عشق دوران کودکی، چطور با آن برخورد کنیم؟
عشق دوران کودکی می تواند باعث ترس، اضطراب و گیج شدن والدین شود. آنها نمی دانند که بهترین رفتار و واکنش در برابر عاشق شدن بچه ها چیست.
عشق دوران کودکی می تواند باعث ترس، اضطراب و گیج شدن والدین شود. آنها نمی دانند که بهترین رفتار و واکنش در برابر عاشق شدن بچه ها چیست؟ با ما همراه باشید تا از احساس های شدید دوران کودکی و انتخاب بهترین واکنش در برابر آن از دید روانشناسی آگاه شوید.
بچه ها روح پاک و بی آلایشی دارند و در سنین یا موقعیت های مختلف ممکن است دچارِ احساساتی شوند که بدون هیچ شناختی، درون آنها را منقلب و طوفانی می کند.
والدین در مواجهه با چنین چیزی در فرزندانشان (عشق دوران کودکی) بر سر یک چند راهی خواهند ماند:
- واکنش مستقیم و خاصی داشته باشم
- بی تفاوت و خونسرد رفتار کنم
- با او درباره ی احساسش صحبت کنم
- کلمه ای در این باره بر زبان نیاورم
- به طور غیرمستقیم به او بفهمانم که از عشق و احساسش خبر دارم.
- و….
حتی ممکن است والدین در برابر عشق دوران کودکی سرشار از خشم شوند و نتوانند عصبانیت خود را در برابر فرزندانشان کنترل کنند.
شما به عنوان یک والد در برابر چنین حالاتی در فرزندانتان به جای گیر افتادن در چند راهی ها، مشورت و درد و دل با افراد غیر متخصص، سرچ های مدام در اینترنت و… از یک مشاور کودک کاربلد و با تجربه کمک بگیرید.
در ادامه خواهیم گفت که عشق دوران کودکی از نظرهای مختلف مهم است.
عشق دوران کودکی چگونه و در چه سنی رخ می دهد؟
هرچند بیشتر روانشناسان معتقد هستند که عشق دوران کودکی در دختران بیشتر در سنین ۱۰ تا ۱۱ سالگی و در پسران از ۱۳ سالگی آغاز می شود اما در سنین کمتر از اینها نیز دیده شده است.
شاید شما تصور کنید که احساسِ قلبی شدید در دختران نسبت به پسرهای هم بازی، همکلاسی و… یا در پسران نسبت به دختران اتفاق می افتد.
اما در مواردی شما شاهد عشق شدید و رفتارهای عجیب فرزندتان نسبت به پزشکش، معلمش، هنر پیشهها و… نیز خواهید بود.
حتی گاهی کودکان، عشق را در یک حیوان خانگی می بینند و چنان احساساتِ شدیدی بروز می دهند که ممکن است برایشان آسیب رسان باشد.
این احساسات بیشتر در مرز کودکی به بلوغ رخ می دهد. زمانیکه فرزند شما در حال شناختِ خود، جنسِ خود و جنسِ مخالف است.
بلوغ مرحله ای بسیار مهم در دوره ی زندگی است و همراه با تغییراتِ جسمی (تغیرات هورمونی و…) و تغییراتِ روحی می باشد.
عشق دوران کودکی می تواند یکی از نتایجِ دوران بلوغ باشد.
هرچند این عشق در بچه ها و کودکان گذرا است و در صورتِ اتخاذِ برخوردی مناسب با کمکِ مشاور، بدون آسیب خواهد بود اما بهتر است جدی گرفته شود.
همانطور که دیدید چنین احساسی طیف وسیعی را شامل می شود اما همگی در مواردی مشترک هستند:
بی قراری و دلشوره در کودک
افت تحصیلی شدید
عدم تمرکز و یادگیری موضوعات مختلف
نوسانات و تغییراتِ خلقی
گریه های بی دلیل
بی خوابی های شبانه
توجه بسیار زیاد به ظاهر، چهره، نوع لباس و…
حرف های تازه و سوالاتِ عجیب
وارد کردن شکلی از عشق در انشا، نقاشی ها و…
بی اشتهایی و مشکلاتِ جسمی
و…
احساساتِ کودکان و نحوه ی رفتار با عشق دوران کودکی
همانطور که دیدیم عشق دوران کودکی می تواند بر روندِ کسب موفقیت، جسم و روح فرزند شما تأثیر بگذارد.
پس حتما در صورت دیدن حالاتِ تازه و تمایلاتِ شدید فرزندتان نسبت به فردی دیگر مراقب و هوشیار باشید.
نحوه برخورد شما با احساسِ فرزندتان می تواند بر ادامه ی زندگی او و موارد زیر تأثیر بگذارد:
عشقهای بزرگسالی و شکل گیری محبت در او
سلامتِ روابطِ آینده اش
اعتمادش به شما و داشتن احساس امنیت با شما
شیوه های عشق ورزیِ دورانِ جوانی و لذت از رابطه های آینده
ایجادِ حساسیت در او درباره ی هر جنس مخالف و…
پنهان کاری از شما و برقراری روابطِ خطرناک
لجباز شدن و شکستنِ حریم هایش با شما
و…
پس بهتر است با مشاور کودکی باتجربه و دلسوز مشورت نمایید تا با ارائه ی بهترین راهکارها، از ضربه خوردن به روح و روانِ فرزندتان و آسیب رسیدن به رابطه ی شما با او پیشگیری شود.
آیا کودکان در شناخت احساسات نیاز به آموزش دارند؟
کودکان باید در هر سن و موقعیتی بروزِ احساساتِ مختلف را به شیوه های درست و علمی بیاموزند.
نحوه ابراز و کنترل غم، شادی، عصبانیت، محبت، عشق، اضطراب و… موضوعی بسیار مهم است و در کودکان مختلف، متفاوت است.
در کنار تمام کتابها، برنامه های آموزشی و … کمک گرفتن از یک متخصص در زمینه روانشناسی کودک میتواند نه تنها از ایجاد احساساتِ اشتباه در فرزند شما جلوگیری کند بلکه در صورت رخ دادن چنین چیزی از واکنش اشتباه شما جلوگیری خواهد نمود.
پس فرزند خود را به خوبی بشناسید، به صورتی غیرمستقیم که ایجاد حساسیت نکند، به او توجه کامل داشته باشید
اگر حس می کنید فرزندتان بیش از حد احساسی، دارای نوسانِ خلق شدید، مشکل در پردازش احساساتش و… است، حتما به یک مشاور کودک مراجعه نمایید.
و اگر سن بلوغ فرزندتان نزدیک است یا در این سن قرار دارد، مراجعه به یک روانشناسِ دلسوز و باتجربه را به شما شدیدا توصیه می کنیم.
بیشتر کودکان در این سنین سرشار از پیچیدگی، دوگانگی و استرس هستند.
مواجهه با شکل جدیدی از دیدن و شناساییِ خود، احساسات و محیط را نیز به موارد قبلی اضافه کنید تا بتوانید انقلابِ درون او را درک کنید.
راهکارهای یک مشاور و افزایش علم و آگاهی شما از کودکان و خواسته هایشان در بلوغ می تواند این دوران را برای والدین و کودکان آرام، ساده تر و جذاب تر گرداند.
چطور با عاشق شدن بچه ها رفتار کنیم؟
مهمترین موضوعی که والدین با آن مواجه هستند، نوع رفتار با عشق دوران کودکی است.
هر چند ممکن است نظرات ضد و نقیضی درباره نوع برخورد با احساساتِ شدیدِ کودکی نسبت به جنس مخالف وجود داشته باشد.
اما همه در یک چیز مشترک هستند که عشق دوران کودکی نباید با واکنش های شدید، تهاجمی و کاملا مستقیمِ بزرگترها پاسخ داده شود
حساسیت نشان دادنِ بیش از حد والدین به عاشق شدن بچه ها باعث حساس شدن کودکان روی احساسشان می شود و آنها را لجباز یا مضطرب خواهد کرد.
اینکه چگونه رفتاری را در برابر یک کودک دلباخته و عاشق انتخاب کنید؛ کجا با او وارد گفتگو شوید و چه زمانی سکوت نمایید…
در چه شرایطی بی تفاوت باشید و کجا حساسیت نشان دهید و چقدر…
آیا به دلیل گذرایی عمومِ این عشق ها، آن را رها کنید یا حتما مسئله را حل نمایید و… موضوعاتِ مهم و تخصصی هستند که بهتر است در مشاوره های آنلاین یا حضوری جواب داده شوند.
یک مشاورِ کودکِ حرفه ای با توجه به سن، موقعیت و با شناختِ ویژگی هایِ شخصیتیِ منحصر به فرد کودک، بهترین واکنش و راهکارها را به شما خواهد آموخت.
باز هم تکرار می کنم که اگر فرزندی در آستانه ی بلوغ یا در دوران بلوغ دارید یا فرزندتان شرایط خاصی دارد (فرزند طلاق بودن، فوتِ یکی از والدین، مهاجرت، دوری از دوستان و…) حتما با یک مشاور روانشناسی صحبت کنید.
موقعیت های خاص یا دشوار ممکن است باعث عشق دوران کودکی شوند.
راهکارهایی برای والدین در مواجهه با عشق دوران کودکی
برای پیشگیری از عشق دوران کودکی یا مواجهه با آن موارد زیر را به یاد داشته باشید:
توجه و رسیدگی به کودک و مراقبتِ درست از او می تواند مانع از عشق های بچگی شود. وقتی فرزندتان همه ی آنچه از محبت و توجه می خواهد، از شما بگیرد، برای گرفتن احساساتِ شیرین به جنس مخالف روی نخواهد آورد.
همواره به کودک خود عشق بورزید: او را با لحن و نامهای زیبا صدا بزنید… مدام به او بگویید که عاشقش هستید.. همیشه گوشزد کنید که چقدر برای شما ارزش دارد… او را از عشق و توجه سیراب گردانید.
از ظاهر و زیبایی های ظاهری فرزندتان تعریف و تمجید کنید.
از سرزنش کردن، سرکوفت زدن و مقایسه فرزندتان با هم سن و سالانش شدیدا خودداری نمایید. در چنین فضاهایی کودک دچار عدم امنیت می شود و این ناامنی او را از شما دور و به جنس مخالف نزدیک خواهد کرد.
دعواهای خانوادگی و مطرح کردن مشکلات خانوادگی در حضور کودک، او را مضطرب می کند. او ممکن است در چنین اضطراب هایی به فردی دیگر یا به عشق پناه ببرد.
از دوران بلوغ فرزندتان غافل نشوید؛ دربارهی این دوران کتاب بخوانید. از مشاورانِ کودکِ ویکی روان کمک بگیرید. در آستانه ی بلوغ با فرزندتان بیشتر گفتگو کنید و بیشتر با او وقت گذرانی نمایید.
دوران بلوغ را بشناسید: چه چیزی در جسم، روح، مغز و فیزیولوژیک او در حال رخ دادن است. با چه چیزهایی در این دوران از درون دست و پنجه نرم می کند… آگاهی، باعث می شود فرزندتان را درک کنید. درک، شما را آرامتر، خوش خلق تر و صبورتر خواهد کرد. هرچه شما رفتار درست تر و آگاهانه تری داشته باشید، کودک بیشتر با شما احساس صمیمیت و نزدیکی می کند و به جای دیگری شما را برای دوستی برمی گزیند.
مراقب کارتون ها و فیلم هایی که کودکتان می بیند، کتاب هایی که می خواند و زندگیِ مجازی او باشید. این رفتار های میتواند در نهایت به عشق دوران کودکی منجر شوند.
وقتِ کودک خود را به صورتی درست و منطقی پر کنید: کلاس هایی که دوست دارد؛ دورهمی های جذاب و اوقات خوش برایش بسازید. خانوادگی آشپزی کنید، باهم کارتون های آموزنده ببینید. پیاده روی کنید و…
شادی را در محیط خانه خلق کنید و اجازه ندهید کودک شما احساس تنهایی کند. با او صحبت کنید؛ به او حسِ ارزشمندی ببخشید و نظراتش را در مسائل مختلف بپرسید.
خانواده و خانه ای شیرین و شاد خلق کنید: نیاز نیست هزینه های زیادی متقبل شوید، پیک نیک های یک روزه، بازی ها و کتاب خوانی های خانوادگی، دعوت کردنِ دوستانش به خانه و…
او را تشویق و تحسین کنید: کوچکترین تلاش و نتیجه ی مثبت را در کودک ببینید و از او به خاطرِ تلاش هایش قدردانی نمایید.
خوب به خودتان، روابط با همسرتان و نوعِ زندگی خانوادگیتان توجه کنید و ببینید کدام مشکل، رفتار یا بی توجهی می توانسته است فرزندتان را دچارِ احساسِ عشق به دیگری نماید.
بدون اشاره به عشق در او، در فضایی امن و با رویی گشاده بدون فشار و غیرمستقیم با کودکتان صحبت کنید و توجه کنید از چه چیزی ناراحت است و جای خالی چه چیزی آزارش می دهد. کودکان بسیار بیش از تصور ما می فهمند، می بینند و درک می کنند…
به بخش مشاوره ویکی روان مراجعه کنید تا در زمینه های مختلف کودکان از جمله: عشق دوران کودکی، اضطراب های کودکی، دوران بلوغ، افت تحصیلی، مشکل در روابط و … به شما و کودکتان یاری برسانند. مشاوری باتجربه شرایطی آرام و امن برای گفتگو و مصاحبه با فرزند شما طراحی می کند و زیرکانه به عمق روح و درون او راه می یابد.
گفتگو با کودک، مشورت با مشاورِ کودک و انجام تست های شخصیت و… راههایی برای شناختِ فرزندتان است؛ کودک خود را بیشتر و بیشتر بشناسید. هر کودکی رفتاری خاص و ویژگی هایِ منحصر به فرد دارد. او را قضاوت یا مقایسه نکنید. رفتارهایتان با کودک را براساسِ شخصیتِ او انتخاب نمایید. در این زمینه نیز می توانید از مشاوران ویکی روان در بخش مشاوره روانشناسی آنلاین کمک بگیرید.
خب همانطور که مشاهده کردید عشق در دوران کودکی که به آن عاشق شدن بچه ها هم گفته میش ود خیلی پدیده عجیبی نیست.
وظیفه والدین این است که در این برهه زمانی بتوانند به خوبی احساسات و عواطف فرزندانشان را جهت دهی کنند تا آسیبی به آنها وارد نشود.
نظر کاربران
این مطلب خیلی به من کمک کرد که چطور با فرزندم درباره عشقی که بین او و مخالف جنسش به وجود امده صحبت کنم خوشبختانه پسرم تونست که به جنس مخالف خودش احساسشو بگه و این مطلب کمک کرد که من چطور با اون صحبت کنم پسر من در حدی مشکلش هاد بود که از کلمه عشق خجالت میکشید و دوست نداشت این کلمه رو بگه هر وقت باا اون دختری که دوستش داشت روبه رو میشد خیلی خیــــــــــلی خجالت میکشید ولی بعد ها فهمیدم اون عاشق شده بود و این عشق از ١۴ سالگی شروع شد من ما تو همان ١۴ سالگی مشکل حل کردیم این مطلب عالی بود
سلام من یه دختر ۱۱ ساله دو رگه ایرانی و ژاپنی هستم. تو ایران بزرگ شدم و مامانم ژاپنیه ولی برای درس میاد ایران و موندگار میشه. اون پسر هم میشه گفت سه رگه هست یعنی پدربزرگ پدریش ژاپنی و مادربزرگ مادریش آلمانی هست و خونواده مادریش ایرانی هست. هشت ساله بودم که مامانم مجبور شد بیاد ژاپن منم اومدم توی کلاس نینجوتسو(نینجا) دیدمش و منم به هنر های رزمی علاقمند شده بودم رفتم تو کلاسه. چند وقت بعد ما اومدیم ایران (۹سالگی) اونا هم اومدن ایران دقیقا یه خونه باغ تو کوچه ما گرفتن. من نمیدونم چی شد که عاشق همچین پسری شدم آخه:« مو هاش زرد همرنگ خورشید بود چشماش هم سبز بود.» خیلی هم جدی بود. یه خواهر حدودا بیست ساله داشت. خواهرش خیلی مراقبش بود مثلا مدرسه میومد دنبالش اکثر جاها مراقبش بود. منم یه خواهر بیست ساله داشتم که باهم هم دانشگاهی بودن. من به خواهرم گفتم و اونم به خواهرش گفت و اونم به من گفت بهش میگم و از اون موقع حدود سه سال میگذره ولی هنوز خبری نشده چه کار کنم
من دختر ۱۰ ساله هستم که عاشق برادر شوهر خالم شدم نمی دونم چه جوری ولی خوب چی میشه کرد اخه دست خودم نیست نمی تونم فراموشش کنم شبا هر کار می کنم نمی تونم بخوابم خوابم نمی بره همش لارم به اون فکر می کنم و هیچ کس از این هیچ خبری نداره خیلی سخته همچین رازی رو نگه داری