خشم پنهان کودک، والدین چه نقشی دارند؟
طبق پژوهش ها، هممون پر از خشم های پنهانی هستیم که ریشه در دوران کودکی مون داره و الان تبدیل به طرح واره شده و درمانش هم سخت و طافت فرسا است.
طبق پژوهش ها، هممون پر از خشم های پنهانی هستیم که ریشه در دوران کودکی مون داره و الان تبدیل به طرح واره شده و درمانش هم سخت و طافت فرسا است. درصد بسیار زیادی از این خشم پنهان کودکان، توسط والدین ما و ناخواسته و گاها حتی کاملا بدون قصد و غرض، به وجود اومده ولی متاسفانه خیلی محکم و پابرجا اثرش رو تو زندگی ما گذاشته و می گذاره. یعنی این ناخواسته بودنه یا از سر ناآگاهی بودنه ، اثرش رو بر روان و زندگی ما کم نمیکنه.
خب خشم پنهان کودک چه جوریه و چیکار میکنه؟
اصلا چجوری خشم پنهان کودک خودشو نشون میده؟ از کجا بفهمیم بچمون خشم پنهان داره یا نه ؟
یکی از نشونه هاش بارز خشم پنهان کودک، اینه که بچمون در چیزهایی که خودش هم میدونه خوبه، به حرفمون گوش نمیده و باهامون سر ناسازگاری برمیداره، مثلا میدونه این دارو براش خوبه ولی نمیخوره. میدونه اگه فلان چیزو بخوره، دل درد میگیره ولی وقتی ما بهش میگیم نخور، از سر لج با ما ،اون چیزو میخوره…. در واقع مشکل بچه ما عمل کردن یا نکردن به اون مسئله نیست ، مشکلش مائیم ، خودِ خودِ ما
سوال مهم: چیکار کنم که این خشم ها رو برای بچم به وجود نیارم؟
پیشگیری
دقیقا بهترین راه پیشگیریه. توی این مقاله اصلا نمیخوام شونصد تا راه پیشگیرانه و درمانش رو بهتون بگم الان فقط در مورد همون خفن روزگاری که امروز فهمیدم و یاد گرفتم میخوام بهتون بگم… همون رو که یاد بگیریم کلی کیفیت ارتباطی مون با فرزندمون رشد میکنه.
وای بچه ها، یکی از کارهایی که تقریبا هممون انجامش میدیم، و باعث خشم پنهان در پارههای وجودمون میشه اینه که در زمان حضور صد در صدی در کنار فرزندمون، ترکش کنیم. یعنی چی؟
مثلا داریم بچمونو حمام میکنیم، یا مثلا داریم باهاش بازی میکنیم، یا داریم با هم غذا درست میکنیم، یا نقاشی می کشیم یا اصلا داریم با هم لباسا رو تا میکنیم، یااتاقشو با هم تمیز میکنیم، یا کمکش میکنیم تکلیفش رو انجام بده، یه دفعه آیفون زنگ میزنه و ما میریم که در رو باز کنیم،یعنی محیطی که صد در صد در اون و در کنار فرزندمون حضور و تعامل داشتیم رو یک دفعه ترک میکنیم.
تحقیقات نشون داده این باعث خشم پنهان در فرزندانمون میشه… نکته مهم داستان اینه که حتی ممکنه بچه هیچ اعتراضی نکنه و با خیال راحت در نبود ما به اون کار بپردازه و حتی خودشو سرگر م کنه ، ولی ما ناخواسته در وجودش خشمی رو رقم زدیم که سالهای سال ممکنه در وجودش رخنه کنه و خودش هم ندونه دلیلش چی بوده و در آینده این خشم دامن همسرش و فرزندانش یعنی نزدیک ترین و عزیزترین کسانش رو میگیره.
تعامله مهمه. یعنی اگه هر دومون تو سالن نشستیم، اون داره نقاشی میکشه من دارم کتاب میخونم، این جا مسئله ای نیست .
پس ترک کردن محیطه مشکلی نداره ، اینکه یهویی این تعامل رو میشکنیم مهمه و نکته داره.
هممون، بارها و بارها در طول روز این کار رو انجام دادیم و میدیم، درسته؟
خب راه حل چیه؟ وقتی کاری پیش میاد که بعضا خیلی هم مهمه چیکار کنیم؟
نگران نباشین با دقت های من، یک راه حل خیلی خیلی ساده داره:
بذارین با یه مثال براتون بگم، مثلا داریم با بچمون توی سالن نقاشی می کشیم، یهو تلفن مهمی بهمون زده میشه، ما هم تصمیم گرفتیم آگاهانه والدگری کنیم تا توی وجود عزیزتر از جانمون خشم پنهان ریشه نزنه، از خودمون می پرسیم تو این شرایط یه مامان و بابای آگاه چیکار میکنه؟
اول فاصلمون با بچمون ،رو هر چقدر هست نصف میکنیم، یعنی به بچمون نزدیکتر میشیم .
حواسمون هست که ارتباط چشمی کاملی با بچمون داشته باشیمپ
یعنی داریم کاملا بهش نگاه میکنیم( این تو دنیای تربیت یه اصله ، خصوصا برای بچه های زیر 12 سال خیلی مهمه ، محققین میگن صحبت کردن با بچه ای که بهت نگاه نمیکنه مثل صحبت کردن با موبایل خاموشه… یعنی در این حد بی اثر ، بماند که بعضیا از دور بچشون و صدا میزنن توقع دارن جوابشونو بده ، وقتیم جوابشونو نمیده میگن صدای اون تلوزیونو کم کن تا صدای منو بشنوی… یعنی در این حد سوادمون توی تربیت کمه ها … )
و حالا با توضیح کوتاه شرایط ازش اجازه میگیریم
آناهیتا جان دخترم ،تلفنم داره زنگ میزنه، اجازه میدی برم جواب بدم ؟
اگر اجازه داد میریم و کارمونو انجام میدیم و میایم و اگر نه نمی ریم. بچه ها اگه اجازه نداد نمیریما و اینون بگم که اگه رابطتون با بچتون خوب باشه در نود درصد مواقع میگه برو و بهت اجازه میده
شاید بگین این که خیلی سخته … کی حوصله داره…اره سخته، قبول دارم ولی اگه معتقد باشی، تربیت یعنی شکل دادن یک تکه خمیر گل که با هر حرکت کوچیک دستت تغییر شکل میده، اون وقته که سعی میکنه ماهرانه این کار رو انجام بدی تا یک اثر هنری زیبا خلق کنی.
چند نفر رو میشناسید که فرزندِ جوانِ ۲۴ سالشون، آرام و موفق و باعث افتخار باشه؟ فرزندی که مثلا ۲۴ سالشه، شغل مناسبی داره، همه از هم صحبتی باهاش لذت می برن، آداب دانه، از لحاظ جنسی و عاطفی، کاملا متعادل و سالمه، در بحرانها خیلی خوب تصمیم میگیره و هدفمنده، آرام و پر مهره؟
منطور م شنیدن نیست، دیدن و شناختن چنین فرزندیه؟ برخی مون یا اصلا چنین افرادی رو نمی شناسیم یا اگر هم میشناسیم ، بسیار محدود و انگشت شمار هستن. وقتی چیزی خیلی کمه یعنی به راحتی به دست نمیاد و براش واقعا باید عرق ریخت
پس داشتن چنین فرزندی اصلا ساده نیست.چون تربیت چنین فرزندی اصلا ساده نیست و نیاز به تلاش و تدبیر کافی داره … نیاز به عرق ریختن داره …. لازمه روی خودمون کار کنیم و سواد فرزندپروری مون رو بالا ببریم تا بتونیم چنین دستاورد ارزشمندی داشته باشیم.
خشم پنهان کودک
راستی پسندیدن این مطلب توسط شما و نوشتن دیدگاه باعث میشه، افراد بیشتری برای خوندن مقاله ترغیب بشن. پس با لمس کردن قلب پایین مقاله و گذاشتن تجربه شخصی تون ، میتونید در آگاهی دادن به مادران و پدران موثر باشید. ضمنا میتونید فایل پی دی اف مقاله رو هم ذخیره کنید و حتی با استفاه از گزینه به اشتراک گذاری ، از طریق واتساپ ( البته اگه از طریق گوشی دارین این مقاله رو میخونین) ، ایمیل و تلگرام و ایمیل برای خودتون یا دیگران بفرستینش.
ممنون که تلاش میکنید آگاهانه مادری پدری کنید و دنیا را به جای امن تر و زیباتری برای زندگی خودمون و فرزندانمون تبدیل کنید.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼