علت دروغ گفتن کودک، چطور رفتار کنیم؟
دروغ گفتن نیازمند فرآیندهای متعدد مغزی از قبیل ترکیب منابع اطلاعاتی و دستکاری اطلاعات در راستای اهداف مورد نظر است.
مهر : نتایج جالب یک مطالعه نشان می دهند گرفتن مچ کودکان در هنگام دروغ گفتن رفتاری اشتباه نیست تنها باید از آن به عنوان لحظه ای برای آموختن استفاده کرد. به بیانی دیگر به جای فریاد کشیدن یا تنبیه کودک باید با او درباره اهمیت راستگو بودن و تاثیرات منفی دروغگویی صحبت کرد.
محققان طی این مطالعه دریافتند توانایی گفتن دروغهای کوچک در سن دو سالگی نشانه ای از رشد سریع مغز بوده و به آن معنی است که این کودکان شانس بیشتری در داشتن زندگی موفق خواهند داشت. آنها دریافتند هرچه دروغ متقاعد کننده تر باشد کودکان در زندگی آینده خود تیزهوش تر بوده و توانایی آنها در تفکر آنی و تصمیمگیری افزایش خواهد یافت. این نشانه همچنین به آن معنی است که عملکرد اجرایی آنها، توانایی سازماندهی به افکار و فعالیتها نیز رشد کرده است.
"کنگ لی" محقق دانشگاه تورنتو می گوید: "پدر و مادرها نباید با مشاهده دروغ گفتن کودکانشان نگران شوند، تقریبا همه کودکان دروغ می گویند و آنها که از رشد شناختی بهتری برخوردار باشند بهتر دروغ می گویند زیرا قادرند رد پای دروغ خود را استتار کنند، چنین ویژگی می تواند در آینده از کودک یک بانکدار موفق بسازد."
دروغ گفتن نیازمند فرایندهای متعدد مغزی از قبیل ترکیب منابع اطلاعاتی و دستکاری اطلاعات در راستای اهداف مورد نظر است. این رفتار با رشد مناطقی از مغز که "عملکرد اجرایی" را فعال کرده و از سطوح بالاتری از تفکر و استدلال بهره می برد در ارتباط است.
لی به همراه تیم تحقیقاتی اش بر روی هزار و ۲۰۰ کودک و نوجوان دو تا ۱۶ ساله مطالعه کردند، اکثر این کودکان دروغ می گفتند اما تنها کودکانی با توانایی های شناختی بهتر قادر به گفتن بهترین دروغها بودند.
در این مطالعه کودکان در اتاقی مجهز به دوربینهای فیلمبرداری قرار می گرفتند که در گوشه ای از آن عروسکی قرار داده شده بود. محققان از کودکان می خواستند که به عروسک نگاه نکنند و اتاق را ترک می کردند. با این حال از هر ۱۰ کودک ۹ نفر به عروسک نگاه می کردند و بسیاری از آنها به دروغ اعلام می کردند که عروسک را نگاه نکرده اند.
۲۰ درصد از کودکان دوساله دروغ می گویند که این میزان در سن سه سالگی به ۵۰ درصد و در سن چهار سالگی به ۹۰ درصد می رسد. پر دروغ ترین سن در میان کودکان ۱۲ سالگی است، سنی که همه در آن دروغ می گویند. در عین حال تمایل به دروغگویی از سن ۱۶ سالگی کاهش پیدا کرده و به ۷۰ درصد می رسد. با آغاز بزرگسالی افراد جوان می آموزند تا دروغهای مصلحتی یا دروغهای سپید را که تقریبا همه انسانها برای جلوگیری از آسیب زدن به احساسات دیگران از آنها استفاده می کنند، جایگزین دروغهای دیگر سازند.
محققان در عین حال اعلام کردند میان گفتن دروغهای کوچک در خردسالی و تمایل به تقلب در امتحان یا تبدیل شدن به یک کلاهبردار در زندگی آینده هیچ ارتباطی وجود ندارد. در عین حال سخت گیریهای خانوادهها و قوانین اخلاقی جامعه بر روی کنترل این فرایند در کودکی هیچ تاثیری نخواهند داشت.
لی معتقد است گرفتن مچ کودکان در هنگام دروغ گفتن رفتاری اشتباه نیست تنها باید از آن به عنوان لحظه ای برای آموختن استفاده کرد. به بیانی دیگر به جای فریاد کشیدن یا تنبیه کودک باید با او درباره اهمیت راستگو بودن و تاثیرات منفی دروغگویی صحبت کرد.
محققان طی این مطالعه دریافتند توانایی گفتن دروغهای کوچک در سن دو سالگی نشانه ای از رشد سریع مغز بوده و به آن معنی است که این کودکان شانس بیشتری در داشتن زندگی موفق خواهند داشت. آنها دریافتند هرچه دروغ متقاعد کننده تر باشد کودکان در زندگی آینده خود تیزهوش تر بوده و توانایی آنها در تفکر آنی و تصمیمگیری افزایش خواهد یافت. این نشانه همچنین به آن معنی است که عملکرد اجرایی آنها، توانایی سازماندهی به افکار و فعالیتها نیز رشد کرده است.
"کنگ لی" محقق دانشگاه تورنتو می گوید: "پدر و مادرها نباید با مشاهده دروغ گفتن کودکانشان نگران شوند، تقریبا همه کودکان دروغ می گویند و آنها که از رشد شناختی بهتری برخوردار باشند بهتر دروغ می گویند زیرا قادرند رد پای دروغ خود را استتار کنند، چنین ویژگی می تواند در آینده از کودک یک بانکدار موفق بسازد."
دروغ گفتن نیازمند فرایندهای متعدد مغزی از قبیل ترکیب منابع اطلاعاتی و دستکاری اطلاعات در راستای اهداف مورد نظر است. این رفتار با رشد مناطقی از مغز که "عملکرد اجرایی" را فعال کرده و از سطوح بالاتری از تفکر و استدلال بهره می برد در ارتباط است.
لی به همراه تیم تحقیقاتی اش بر روی هزار و ۲۰۰ کودک و نوجوان دو تا ۱۶ ساله مطالعه کردند، اکثر این کودکان دروغ می گفتند اما تنها کودکانی با توانایی های شناختی بهتر قادر به گفتن بهترین دروغها بودند.
در این مطالعه کودکان در اتاقی مجهز به دوربینهای فیلمبرداری قرار می گرفتند که در گوشه ای از آن عروسکی قرار داده شده بود. محققان از کودکان می خواستند که به عروسک نگاه نکنند و اتاق را ترک می کردند. با این حال از هر ۱۰ کودک ۹ نفر به عروسک نگاه می کردند و بسیاری از آنها به دروغ اعلام می کردند که عروسک را نگاه نکرده اند.
۲۰ درصد از کودکان دوساله دروغ می گویند که این میزان در سن سه سالگی به ۵۰ درصد و در سن چهار سالگی به ۹۰ درصد می رسد. پر دروغ ترین سن در میان کودکان ۱۲ سالگی است، سنی که همه در آن دروغ می گویند. در عین حال تمایل به دروغگویی از سن ۱۶ سالگی کاهش پیدا کرده و به ۷۰ درصد می رسد. با آغاز بزرگسالی افراد جوان می آموزند تا دروغهای مصلحتی یا دروغهای سپید را که تقریبا همه انسانها برای جلوگیری از آسیب زدن به احساسات دیگران از آنها استفاده می کنند، جایگزین دروغهای دیگر سازند.
محققان در عین حال اعلام کردند میان گفتن دروغهای کوچک در خردسالی و تمایل به تقلب در امتحان یا تبدیل شدن به یک کلاهبردار در زندگی آینده هیچ ارتباطی وجود ندارد. در عین حال سخت گیریهای خانوادهها و قوانین اخلاقی جامعه بر روی کنترل این فرایند در کودکی هیچ تاثیری نخواهند داشت.
لی معتقد است گرفتن مچ کودکان در هنگام دروغ گفتن رفتاری اشتباه نیست تنها باید از آن به عنوان لحظه ای برای آموختن استفاده کرد. به بیانی دیگر به جای فریاد کشیدن یا تنبیه کودک باید با او درباره اهمیت راستگو بودن و تاثیرات منفی دروغگویی صحبت کرد.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼