۲۸۷۳۱

شعر کودک کوتاه، چاقاله بادوم و گربه دیوانه

شعر کودک کوتاه، چاقاله بادوم و گربه دیوانه

چاقاله بادوم و باباش/ رفتند به یک مغازه


شعر: چاقاله بادوم و گربه دیوانه

چاقاله بادوم و باباش

رفتند به یک مغازه

با همدیگه خریدند

ماهی خوب و تازه

چاقاله گرفت به دستش

پاکت ماهیارو

بعد هم بدو بدو کرد

تنها گذاشت بابا رو

دلش می‏خواست با ماهی

زود برسه به خونه

ولی رسید از آن دور

یه گربه دیوونه

گربه هه ماهیا رو

دزدید و زود فرار کرد

پرید و رفت رو دیوار

ماهیا رو ناهار کرد

اول ماهی رو پاک کرد

با پنجه و ناخوناش

بعد هم نشست و اونو

قورت داد با استخوناش

لینک هدیه

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

  • اخبار داغ
  • جدیدترین
  • پربیننده ترین
  • گوناگون
  • مطالب مرتبط

برای ارسال نظر کلیک کنید

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «نی نی بان» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

هم اکنون دیگران می خوانند