باورهای کلیشه ای پوسیده که جایی در دنیای مدرن ندارند!
قرن ۲۱ دیگر دوره ی باورهای کلیشه ای تاریخ مصرف گذشته نیست، اما بعضی از این باورهای ناخوشایند و آزاردهنده همچنان به قوت خود باقی اند. هنوز هستند افرادی که همچنان زندگی حال و آینده خود را براساس این باورهای کلیشه ای پوسیده می چینند و نه تنها از زندگی لذت نمی برند بلکه دیگران را هم آزار می دهند.
قرن ۲۱ دیگر دوره ی باورهای کلیشه ای تاریخ مصرف گذشته نیست، اما بعضی از این باورهای ناخوشایند و آزاردهنده همچنان به قوت خود باقی اند. هنوز هستند افرادی که همچنان زندگی حال و آینده خود را براساس این باورهای کلیشه ای پوسیده می چینند و نه تنها از زندگی لذت نمی برند بلکه دیگران را هم آزار می دهند.
«دخترها باید خانمانه باشند»
در فیلم ها و سریال ها زن ها معمولاً در قرارهای عاشقانه چیزی بیشتر از سالاد یا یک فنجان قهوه نمی خورند و از هدیه های معمول «زنانه» مثل خرس های تدی لذت می برند. روانشناس ها به چنین موقعیت هایی که در آن نمایندگان نیمی از جمعیت کره زمین به چارچوب هایی کلیشه ای و ناخوشایند محدود می شوند، «زنانگی سمی» می گویند.
به این نکته باید توجه داشت که اگر دختری به جای پیراهن زنانه، شلوار جین می پوشد و خالکوبی یا مدل موی کوتاه دوست دارد، این چیزی از زنانگی او کم نمی کند. او هم می تواند به همان اندازه ی یک دختر موبلند با یک پیراهن زنانه، به چشم جنس مخالف جذاب و خواستنی باشد.
«توقعت را کم کن»
بعضی افراد به شدت از خود انتقادگرند؛ ان ها انتظار برخورداری از هیچ موهبتی را در زندگی ندارند و آماده اند تا هنگام انتخاب شریک عاطفی یا شغل، به کمتر از توقع شان راضی شوند. به گفته ی کارشناسان، چنین افرادی احساس رضایت نمی کنند و اغلب رفتار غیرقابل قبول دیگران را توجیه می کنند.
«همه ی آدم ها اهداف و خواسته های یکسانی دارند»
آرزوهای یک فرد می تواند بیشتر از آن چیزی که در نگاه اول به نظر می رسد، درباره ی او بگوید. محققان پی برده اند مردان اغلب به دنبال موفقیت در روابط عاشقانه و قدرت هستند و زن ها به دنبال شادی، ظاهر جذاب و سلامت فراوان. با این حال، باید درک کرد که همه ی آدم های روی کره زمین آرزوهای یکسانی ندارند. در حالی که ممکن است هدف یک شخص داشتن ازدواجی موفق باشد، هدف دیگری ممکن است رسیدن به شغلی تحسین برانگیز باشد. قضاوت آدم ها صرفاً بر اساس درک خود از دنیا محکوم به شکست است.
«زندگی شخصی ات مهم تر از شغلت است»
بعضی زن ها ترجیح می دهند وارد بازار کار شوند و پیشرفت شغلی داشته باشند و بعضی زن ها هم خانه داری را دوست دارند. برخی زن ها به دلیل دشواری های مادر شاغل بودن تا زمانی که در زمینه ی کاری خود به جایگاه خوبی نرسیده و امنیت مالی پیدا نکرده باشند، بچه دار شدن را به تعویق می اندازند.
به علاوه، بسیاری از زن ها شغا خود و نتایج کارشان را آن چیزی می‌دانند که در نهایت از آن ها باقی می ماند و به همین دلیل دوست ندارند هر چه زودتر بچه دار شوند.
«تو یک زن خانه داری!»
گاهی وقت ها سخت می شود انرژی کافی برای انجام کارهای خانه را پیدا کرد. به گفته ی کارشناسان، آدم ها به ویژه بسیاری از اوقات به دلیل کمبود وقت از آشپزی خودداری می کنند. برای جلوگیری از هدررفت انرژی خود و حفظ سلامت روان، کارشناسان توصیه می کنند غذاهای ساده تری را انتخاب کنید که زمان زیادی نمی برند یا اینکه اجازه ی سفارش گهگاه غذا از بیرون را به خود بدهید.
«مردم چه می گویند؟!»
نسل های مختلف معمولاً نگاه کاملاً متفاوتی به جنبه های مختلف زندگی دارند. به گفته ی روانشناسان، ریشه ی عقاید ما در هنجارهای اخلاقی ای نهفته است که طی مدتی بسیار طولانی در ما نهادینه شده اند. این هنجارهای اخلاقی در افراد با سنین مختلف تفاوت های چشمگیری دارند. به همین دلیل است که نباید عقاید دیگران را خیلی جدی گرفت و هیچ لزومی به عمل کردن به توصیه های دیگران نیست.
«زمان ما روانشناس نبود»
این روزها افراد بیشتر و بیشتری به مقوله ی روانشناسی و سلامت روان علاقه نشان می دهند. درست است که در بسیاری از اوقات می توان به تنهایی با مشکلات خود رو به رو شد یا از خانواده و دوستان کمک گرفت، اما گاهی هم برای غلبه بر یک دوره ی دشوار به کمک یک متخصص نیاز دارید و نباید بابت آن خجالت بکشید.
«دست از غصه خوردن بردار و خودت را جمع و جور کن»
کارشناسان می گویند لحظات بحرانی زندگی ما به اندازه ی لحظات مثبت آن اهمیت دارند. گاهی زمانی که بخت و اقبال از ما روی برمی گرداند، باید به خودمان اجازه دهیم که از این دوره عبور کنیم و حتی به حال خود تأسف بخوریم. البته در صورت لزوم می توانید سعی کنید حواس خود را از افکار منفی پرت کنید، اما بدون شک سرکوب احساسات منفی خود کار درستی نیست.
«یک زن باید… یک مرد باید…»
جامعه بیشتر اوقات آدم ها را با کلیشه های جنسیتی تحت فشار می گذارد. مثلاً: «یک زن باید آسیب پذیر باشد اما یک مرد باید قوی و نترس باشد». اما همه ی این کلیشه ها بیشتر اوقات ما را از زندگی کردن بازمی دارند. روانشناسان می گویند این عمومیت بخشی های بی پایه و اساس برای آدم ها و سلامت روان شان مضرند.
«همه دل شان بچه می خواهد»
وقتی زنی در حالی پا به ۳۰ سالگی می گذارد که ازدواج نکرده و صاحب فرزند نشده است، مردم به دنبال دلیلش می گردند. این سؤال از سوی والدین، همکاران و حتی همسایه های کنجکاو می تواند مطرح شود.
برای آن هایی که خود همیشه آرزوی تشکیل خانواده و داشتن چندین فرزند را داشته اند، درک اینکه کسی عجله ای برای بچه دار شدن ندارد دشوار است. این تصمیم می تواند دلایل مختلفی داشته باشد؛ بعضی هنوز شریک زندگی مناسب خود را پیدا نکرده اند بعضی هم وضعیت مالی مناسبی ندارند. به علاوه، این روزها زوج های بیشتر و بیشتری تصمیم می گیرند صاحب فرزند نشوند.
«هیچکس یک زن مطلقه با یک بچه را نمی خواهد»
کارشناسان به این نتیجه رسیده اند که اگر درگیری ها میان والدین زیاد باشد، در صورت جدایی آن ها، فرزندان احساس بهتری خواهند داشت. به علاوه، بچه های طلاق به همان اندازه ی بچه هایی که در یک خانواده ی کامل بزرگ شده اند، شانس برخورداری از یک رابطه عاطفی موفق را دارند. علاوه بر این، برخی تحقیقات نشان داده کسانی که تصمیم به ازدواج مجدد می گیرند، احتمال تجربه ی دوباره ی طلاق در آن ها کمتر است.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼