندمدت برای شما مشکلساز میشود.
تشویق اعتماد و علاقه به خویشتن
اعتماد و علاقه به خویشتن، یکی از مهمترین خصوصیاتی است که با داشتن آن میتوان در برابر مشکلات و چالشهای گوناگون زندگی ایستادگی کرد. بیایید تعریفی دقیقتر از این خصوصیت مطرح کنیم. در واقع این اعتماد و علاقه به خویشتن به این معنی است که از عقلمان به درستی استفاده کنیم و به خوبی قادر باشیم افکار و احساسات خودرا تحت کنترل گرفته و از خوب و بد خود آگاه شویم. نباید اجازه دهیم این افکار واحساسات بیش از اندازه شوند و از سوی دیگر نباید آنهارا سرکوب کنیم. انسانیت، همدردی با دیگران و غم و غصههایشان و نیز همدردی با خویشتن و مهربان بودن با خود و به عهده گرفتن مسئولیتهایی که در قبال خود داریم از دیگر خصایصی است که در این اعتماد و علاقه به خویشتن جای میگیرد. والدین با استفاده از این احساس میتوانند به فرایند بزرگ کردن کودک خود به بهترین شکل ممکن کمک کنند و بدین گونه الگویی برای کودک خود قرار دهند تا درآینده نیز کودکشان از این احساس خوب بهرهمند باشد.
گاهی کودک به تنهایی نیاز دارد
ممکن است زمانی فرابرسد که کودک نوجوان شما قصد ترک خانه را داشته باشد (حداقل برای مدت زمانی کوتاه). تحقیقات نشان داده در چنین مواقعی بهتر است به آنها آزادی عمل بیشتری داده شود چراکه بررسیهای انجام شده نشان داده است که والدینی که بیش از اندازه محافظهکارانه برخورد کرده و بیش از حد از کودکان خود مراقبت دارند، سبب میشوند کودک، استرس پیدا کرده و خودآگاهی بیشتری پیدا کند. این گروه در برابر کسانی قرار گرفتند که پدر و مادرشان با آنها آزادانهتر برخورد کرده و بیشتر راحتشان میگذاشتند و این گروه دوم با چنان مشکلاتی مواجه نبودند. البته یادتان باشد که این حرف بدان معنی نیست که به محض اینکه کودکتان به هجده سالگی رسید اورا از خانه بیرون کنید، تنها کمی مواظب رفتار خود باشید و اگر کودکتان در درس و یا سایر مسائل مهم مربوط به زندگیاش دچار مشکل شده است، به او کمک کنید.
به رابطه زناشویی خود اهمیت دهید
اگر واقعا از صمیم قلبتان عاشق همسر خود هستید، به هیچ وجه اجازه ندهید با به دنیا آمدن کودک، روزهای خوش زناشوییتان تحت تأثیر قرار بگیرد. در سوی دیگر هم والدینی هستند که رابطه خوبی با یکدیگر ندشته و برای مثال دائما به طلاق فکر میکنند و منتظر فرصتی برای عملی کردن آن هستند. تحقیقات نشان میدهد که کودکان این والدین از همان سنین پایین دچار اختلالاتی در خواب میشوند. کمی دقیقتر اگر به این تحقیقات و نتایج حاصلشده نگاه کنیم، متوجه میشویم که برای مثال کودکی که در سن ۹ ماهگی خود، والدینش تازه شروع به جر و بحث میکنند، حدود نه ماه بعد یعنی در ۱۸ ماهگی دچار اختلالات در خواب خواهد شد. این کاملا منطقی است، چراکه خانوادههایی که دچار این مشکلات هستند، خواسته یا ناخواسته، فضای خانه را لبریز از نگرانی و استرس میکنند و این مسئله نتایج خوشایندی به همراه نخواهد داشت.
سلامت روانی خودرا نادیده نگیرید
اگر حس میکنید دچار افسردگی شدهاید و اگر به فکر خود و کودکتان هستید، باید هرچه سریعتر برای رفع مشکلتان اقدام کنید. نتایج بررسیهایی که روی اینگونه افراد صورت گرفته نشان میدهد که مادران افسرده برای انجام وظایف خود به عنوان مادر، مشکلات زیادی خواهند داشت؛ برای مثال یکی از رفتارهای اینگونه مادران، عدم نشان دادن واکنش به گریههای کودکشان است و این اصلا خوب نیست. اینگونه برخوردهای در بلندمدت تأثیرات منفی به همراه خواهد داشت. یکی از این تأثیرات اضطراب پیدا کردن کودک است. تحقیقات نشان میدهد کودکانی که توسط چنین والدینی بزرگ شدهاند، بیشتر در معرض خطر ابتلا به اختلالات مربوط به استرس و اضطراب هستند (در سنین پایین و پیش از شروع مدرسه). این نتایج غمانگیز است، اما محققان خوشبین هستند و به آینده امیدوار، چراکه به عقیده آنها حتی پدر یا مادری که خود دچار مشکلات و دغدغههای ذهنی است، بازهم میتواند آموزش ببیند چگونه باید از پس وظایف خود به عنوان سرپرست کودک برآید.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼