دلبستگی مادر به جنین، چگونه شکل میگیرد؟
دلبستگی مادر به جنین ارتباط نزدیکی با فرایندهای مهم دارد.
در همایش ارتقای سلامت زنان که در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان برگزار شد، تعدای از استادان و متخصصان به بحث و بررسی در زمینه ارتقای سلامت زنان پرداختند. در این بین دکتر شهناز کهن، متخصص زنان، به انگارههای ذهنی مادران باردار درباره نوزاد پرداخت. به بخشی از صحبتهای او اشاره میکنیم.
دلبستگی مادر به جنین ارتباط نزدیکی با فرایندهای مهمدارد. ارتباط و دلبستگی مادر و جنین از وظایفی است که مادر باید در دوران بارداری به عهده بگیرد. این تعهد، دلبستگی و آماده شدن مادر برای مراقبت از فرزند در دوران بارداری از اجزای اصلی فرایند مادر شدن و دستیابی به هویت مادری است. دلبستگی در پیشبرد سازگاری مطلوب با دوران بارداری و ایجاد حس صلاحیت و شایستگی مادر شدن ضروری شمرده شده است.
میتوان دنیای ارتباط مادر و کودک را به دو بخش تفکیک کرد: ارتباط در دنیای واقعی و عینی و دنیای ذهنی و روانی. ارتباط این دو بعد از دنیای ارتباطی؛ تخیلات، امیدها، ترسها، رویاها و آرزوهای والدین در باره آینده کودک را نیز در برمیگیرد.طی بررسیها و مطالعاتی که شده است، دلبستگی را از طریق ابزارهای ساده و در یک مقطع زمانی خاص سنجیدهاند که آنها قادر نیستند تصویر کاملی از این مفهوم به نمایش بگذارند. باید گفت دنیای ارتباط مادر و کودک فراتر از تعاملات ظاهری است که بتوان آن را با روشهای کمیبررسی کرد؛ به طوری که جنبه کیفی و چگونگی این ارتباط به طور کامل بررسی نشده و ذهنیت مادر نسبت به جنین آنچنان که باید شناخته نشده است. بر اساس شواهد حاصل از مطالعات موجود، به نظر میرسد کیفیت این ارتباط تحت تأثیر مسائل مختلفی از جمله وضعیت فرهنگی، روانی، اجتماعی و گذشته افراد قرار میگیرد و از آنجا که تصورات و دنیای ذهنی افراد تحت تأثیر تعاملات اجتماعی قرار دارد، به ارزشهای فرهنگی وابسته است و از تجارب تأثیر میپذیرد؛ بنابراین تیم تحقیق در نظر دارد به بررسی تصورات و باورهای مادران از فرزند خود طی بارداری مادران ایرانی در بافت
اجتماعی فرهنگی کشورمان با رویکرد کیفی بپردازد.
از سوی دیگر، برخی مادران توجهی به این موضوع ندارند که موانع محدودکنندهای که باعث میشود مادران از تمرکز بر تصورات ذهنی فاصله بگیرند و به نوعی تجسم جنین با نوزاد خود را نادیده بگیرند، شامل مشغولیت ذهنی مداوم آنها و محدودیت زمان موجود برای متمرکز شدن بر تصویرسازی ذهنی از جنین است. این موانع محدوکننده که به صورت دائمییا گذرا هستند، باعث میشود اولویتبندی مادرانه تغییر کند و به نوعی ترسیم انگارههای ذهنی نادیده گرفته شود.
نتیجه مثبت تستهای غربالگری برای سلامت جنین باعث میشود تمرکز اولیه مادران معطوف به سلامت جنین باشد. درحقیقت ترس از دست دادن آنچه مادر به آن دلبسته شده است، باعث میشود به طور موقت از رؤیا و خیالپردازی خارج و بر سلامت جنین خود متمرکز شود. نگرانیهای مادر از عوارض رخ داده در بارداری همچون تهدید به سقط، تهوع و استفراغ شدید بارداری و زایمان زودرس باعث میشود زمان و تمرکز کافی برای پرداختن به تصویرسازی در اختیار مادر قرار نگیرد. در مواردی که سابقه این عوارض در بارداریهای قبلی وجود دارد، مشغولیت ذهنی مادر و ترس از وقوع مجدد این عوارض در بارداری فعلی، تمرکز مادر را برای تصویرسازی ذهنی از جنین از بین میبرد؛ ولی از لحاظ روحی اگر مادر بتواند بین اولویتبندی و ترسهای خود تعادل برقرار کند، میتواند مجدد به جنین خود دلبسته شود.وجود مسئولیتهای مادری، مانع دیگری است که باعث میشود مادر زمان کمتری در اختیار داشته باشد؛ در ضمن مدیریت همزمان فرزندان دیگر خانواده و درگیریهای مربوط به هویت حرفهای خود در خارج از خانه بیشترین زمان و انرژی را از مادران میگیرد و توانایی شناختی آنان را در تصویرسازی کاهش میدهد.
ویژگیهای شخصیتی مادران بر مدت زمانی که آنها به تصویرسازی ذهنی اختصاص میدهند، تأثیر گذاشته و باعث تنوع در میان آنها از این نظر میشود. برخی از مادران بیان کردند که اهل نمایش و نشان دادن احساس نیستند و بیشتر به ماهیت مادر بودن توجه دارند تا ظواهر ارتباطی در پیادهسازی نمادهای دلبستگی.مرتبه بارداری نیز از جمله عواملی است که نقشی دوسویه در تصویرسازی ذهنی مادران ایفا میکند. مادرانی که در بارداریهای قبلیشان صاحب فرزند سالم شده بودند، آرامش روانی بهتری را در بارداری فعلی خود تجربه میکردند که این آرامش در کنار تجربیات خوشایند حاصل از بارداری و زایمان بدون عارضه قبلی خود به ارتباط بیشتر آنها کمک میکند؛ اما در عین حال آنها معتقد بودند انرژی بیشتری در بارداری اول داشتند و خستگی بیشتری در بارداریها احساس میکردند.
این موضوع در بارداریهای پشت سرهم پررنگتر بود و باعث میشد مادر انگیزه کافی برای تجسم ذهنی داشته باشد؛همچنین عوامل فرهنگی که ریشه در سنتهای ایرانی دارد و خود را در قالب سنتها بروز میدهد، همچون تدارک و خرید وسایل نوزادی با همان رسم خرید سیسمونی به مادر در تصویرسازی ذهنی او نقشی تسهیلکننده ایفا میکند. تدارک و خرید وسایل نوزادی به همراه اشتیاق مادر برای خرید و تجسم نوزاد در هنگام خرید وسایل در کنار انرژی مثبت از وسایل خریداری شده باعث تقویت دلبستگی مادرانه میشود؛در صورتی که این سنت با همراهی و حمایت خانوادهها، همسر و فرزند همراه باشد، بهویژه همراهی مشتاقانه آنها برای خرید وسایل نوزادی اثر مضاعفی خواهد داشت.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼