چگونه نظم را به کودکان بیاموزیم؟
نمایش کودکان و نوجوانان، فعالیتی است مبتنی بر خلاقیت و به همین خاطر، بازیهای نمایشی جزء فعالیتهای خلاق به حساب میآیند و عاملی میشوند که توسط آن کودک بتواند احساسهای خود را بیان کند.
شهرزاد: نمایش کودکان و نوجوانان، فعالیتی است مبتنی بر خلاقیت و به همین خاطر، بازیهای نمایشی جزء فعالیتهای خلاق به حساب میآیند و عاملی میشوند که توسط آن کودک بتواند احساسهای خود را بیان کند. با بیان این احساسهاست که کودک میآموزد و آنها را ارزیابی میکند. در یک بازی نمایشی، احساسهای مبهم در یک نقطه گرد میآیند و احساسهای شگفتانگیز، آشکار و درک میشوند. احساسهای ناقص کامل میشوند و احساسهای وحشتزا بروز پیدا میکنند و ترس هم از بین میرود. این ویژگی، کودک را بر آن میدارد تا آنچه را که احساس یا اندیشه میکند، مورد بررسی قرار دهد.
در کار با کودکان، متن نمایشی و قاعدههای تئاتری اهمیت ندارد و آنچه مورد توجه است، خود کودک و واکنش اوست. در کار نمایشی با کودک، هدف، پرورش بازیگر نیست، بلکه آنچه اهمیت دارد، پرورش احساسها و نیروی خلاقه کودک است. در کار با کودک، شما کارگردان نمایش نیستید که بخواهید کودک را محدود به خواستههایتان کنید، بلکه کودک آزاد است تا خواستههای خود را عملی کند و شما تنها او را هدایت خواهید کرد و نباید عنصر مفرح بودن و لذت بردن از بازی نمایشی را از کودک سلب کنید.
نمایش به دو طریق میتواند برای کودک مفید باشد: اول اینکه به کودک فرصت دهید رفتار و حرکات خود را آزادانه بروز دهد و پس از آگاه شدن از محیط و موقعیت، خودش راههای مختلفی را که در آن امکان رفتار و اقدام وجود دارد، پیدا کند. دوم اینکه در نمایش، کودک را در موقعیتهای مختلف و متنوع قرار دهید و از طریق کشف و تمرین، او را برای شناخت راههای مناسب کمک کنید.
آمادگی برای ورود به اجتماع
از آنجایی که در جامعه، کودک وابستگی شدیدی به والدین دارد و اختیاری بر محیط، انتخابهای والدین و سرنوشت خود ندارد، در دنیای نمایش او به یکباره همه این آزادی و اختیارها را به دست میآورد و میآموزد چگونه از آنها استفاده کند. او در نمایش میتواند برای خودش تصمیم بگیرد و مطابق میلش رفتار کند. در اینجاست که قوه تخیل او فعال میشود و نیروهای درونیاش به شکوفایی میرسند و بروز مییابند. کودک در دنیای قابل کنترل نمایش، دنیای واقعی را کشف میکند، خطرها را لمس میکند و درمییابد انتخابهای اشتباه او میتواند نتیجههای بدی داشته باشد. اینجاست که کودک با کشف واقعیتهای دنیای بیرون و پیرامونش و با کمک والدین یا مربی، راه سازگاری با آن را میآموزد. حالا او میتواند خطرهای احتمالی را پیشبینی کند و از آنها فاصله بگیرد. با اینکه تمام این تجربهها، در نظارت شما اتفاق میافتد، ولی کودک احساس استقلال میکند و اعتماد به نفس و آمادگی لازم را برای ورود به اجتماع مییابد.
تحلیل رویدادها
کودک همواره در حال جمعآوری اطلاعات و ادراک از محیط اطرافش است و تنها با بیان احساس خود نسبت به اینها قادر خواهد بود آنها را نظم دهد، توجیه کند و بپروراند. تئاتر مکانی است که کودک میتواند احساسهای خود را درباره مسائل مختلف و اشیاء گوناگون بیان و با بررسی دوباره، آنها را درک و اصلاح کند. به عنوان مثال، شاید کودک تصور کند وظیفه پلیس، دستگیری مجرمها و خلافکارهاست و باید آنها را به سرعت روانه زندان کند، ولی با با بازی در نقش پلیس و با هدایت مربی، او تصور جدیدی از مفهوم قضاوت را خواهد آموخت. حضور در یک بازی نمایشی، تنها فرصتی است که کودک بیهیچ محدودیتی، آخرین درجه تخیل خود را تجربه میکند و آن را به پرواز در میآورد. او هیچ محدودیتی ندارد و در آغاز، درست و غلطی برای او مطرح نیست.
در دنیای نمایش، همه چیز امکان شدن دارد، ولی وقتی این آزادی در یک گروه تجربه میشود، حالا مفهوم محدودیتهای اجتماعی نیز درک میشود. کودک در دنیای نمایش به دنبال آزادی مطلق است، ولی این آزادی در عمل امکان وقوع نمییابد. چون باید برای دیگری نیز حقی قائل شد. در اینجا کودک کمکم درمییابد باید خواستههایش منطقی باشد و باید به حقوق دیگران نیز احترام بگذارد. همچنین او درمییابد باید خواستههایش، با تواناییهای جسمی و سنی او همسان باشد و این کمکی خواهد بود برای تقویت قوه تجزیه و تحلیل در کودک.
آموزش نظم
والدین معمولا از بینظمی کودک گله میکنند و او را به خاطر اینکه محیط خانه یا اتاقش را به هم میزند، مورد انتقاد قرار میدهند. غافل از اینکه کودک در این بینظمی، به دنبال کشف نظم مورد نظر خودش است. اگر میخواهیم او را قانونمند کنیم، باید نظم را به او آموزش دهیم. کودک از اینکه مدام زیر نظر باشد، استقبال نخواهد کرد و اگر مدتی از او خبری نباشد، شما مطمئن میشوید در گوشهای به دور از چشم شما، در اصطلاح مشغول خرابکاری است! ولی آیا او نیز چنین دیدی نسبت به اعمالش دارد؟
نمایش، بستری است تا کودک، نظم و نظارت بر خود را بیاموزد و رفتارش را ساماندهی کند. از آنجایی که نمایش یک فعالیت جمعی است، کودک به مرور خواهد آموخت که خود، رفتار و احساسهایش را تابع یک نظم جمعی کند. او در فرآیند یک بازی نمایشی درمییابد که رسیدن به موفقیت، زمانی حاصل میشود که کل گروه از یک نظم جمعی پیروی کنند و مفهوم نظارت و اطاعت را خواهد پذیرفت. کودک دیگر احساس نمیکند که شما او را محدود کردهاید، بلکه میپذیرد این محدودیت برای رسیدن به یک هدف بالاتر انجام میشود. اگر کودک به درستی مفهوم قانونمندی و نظم را دریابد، در لحظههایی که آزادی به دست میآورد، به سمت عملی کردن مقصودهای منفی (البته به گمان ما) نمیرود.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼