افشای رابطه جنسی شاهزاده هری با زنی بزرگتر از خودش!
هری در کتاب خاطراتش به نام Spare که به تازگی منتشر شده و تاکنون ۳.۲ میلیون نسخه از آن در سراسر جهان فروخته است توضیح داده که چگونه در ۱۷ سالگی، اولین رابطه جنسی خود را در حیاط پشتی یک میخانه با یک زن بزرگ تر از خودش تجربه کرده است.
به نقل از برترینها: هری در کتاب خاطراتش به نام Spare که به تازگی منتشر شده و تاکنون ۳.۲ میلیون نسخه از آن در سراسر جهان فروخته است توضیح داده که چگونه در ۱۷ سالگی، اولین رابطه جنسی خود را در حیاط پشتی یک میخانه با یک زن بزرگ تر از خودش تجربه کرده است. این افشاگری بریتانیایی ها را بر آن داشته که هویت این زن را پیدا کنند و حدس و گمان هایی مطرح شد. اما سرانجام هویت این زن افشا شد. ساشا والپُل که اکنون ۴۰ سال دارد، زن مرموزی است که شاهزاده انگلستان اولین تجربه رابطه جنسی اش را با او داشته است.
بیشتر بخوانید: کتک خوردن شاهزاده انگلیس از وارث تاج و تخت بهخاطر مگان مارکل
ساشا والپُل، راننده ماشین حفاری که اکنون متاهل و مادر دو کودک است، درباره رابطه خود با هری برای اولین بار صحبت کرد. او و هری، از زمانی که ساشا در محل سکونت پادشاه چارلز، در بخش پرورش اسب ها کار می کرد، یکدیگر را می شناختند و قبلاً از رفتن به مسابقات چوگان با هم لذت می بردند.
آن شب در جولای ۲۰۰۱، تولد ۱۹ سالگی ساشا بود. به گفته ساشا، هری که در آن زمان ۱۶ ساله بود - ۱ سال کوچک تر از آنچه در کتاب ذکر شده است - با دوستانش به آن میخانه رفته بودند و ساشا پس از پایان یک شیفت کاری به آنها پیوست. در طول شب، ساشا به هری گفت که از معشوقش جدا شده و بابت آن بسیار ناراحت است و همان شب، معشوق سابق او با دختری جدید به همان میخانه آمد.
ساشا گفت: «هری دوستم بود و می دانست که من ناراحت هستم. بنابراین می دانست که چه احساسی دارم. او مرا در آغوش نگرفت، در عوض با من در نوشیدن همراهی کرد.»
پس از دلداری دادن به رفیقش، حدود ساعت ۱۱ شب، چون هری نمی خواست تیم امنیتی، او را در حال سیگار کشیدن ببینند، پیشنهاد داد که با هم بیرون روند تا سیگار بکشند،
هر دو از یک حصار بالا رفتند. ساشا می گوید: «به یک چمنزار رسیدیم که تا قوزک پایم علف داشت. من یک سیگار به هری دادم. سیگار خودم و سپس او را روشن کردم. ما سیگارهایمان را تمام کردیم و هری شروع کرد به بوسیدن من و چیزی به سرعت به چیز دیگری منجر شد.»
ساشا ادامه داد: «ما میتوانستیم صدای مردم را در میخانه بشنویم. در آن زمان نمیدانستم او باکره است؛ آن موقع به این موضوع فکر نمیکردم. به نظر میرسید که او میدانست دارد چه میکند. وقتی بعداً به این موضوع فکر کردم، فهمیدم که او باکره است. بدیهی است که من چند سالی بود که با او معاشرت می کرد. بنابراین می دانستم با کسی در ارتباط نیست؛ فکر میکنم تا حدودی میدانستم، اما در آن زمان، فکر نمیکردم چیز مهمی باشد. اما ما هر دو مست بودیم. اگر بودیم این اتفاق نمی افتاد.»
ساشا توضیح داد: «او برای من شاهزاده هری نبود. دوست من هری بود و مسائل کمی از کنترل خارج شد. ما قصد انجام این کار را نداشتیم و از قبل برنامه ریزی نشده بود. او جوان بود و ما دوست بودیم و کمی شیطنت کردیم، چونکه اصلا نباید این اتفاق می افتاد. ما ۱۵ دقیقه بیرون بودیم، اما رابطه جنسی حدود ۵ دقیقه طول کشید. بعد از آن با خودم گفتم ما چه کار کردیم؟ و پس از آن برنامه ریختیم که در مسیرهای جداگانه به میخانه برگردیم.»
ساشا در ادامه گفت: «ویلیام اوایل غروب آنجا بود، اما فکر میکنم زودتر رفته بود ولی به خاطر طولانی شدن غیبت هری، ماموران امنیتی سلطنتی به جستجوی او پرداختند. پس از آن، هری برای اینکه دیده نشود، در یک کیوسک تلفن قرمز پنهان شد. دوست من برایونی با فیستای آبی خود با یکی از نگهبانان امنیتی در حال رانندگی در جستجوی هری بودند. آنها او را در آن کیوسک تلفن در پایین جاده پیدا کردند.»
بریونی، دوست ساشا هفته گذشته این حادثه را به یاد آورد و گفت: «من متوجه شدم که آنها رفته اند. افسر سوار ماشین من شد. من می دانستم که هری در گوشه و کناری خواهد بود. او را کنار کیوسک تلفن دیدم و مامور امنیتی بیرون پرید و رفت تا با هری صحبت کند. من دور زدم و وقتی به پارکینگ برگشتم، ساشا آمد و خیلیها از او می پرسیدند: "کجا بودی؟" ساشا سوار ماشین من شد و من او را به خانه بردم.»
ساشا از مسیر دیگری به میخانه باز گشت و دوستانش از به هم ریختگی لباسش حدس زدند که اتفاق هایی افتاده است.
ساشا پس از ماجراهای آن شب، دیگر هری را ندید و با او صحبت نکرد. او گفت: «من و هری بعد از آن هرگز به هم پیام ندادیم و صحبت نکردیم. برام مهم نبود. آیا ناامید شدم که او زنگ نزد؟ نه. در آن زمان قرار و مداری با هم نداشتیم، نیازی به زنگ زدن به یکدیگر نبود.»
ساشا والپُل پس از اینکه از افشاگری های هری در کتابش Spare که تاکنون ۳.۲ میلیون نسخه در سراسر جهان فروخته است، شوکه شده بود، گفت: «هیچ کس به من در مورد گنجاندن اتفاق آن شب در کتاب هشدار نداد؛ هری یا افرادش می توانستند مرا پیدا کنند تا اگر می خواستند این کار را انجام دهند به من بگوید. من زندگی آرامی دارم و به دنبال این جنجال ها نبودم.»
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼