۲۶۷۱۳
۲۴۳۳
۲۴۳۳

داستان تولد شهرزاد، مجله ای مخصوص کودک و نوجوان (۲)

يكي بود يكي نبود ؛ غير از خدا هيچ كس نبود . گفتم كه پس از پنج سال چشم به راهي خدا شهرزاد را به من داد .

نی نی بان: يكي بود يكي نبود ؛ غير از خدا هيچ كس نبود . گفتم كه پس از پنج سال چشم به راهي خدا شهرزاد را به من داد . اما تقدير چنان بود كه اين كودك نوپا ، مهمان سفره تهي و دست خالي من باشد . گفتم كه پس از يك پيش شماره و دو شماره فهميدم كه در انتشار شهرزاد تنهاي تنها هستم و ظاهراً راهي به جز پذيرفتن ضرر دوسه ميليون تومان براي هر شماره پيش رو ندارم.

شماره سوم را بهار ۸۴ منتشر كرديم.دبير هيئت نظارت بر كتاب كودك بودم و پرداخت هزينه هاي مجله با حقوقي كه مي گرفتم برايم غير ممكن نبود . تلاشهايم براي گرفتن آگهي و توزيع بهتر راه بجايي نمي برد . يك مجله روشنفكري ، آن هم با حال و هواي ديني ، مخاطبان بسيار محدود داشت . سازمان هاي دولتي و شركتهاي خصوصي هم دلشان به حال فرهنگ و هنر نسوخته بود.

شماره سوم صفحاتي ويژه سوزان سونتاك داشت ؛ نويسنده روشنفكر و ضد جنگي كه همان روزها از دنيا رفته بود . حسين مهكام كه بسيار دوستش دارم از اين شماره به ما پيوست . مصطفي محمودي مطالب سينما را داد . شهلا شهركي ، سعيد اسماعيلي ، ليلا اسديان و هادي خورشاهيان هم كه از شماره قبل كمك مي كردند . مدير هنري شهرزاد ، از اين شماره يوريك كريم مسيحي بود. پوريا گل محمدي ، مهدي اعتمادي ، فهيمه پناه آذر ، منوچهر اكبرلو و... هم به دوستان شماره قبل پيوسته بودند . مطالبي از جهانگيرخورشاهي ، بهمن نشاطي ، سيد مهرداد ضيايي ، آيدا ميرشاهي ، منيژه­محامدي ، ­محمد­ناصربخت . سيدقاسم غريفي و سعيده آجربنديان و... داشتيم . قصه «اگر فرشته ها خنديده بودند» يكي از عزيزترين نوشته هايم در تمام طول عمر من است . آگهي هاي شماره هاي قبل هيچ كدام پول نشد .اما در شماره سوم ، براي اولين بار ، كانون بابت آگهي عروسك هاي دارا و سارا پول پرداخت كرد . هرچند كه ده درصد هزينه هاي مجله را هم صاف نمي كرد .

شماره چهارم با مضوع ويژه «سروانتس» تابستان ۸۴ منتشر شد . ديگر پذيرفته بودم انتشار شهرزاد بيش از فصلي يكبار ممكن نيست .

تعدادي دوست ديگر از شماره چهار به كمكم آمدند؛ فرزانه فخريان، فائزه ميرصانع و مژده ملازم. از اين شماره شهرزاد خانه دارهم شد. موسسه خورشيدسواران به مديريت زهير طيب لطف كرد و يك اتاق شش متري را به رايگان به شهرزاد سپرد . خواهرم پريسا كاشفي مديريت داخلي شهرزاد را قبول كرد و مجموعاً دو سه ماهي مهمان آن موسسه در حوالي پل سيد خندان بوديم . حميدرضا ابك ، آرزو انواري و وحيد ايمان طلب از ديگر همراهان ما در آن شماره بودند . آثاري از محمد رضا كاتب ، مصطفي خرامان ، بزرگمهر شرف الدين نوري ، مريم بصيري ، نگار پدرام و... در آن شماره داشتيم . شماره چهارم را كه مي بينيم حسابي از ديدن آگهي هاي انتشارات علمي فرهنگي در آن شماره و شماره هاي قبل و بعد حرص مي خورم . ظاهراً اين رسم نهادهاي دولتي است كه به نشريات خصوصي وعده دروغ بدهند و بعد زير تعهدات خود بزنند . رسيدگي به طلب هاي ما از آن انتشارات هم بماند براي روز حساب و كتاب . باز هم تنها آگهي كه پول شد از كانون بود . از آقايان محسن چيني فروشان و مهدي باقري واقعاً ممنون .

شماره پنجم پائيز ۸۴ منتشر شد و ويژه نامه اقتباس در سينماي كودك بود . قرار بود فارابي از آن شماره حمايت كند . با وجود قراردادي كه داشتيم تنها قسط اول آن پرداخت شد و قسط دوم به فهرست مطالبات شهرزاد از نهادهاي دولتي كه بايد حق تعالي در روز قيامت به آن رسيدگي كند اضافه شد .همان روزها وقتي در نمايشگاه كتاب فرانكفورت بودم در اينترنت خواندم كه دكتر حميدزاده جانشين من در وزارت ارشاد شده است . به هر حال دولت عوض شده بود و وزير جديد وزارت مي­خواست مديران خودش را منصوب كند . با از دست دادن دريافتي آن شغل دولتي انتشار شهرزاد دوباره برايم غير ممكن مي شد. اما اين موضوعي بود كه نمي خواستم باور كنم.

پس همچنان به تلاش براي تداوم زندگي شهرزاد ادامه دادم

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

  • اخبار داغ
  • جدیدترین
  • پربیننده ترین
  • گوناگون
  • مطالب مرتبط

برای ارسال نظر کلیک کنید

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «نی نی بان» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.