پذیرش فرزند خوانده، پنج شرط مهم
میتوانید با پذیرش یک دختر یا پسر به فرزندی، به او کمک کنید تا طعم کانون گرم خانواده را بچشد.
تبیان: اولین نکتهای که همه ما باید بدانیم این است که رنج و زحمت و تلاشی که برای پرورش یک بچه متحمل میشویم باعث میشود احساس والد و فرزندی به وجود بیاید؛ نه صرفا طی مراحل بارداری و زایمان بچه. و فرزندی نیست و نباید لفظ پدر و مادر واقعی تنها برای والدین بیولوژیک به کار برده شود. چه بسیارند بچههایی که والدین بیولوژیک خود را غیرواقعی و پدر و مادری که آنها را پرورش دادهاند، اصلی و واقعی خطاب میکنند. به زوجینی که به دلایل متعدد بچهدار نمیشوند، به عنوان یک راهحل بسیار خوب پیشنهاد میکنم با پذیرش یک فرزندخوانده از تمام احساسات و لذتهای والد بودن بهرهمند شوند. و به کودکی که هیچ پناه و حامی ندارد، پناه داده و او را زیر چتر حمایتی خانواده خود ببرند. اجازه بدهید اضافه کنم که پذیرش فرزندخواندگی مزیتهایی هم دارد.
اولا اینکه والدین میتوانند آن بچهای را که میخواهند انتخاب کنند. کودکی که از نظر جنسیت، مشخصات ظاهری و حتی رنگ پوست و یا سن، مطابق با خواست آنها خواهد بود، در حالی که هیچ کدام از والدین نمیتوانند مشخصات فرزند خود را انتخاب نمایند؛ تجربه ثابت کرده است که وقتی پس از مدتی این بچههای انتخاب شده با والدخواندههای خود زندگی میکنند از نظر ظاهری به آنها شبیه میشوند، به طوری که غریبهها اجزای چهره آن بچه را به یکی از والدین شبیه میکنند و این نشان میدهد شرایط زیستی و محیطی در این مورد موثر است.
دومین مزیت فرزندخواندهها این است که بچههای خود شما معمولا این تفکر را دارند که چون آنها را به وجود آوردهاید موظفاید آنها را بزرگ کنید و همه امکانات لازم را در اختیارشان قرار دهید. حتی شاید بارها اتفاق افتاده باشد که کم و کاستیهای شرایط زندگی را به رخ والدین میکشند اما یک فرزندخوانده میداند که والدین غیربیولوژیک او، او را بزرگ کردهاند و این لطف و مهربانی را ارج مینهند. معمولا وقتی با فرزندخواندهها صحبت میکنیم، میبینیم بسیار قدردان زحمات والدخواندههای خود هستند و هرگز به نقیصهها توجهی نمیکنند. شاید بتوان اینطور گفت که در برآورد کلی ارزیابی آنها از والدین مطلوبتر است و در نتیجه احساس خوشبختی بیشتری دارند. اما پذیرش یک کودک و قبول مسوولیت او آداب و شرایطی دارد که لازم است حتما قبل از تصمیم به چنین کاری از آن مطلع باشید.
۵ شرط پذیرش فرزند خوانده
1 مهمترین شرط، آمادگی کامل زوجین برای پذیرش یک بچه است که باید تمام مسوولیتهای او را تا آخرین مراحل رشدش بر عهده بگیرند. زن و شوهر باید آمادگی فرزنددار شدن را داشته باشند، گویا تصمیم دارند باردار شوند، نه اینکه با تفکر یک سرگرمی یا صرفا برای ثواب بردن به صورت گذرا و موقتی به این پدیده نگاه کنند.
بهترین زمان برای بیان این واقعیت موقعی است که بچهها در کودکی ثانویه هستند؛ مثلا حدود 7 تا 11 سالگی باید موضوع را کمکم و در قالب قصه به بچهها بگویید.
2 دومین مساله این است که باید بدانند برای چه میخواهند این بچه را به فرزندخواندگی بپذیرند و چه احساسی نسبت به او خواهند داشت. در غیر این صورت پس از مدتی مجبور خواهند شد بچه را به مکان اولش برگردانند و این اقدام ضربه روحی شدیدی به آن بچه وارد میکند. به خصوص اگر در سنین پایین باشد.
3 نکته سوم که نباید مورد غفلت قرار گیرد بررسی همه جانبه وضعیت کودکی است که میخواهند سرپرستیاش را بپذیرند.برخی از زوجین ترجیح میدهند بچههای بازمانده از سوانح را انتخاب کنند تا وقتی در آینده در مورد پدر و مادر بیولوژیک بچه واقعیت را میگویند، به راحتی توضیح دهند که پدر و مادرش در سانحه تصادف، زلزله و ... فوت کردهاند و این موضوع را ختم کنند. گاهی اوقات هم زوجین ترجیح میدهند فرزندخوانده خود را از فامیل انتخاب کنند. زیرا ترکیب ژنتیکی و خصوصیات ذاتی او را میدانند، افراد بسیاری را میشناسیم که از خواهر یا برادر خود خواستهاند فرزندی را به نام آنها و به قصد اینکه بلافاصله پس از تولد تحویلشان بدهد، به وجود آورند.
4 شرط چهارم این که قبل از پذیرش قرار بگذاریم این واقعیت را به بچه بگوییم. بهترین زمان برای بیان این واقعیت موقعی است که بچهها در کودکی ثانویه هستند؛ مثلا حدود 7 تا 11 سالگی باید موضوع را کمکم و در قالب قصه به بچهها بگویید. گفتن داستان جوجه اردک زشت و آماده کردن ذهن کودک برای بیان واقعیت میتواند نمونهای از هزاران راهی باشد که باید به کار بگیرید و بگویید ما تو را خیلی دوست داریم و خواهیم داشت. اگر کودک، از زبان شما با همان کلام مهربان و در کمال آرامش مطلع شود میتواند به خوبی از خودش دفاع کند و دچار شوک نشده و ضربه عاطفی هم نمیخورد. اگر فرزندتان به این مساله پی نبرد، باید حتما قبل از ازدواجاش موضوع را بداند و این حق مسلم او و همسر آیندهاش است. به تعویق انداختن این مساله گاهی باعث میشود بچهها در سن نوجوانی و جوانی به این واقعیت پی ببرند و توأم شدن این مساله با بحرانهای خاص بلوغ برایشان سختتر از وقتی است که کودک هستند.
5 شرط پنجم، نگرانی و ترس را از خودتان دور کنید و باور کنید میتوانید از این بچهها در هر شرایطی که باشند یک انسان موفق بسازید و از اینکه آن فرد موفق، فرزند شماست، لذت ببرید. تجربه سالها مشاوره به من و همکارانام نشان داده است احساس این بچهها قبل و بعد از فهمیدن این موضوع نسبت به والدین غیربیولوژیک خود هیچ تغییری نمیکند.قبل از پذیرش یک بچه، در صورتی که نگرانیهای بیمورد دارید با روانشناس یا مشاور صحبت کنید.
نسخهای حتی برای من و شما
میتوانید با پذیرش یک دختر یا پسر (در صورت تمایل از جنسی که نداشتهاید) به فرزندی، به او کمک کنید تا طعم کانون گرم خانواده را بچشد، چرا گاهی حاضریم از کسی که دوستاش داریم جدا شویم، تنها به این دلیل که نمیتوانیم بچهدار شویم! بیایید همه ما به این موضوع فکر کنیم و این نسخه را برای خانواده خود تجویز کنیم، البته به شرط آنکه شرایط و امکانات رسیدگی به یک بچه دیگر را علاوه بر فرزندان خود داشته باشیم.
اولا اینکه والدین میتوانند آن بچهای را که میخواهند انتخاب کنند. کودکی که از نظر جنسیت، مشخصات ظاهری و حتی رنگ پوست و یا سن، مطابق با خواست آنها خواهد بود، در حالی که هیچ کدام از والدین نمیتوانند مشخصات فرزند خود را انتخاب نمایند؛ تجربه ثابت کرده است که وقتی پس از مدتی این بچههای انتخاب شده با والدخواندههای خود زندگی میکنند از نظر ظاهری به آنها شبیه میشوند، به طوری که غریبهها اجزای چهره آن بچه را به یکی از والدین شبیه میکنند و این نشان میدهد شرایط زیستی و محیطی در این مورد موثر است.
دومین مزیت فرزندخواندهها این است که بچههای خود شما معمولا این تفکر را دارند که چون آنها را به وجود آوردهاید موظفاید آنها را بزرگ کنید و همه امکانات لازم را در اختیارشان قرار دهید. حتی شاید بارها اتفاق افتاده باشد که کم و کاستیهای شرایط زندگی را به رخ والدین میکشند اما یک فرزندخوانده میداند که والدین غیربیولوژیک او، او را بزرگ کردهاند و این لطف و مهربانی را ارج مینهند. معمولا وقتی با فرزندخواندهها صحبت میکنیم، میبینیم بسیار قدردان زحمات والدخواندههای خود هستند و هرگز به نقیصهها توجهی نمیکنند. شاید بتوان اینطور گفت که در برآورد کلی ارزیابی آنها از والدین مطلوبتر است و در نتیجه احساس خوشبختی بیشتری دارند. اما پذیرش یک کودک و قبول مسوولیت او آداب و شرایطی دارد که لازم است حتما قبل از تصمیم به چنین کاری از آن مطلع باشید.
۵ شرط پذیرش فرزند خوانده
1 مهمترین شرط، آمادگی کامل زوجین برای پذیرش یک بچه است که باید تمام مسوولیتهای او را تا آخرین مراحل رشدش بر عهده بگیرند. زن و شوهر باید آمادگی فرزنددار شدن را داشته باشند، گویا تصمیم دارند باردار شوند، نه اینکه با تفکر یک سرگرمی یا صرفا برای ثواب بردن به صورت گذرا و موقتی به این پدیده نگاه کنند.
بهترین زمان برای بیان این واقعیت موقعی است که بچهها در کودکی ثانویه هستند؛ مثلا حدود 7 تا 11 سالگی باید موضوع را کمکم و در قالب قصه به بچهها بگویید.
2 دومین مساله این است که باید بدانند برای چه میخواهند این بچه را به فرزندخواندگی بپذیرند و چه احساسی نسبت به او خواهند داشت. در غیر این صورت پس از مدتی مجبور خواهند شد بچه را به مکان اولش برگردانند و این اقدام ضربه روحی شدیدی به آن بچه وارد میکند. به خصوص اگر در سنین پایین باشد.
3 نکته سوم که نباید مورد غفلت قرار گیرد بررسی همه جانبه وضعیت کودکی است که میخواهند سرپرستیاش را بپذیرند.برخی از زوجین ترجیح میدهند بچههای بازمانده از سوانح را انتخاب کنند تا وقتی در آینده در مورد پدر و مادر بیولوژیک بچه واقعیت را میگویند، به راحتی توضیح دهند که پدر و مادرش در سانحه تصادف، زلزله و ... فوت کردهاند و این موضوع را ختم کنند. گاهی اوقات هم زوجین ترجیح میدهند فرزندخوانده خود را از فامیل انتخاب کنند. زیرا ترکیب ژنتیکی و خصوصیات ذاتی او را میدانند، افراد بسیاری را میشناسیم که از خواهر یا برادر خود خواستهاند فرزندی را به نام آنها و به قصد اینکه بلافاصله پس از تولد تحویلشان بدهد، به وجود آورند.
4 شرط چهارم این که قبل از پذیرش قرار بگذاریم این واقعیت را به بچه بگوییم. بهترین زمان برای بیان این واقعیت موقعی است که بچهها در کودکی ثانویه هستند؛ مثلا حدود 7 تا 11 سالگی باید موضوع را کمکم و در قالب قصه به بچهها بگویید. گفتن داستان جوجه اردک زشت و آماده کردن ذهن کودک برای بیان واقعیت میتواند نمونهای از هزاران راهی باشد که باید به کار بگیرید و بگویید ما تو را خیلی دوست داریم و خواهیم داشت. اگر کودک، از زبان شما با همان کلام مهربان و در کمال آرامش مطلع شود میتواند به خوبی از خودش دفاع کند و دچار شوک نشده و ضربه عاطفی هم نمیخورد. اگر فرزندتان به این مساله پی نبرد، باید حتما قبل از ازدواجاش موضوع را بداند و این حق مسلم او و همسر آیندهاش است. به تعویق انداختن این مساله گاهی باعث میشود بچهها در سن نوجوانی و جوانی به این واقعیت پی ببرند و توأم شدن این مساله با بحرانهای خاص بلوغ برایشان سختتر از وقتی است که کودک هستند.
5 شرط پنجم، نگرانی و ترس را از خودتان دور کنید و باور کنید میتوانید از این بچهها در هر شرایطی که باشند یک انسان موفق بسازید و از اینکه آن فرد موفق، فرزند شماست، لذت ببرید. تجربه سالها مشاوره به من و همکارانام نشان داده است احساس این بچهها قبل و بعد از فهمیدن این موضوع نسبت به والدین غیربیولوژیک خود هیچ تغییری نمیکند.قبل از پذیرش یک بچه، در صورتی که نگرانیهای بیمورد دارید با روانشناس یا مشاور صحبت کنید.
نسخهای حتی برای من و شما
میتوانید با پذیرش یک دختر یا پسر (در صورت تمایل از جنسی که نداشتهاید) به فرزندی، به او کمک کنید تا طعم کانون گرم خانواده را بچشد، چرا گاهی حاضریم از کسی که دوستاش داریم جدا شویم، تنها به این دلیل که نمیتوانیم بچهدار شویم! بیایید همه ما به این موضوع فکر کنیم و این نسخه را برای خانواده خود تجویز کنیم، البته به شرط آنکه شرایط و امکانات رسیدگی به یک بچه دیگر را علاوه بر فرزندان خود داشته باشیم.
نظر کاربران
من به این امر واقفم وخواهان این هستم کودکی به فرزندی قبول کنم