قوه تخیل کودکان، نحوه تقویت
کودکان از طریق داستانها و افسانهها با حقایق و تجربههای زندگی آشنا میشوند و این کار موجب تقویت قوه تخیل کودک می شود.
کودکان از طریق داستانها و افسانهها با حقایق و تجربههای زندگی آشنا میشوند و این کار موجب تقویت قوه تخیل کودک می شود. والدین و مربیان باید آموزش مهارت های زندگی به کودکان با قصه گفتن را در برنامه های دوره ای روزانه و هفتگی کودکان بگنجانند و خودشان هم توانایی روایت جذاب یک قصه برای کودکان و یا خواندن کتاب کودک را بیاموزند.
تعریف کردن اصل یک قصه برای کودکان، از نسخه کارتون هالیوودی آن آموزشی تراست. وقتی یک قصه برای کودکان ازطریق فیلم یا کارتون تعریف می شود، بچه هاتقریباً هیچ امکانی برای به کارگیری تخیل خود ندارند. کارتون قوه تخیل کودک را به کار نمی اندازد، زیرا رنگ ، اندازه، شکل و صدا از قبل برایشان مشخص شده ، اما وقتی گفته شود " آنها در قلعه های زیبا زندگی می کردند " هر کودکی تجربه ای متفاوت و خاصی از این جمله خواهد داشت و در خیال خود قلعه ای متفاوت و خاص از این جمله خواهد ساخت.
فواید تقویت قوه تخیل کودک با کتاب خوانی
تأثیرپذیری از شخصیتهای قصه، تقویت قدرت فهم و بیان، پرورش خلاقیت، آموزش زبان و افزایش گنجینه واژگان کودکان از تأثیرهای آموزشی و تربیتی داستانسرایی بهشمار میروند.
داستانسرایی یا شنیدن قصه های شفاهی کودک را به کشف معنای منحصر به فرد بودن خود ترغیب کند و توانایی آنها را برای برقراری ارتباط واقعی بین افکار و احساسات افزایش دهد.
قصه گفتن برای کودک مهارتهای کلامی کودک را افزایشمی دهد و میتواند توانایی او را برای حل و فصل اختلاف بین فردی بهصورت آرام و توأم با بحث و گفتوگو افزون سازد.
گوش فرا دادن به قصه و داستان او را به بهرهگیری از تخیلاتش تشویق میکند. این تخیل قوی میتواند اعتماد به نفس و انگیزش شخصی را در او افزایش دهد، زیرا کودک خود را برای نیل به امیال و آرزوهایشان شایسته و توانا تصور میکند.
قصهها میتواند از نظر تربیت اجتماعی، عاطفی و اخلاقی نیز موثر واقع شوند و بسیاری از مقررات، هنجارهای اجتماعی و دستورالعملهای زندگی را منتقل کنند. چگونگی روبرو شدن با مشکلها، حل آنها و بسیاری از الگوهای رفتاری در گروهها و طبقههای مختلف اجتماعی و سنی در داستانها بیان میشود.
قصهها به کودکان راهحلهایی ارائه میدهند که غیرمنتظره و شگفتانگیز و در عین حال شدنی و مثبت هستند.
تاثیر قصه های شفاهی بر کودک
قرن ها از داستان و تمثیل برای رساندن پیام استفاده شده است. همه آنهاتعالیم رابه صورت غیرمستقیم انتقال می دهند یا مفاهیم پیچیده رابه گونه های ملموس بیان می کنند. مردان و زنان خردمند قرنها از تمثیل و داستان استفاده کرده اند تا به سؤالی پاسخ گویند یا موضوع پیچیده ای را توضیح دهند. این بخشی از فرهنگ شفاهی بود و سالمندان با داستان گفتن می توانستند خرد و حکمت خود را در اختیار دیگران بگذارند. داستان های آنها از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است.
اگر نه همه داستانها،بیشترآنها درخود، درسی نهفته برای نسل جوانترداشتند که باعث می شد به قصه گو ارج بگذارند. قصه برای کودکان مانند رسانه ای بود که پیران از طریق آن سنت ها، عرف و آداب و رسوم را به کودکان منتقل می کردند.
قصه ها منشاء بسیاری از نکات تربیتی و آموزشی هستند که والدین به کودکان خود آموزش می دهند در حالی که در بسیاری از مواقع متوجه تاثیر شگرف و ماندگار آن نیستند. کمتر مادری را می توان یافت که قصه ای برای فرزند خود در قالب داستان های شبانه، شعر و یا لالایی تعریف نکرده باشد. روایت افسانه ها و داستانها و به طور کلی قصه گویی تاثیرات بسیاری را در رشد و پرورش ذهنی و شخصیتی کودک دارا می باشد و در دنیای امروز به نوعی جزو ارکان آموزش به شمار می رود.
قدرت همذات پنداری و تخیل کودکان بسیار بالا بوده و به راحتی قادر هستند که خود را به جای شخصیتهای محبوب قصه ها قرار دهند و از سوی دیگر میل به قهرمان پروری و قهرمان بودن آنها را به انجام الگوهای رفتاری که توسط والدین به صورت جهتدار در قالب شخصیتهای قصه مطرح می شود، ترغیب و تشویق خواهد کرد. قصه گویی برای کودک فضایی را برای او به وجود می آورد که موجب تقویت قوه تخیل او می شود و پرورش تخیل در کودکان آثار مثبت بسیاری را در رشد روحی و ذهنی کودک به جای خواهد گذاشت.
آموزش مهارتهای زندگی به کودکان با قصه گفتن به آنها کمک می کند تا با فشارهای زندگی کنار بیاییند و برای داشتن زندگی هدفمند و انعطاف پذیر و برقراری تعامل سازنده با دیگران با کمترین کشمکش و تعارض، تلاش کنند.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼