۲۱۲۸۲۴
۸۳۰
۸۳۰

در مورد تربیت کودک، وحدت رویه دارید؟

یکی از پرسش های والدین این است که آیا در برقراری نظم و انضباط برای فرزندان وحدت رویه همسران حائز اهمیت است؟

یکی از پرسش های والدین این است که آیا در برقراری نظم و انضباط برای فرزندان وحدت رویۀ همسران حائز اهمیت است؟ ساده ترین پاسخ این است که این مطلب بستگی به سن فرزند دارد.
هرچه فرزند کوچکتر باشد اهمیت هماهنگی همسران با یکدیگر بیشتر می شود. این اصل بدون توجه به اینکه والدین با هم باشند، جدا شده یا طلاق گرفته یا دوباره ازدواج کرده باشند درست است.
فرزندان کوچک (شش ساله و کوچکتر) وقتی والدین مقررات متفاوتی دارند، یا وقتی یکی از آنها مقرراتی را اعمال می کند و دیگری نمی کند، بسیار گیج می شوند.
کودکان در این دوران دنیا را به گونه ای مطلق می بینند، زیرا نمی توانند تفاوت های موجود بین دو نقطه نظر را دریابند و بفهمند چرا بابا یک چیز می گوید و مامان چیز دیگر؛ برای آنان تنها یک راه درست برای انجام کارها وجود دارد. این مشکلی است که به علت عدم اتحاد همسران ایجاد می شود. این گونه ناهمسازی، احترام کودک را به سوی والدی که در جناح غلط قرار دارد، مخدوش می سازد.
نیاز به دیدن دنیا در فقط دو حالتِ سیاه یا سفید، در فاصلۀ شش تا یازده سالگی به تدریج ناپدید می شود. اگر سن کودک کمتر از یازده سالگی است، والدین باید تا می توانند اتحاد و همبستگی نشان دهند. تلاش برای حل اختلاف نظرها یا پنهان و محرمانه ماندن اختلاف والدین، زندگی را برای کودکان ساده تر می کند.
حتی وقتی فرزندان بزرگتر یا نوجوان باشند باز وحدت رویۀ والدین خوب است، ولی لازم نیست مطلق باشد. در یازده یا دوازده سالگی، کودکان می فهمند که انسان ها می توانند بدون اینکه اشتباه کنند با هم اختلاف نظر داشته باشند؛ و معمولاً تفاوت رفتار والدینشان را به تفاوت در خصوصیات و ارزش های خود آنان نسبت می دهند.
در این سنین کودکان به جای اینکه یکی از والدین را شایسته و دیگری را ناشایست ببینند، به این نقطه نظر می رسند که مثلاً یکی از آنها سختگیر و دیگری ملایم است.
البته این نیز می تواند مجموعه مشکلات دیگری را بیافریند؛ کودک باهوش خیلی زود می فهمد برای اجازه گرفتن در هر مورد به والد ملایم نزدیک شود و والدین را در مقابل یکدیگر قرار دهد. اگر به توصیه های این بخش عمل کنید احتمالاً از عهده مهار این مشکل برخواهید آمد.
اگر شما و همسرتان نقطه نظرات متفاوتی برای پرداختن به مسئلۀ انضباطی معینی داشته باشید، اولین مرحله این است که دربارۀ آن طوری با هم صحبت کنید که فرزندتان نتواند بشنود (این کار صرف نظر از سن کودک درست است).
اگر مخالفت والدین با هم، در برابر فرزند آشکار شود، مثلاً موقع تماشای تلویزیون، تازه نوجوان شما اجازه می خواهد گوشش را سوراخ کند و از شنیدن موافقت همسرتان یکه می خورید، خوب است هر والد بگوید قبل از هر تصمیم نهایی باید بیشتر صحبت کنید.
ولی حتی اگر یکی از شما یا هر دو به هم جوابی داده باشید باز هم ایرادی ندارد بگویید با هم اختلاف نظر دارید و باید تبادل نظر کنید. در هر حال وقتی فرزندتان منتظر جواب ایستاده به حل اختلاف خود نپردازید چون معلوم نیست بحث شما کوتاه و ساده و آرام بشود و یا طولانی و پیچیده و خشم آمیز.
اگر کودک شاهد بحث نوع اول باشد ایرادی ندارد ولی نباید شاهد بحث نوع دوم بشود. تلاش کنید با همسر خود زمینه ای مشترک بیابید و به نقطه نظرات یکدیگر دربارۀ آن موضوع گوش کنید. ببینید آیا نکته ای هست که با اصول فرزندپروری مورد توافق شما همخوانی داشته باشد.
گاهی یکی از والدین آنقدر به جزئیات می پردازد که نمی تواند آن را به صورت جامع بررسی کند. اگر نمی توانید توافق کنید و اگر مجبور نیستید به فوریت تصمیم بگیرید، مطلب را موقتاً کنار بگذارید و در فرصت دیگری گفتگو کنید. همواره امکان تغییر عقیده وجود دارد.
مواردی هست که حتی پس از بحث مفصل هم نمی توان بر سر آنها به توافقی رسید، و باید به این تفاهم برسید که نظرتان یکسان نیست؛ در این موارد به صورت موقت تصمیم بگیرید. کمتر پیش می آید که تصمیمی بازگشت ناپذیر باشد، بنابراین می توان با معلوم شدن اشتباه، نظر خود را عوض کرد.
با داشتن اختلاف نظر، به توافق رسیدن چیز پیچیده ای نیست. درست عمل کردن والدین مهم تر از توافق داشتن آنها است. وقتی یکی از والدین اصول فرزندداری مؤثر را دنبال می کند، برای بچه ها بهتر از آن است که والدین به خاطر هماهنگی، بر سر یک چیز غلط با هم به توافق برسند.
معمولاً می توانند اختلاف های غیرقابل حل را با یکی از زمینه های زیر تطبیق دهند.
تصمیم گیری را بر پایۀ نظر والدی قرار دهید که برای او موضوع اهمیت بیشتری دارد
اگر موضوع در نظر شما زیاد اهمیت ندارد نباید پافشاری کنید. در موارد دیگری موقعیت وارونه می شود و هنگامی که اهمیت موضوع در نظر شما بیشتر باشد و به فکر شما توجه بیشتری بشود سپاسگزار خواهید شد.
جانب احتیاط را رعایت کنید
واگذاری تصمیم برعهدۀ والد محتاط تر، به ایمنی بیشتری برای کودک می انجامد. اگر می خواهید وقت و ساعت به خانه آمدن فرزندتان را ازاد بگذارید ولی همسرتان نمی خواهد، احتمالاً بهتر است از میل و درخواست او پیروی نمایید.
تصمیم گیری را بر پایۀ رای و نظر والدی که تجربه و مهارت بیشتری در آن زمینه دارد قرار دهید
اگر موضوع به تندرستی کودک مربوط می شود و یکی از والدین پزشک است، احتمالاً وی برای تصمیم گیری موقعیت بهتری دارد.
تصمیم گیری را بر پایۀ نظر والدی بگذارید که بار نتیجۀ چنان تصمیمی بر دوش او است
اگر نتیجۀ آن تصمیم، برنامۀ روزانۀ همسرتان را سنگین تر از برنامۀ روزانه شما می کند و همسرتان مجبور می شود وقت بیشتری را برای بردن و برگرداندن فرزندتان اختصاص دهد، بگذارید نظر همسرتان دخیل باشد.
اگر هیچ کدام از آن شیوه ها کار ساز نباشد، بر مبنای برابری و مساوات نظرها تصمیم گیری کنید
اگر بیشتر تصمیم های اخیر مطابق نظر یکی از والدین بوده، شاید موقع مساوات گرایی شده باشد.
وقتی با همسرتان به مقررات سامان دادید، حتی اگر با تصمیم نهایی مخالف هستید باز هم باید از یکدیگر پشتیبانی کنید. پشتیبانی از یکدیگر همانند نشان دادن هم رایی نیست.
اگر فرزندتان آنقدر بزرگ شده که بفهمد می شود دو نفر با هم اختلاف نظر داشته باشند و در عین حال هر دو درست بگویند، ایرادی ندارد به او بگویید با هم اختلاف نظر دارید ولی تصمیم را بر مبنای دیگر گرفته اید. این توضیح به فرزند درس مهمی دربارۀ ضرورت مصالح در روابط سالم می دهد؛ حال آنکه اگر هر بار که با هم اختلاف نظر دارید هم رایی نشان دهید، او این درس را نخواهد آموخت.
پشتیبانی از یکدیگر به این معناست که حتی اگر والدین با هم موافق نباشند، به هیچ ترتیبی تصمیم شان را مخدوش یا کم اعتبار نکنند: مثلاً کمک به فرزند برای زیر پا گذاردن تصمیم، با چشمک تایید کردنش وقتی تصمیم را نادیده گرفته، زیر پا نهادن آگاهانۀ تصمیم در نبود همسر، یا اعلام نهایی یا آشکار همفکری با فرزند در برابر همسر.
این نوع کارشکنی هااغلب پس از طلاق یا جدایی والدین پیش می اید که نمی توانند اختلاف نظرهایشان را دوستانه حل کنند، با این حال والدینی هم که با هم زندگی می کنند و یکی به هیچ عنوان طاقت دیدن سختی و ناخشنودی فرزند را ندارد اتفاق می افتد.
این گونه همبستگی های پنهانی فرزند با یکی از والدین، زیان اور است زیرا یا اختیارات دیگری را تضعیف می کند، یا چون فرزند کاری را می کند که از آن منع شده بنابراین، گرفتار احساس گناه می شود.
در این شرایط ممکن است بچه های کوچک، از پدر یا مادر مهربان خوششان بیاید، ولی در درازمدت، با حس تقدیر از والدی که مسئولانه عمل کرده بزرگ می شوند و برای طرفی که با آنها بیشتر شبیه به کودک عمل کرده احترام کمتری قائل هستند.
نگران نشوید که کودک به خاطر تصمیمی ناهمساز با خواسته هایش که شما بر آن اصرار داشته اید از دستتان عصبانی است. تا جایی که نقش آدم بد، از روی عادت یا به اجبار مختص فقط یک والد نشود بلکه هر یک، گاهگاهی تصمیم های باب میل کودک نیز بگیرند، رنجش کودک چیز پیچیده ای نیست.
اما اگر همیشه والد معینی به فرزند پاسخ منفی بدهد یا فرزند همواره او را مسئول بداند، کودک نسبت به آن والد محبت و علاقۀ کمتری خواهد داشت.
وقتی در زمینه ای با همسرتان موافق نیستید، بر سر آن خود را درگیر جنگ قدرت نکنید. قرار نیست ببینید چه کسی قوی تر یا باهوش تر یا مهربان تر یا بهتر است.
راه حل هر مخالفتی که با همسرتان دارید چیزی است که برای کودک بهتر باشد، نه اینکه اختیارات شما را جایگزین اختیارات دیگری کند. فرزندپروری صحنۀ رقابت نیست.

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

  • اخبار داغ
  • جدیدترین
  • پربیننده ترین
  • گوناگون
  • مطالب مرتبط

برای ارسال نظر کلیک کنید

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «نی نی بان» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.