مجله کودکان و نوجوانان، چه تاثیری دارد؟
اگر زمانی در سالهای دهه شصت و هفتاد، نشریات تخصصی کودک و نوجوان در بین خانوادهها و بچههایشان محبوب بودند، این روزها برخی نشریات این حوزه بیشتر به آگهینامههای پر زرق و برق تبدیل شدهاند.
مهر: اگر زمانی در سالهای دهه شصت و هفتاد، نشریات تخصصی کودک و نوجوان در بین خانوادهها و بچههایشان محبوب بودند، این روزها برخی نشریات این حوزه بیشتر به آگهینامههای پر زرق و برق تبدیل شدهاند.
اگر از جوانان امروز باشی، کودکیات به اواخر دهه پنجاه و اوایل دهه شصت برمیگردد. اغراق نیست آن روزها و کمی بعدترش یعنی تا اواخر دهه هفتاد را روزهای پرفروغ و رونق مطبوعات کودک و نوجوان بدانیم.
تنوع و تکثر نشریاتی که «برای» و «درباره» کودکان و نوجوانان در آن سالها منتشر میشد، به گونهای بود که سلیقههای مختلف را پوشش میداد و همچنین نشریات این اقبال را داشتند که به طور گسترده به حریم خانوادهها وارد شوند؛ تا جایی که اشتراک نشریه سروش کودک و نوجوان در بسیاری از خانوادههای آن روزها امری مرسوم بود.
یکی از مهمترین ویژگیهای نشریات آن روزها را میتوان در این دانست که مانند خیلی از نشریات امروز به آگهینامه تبدیل نشده بودند، بلکه تلاش داشتند با مطالبشان مخاطب را با خود همراه کنند؛ وظیفهای که اساساً نشریات بر اساس آن شکل گرفته است.
این روزها اگر چند نشریهای را که مدعیاند برای کودکان و نوجوانان منتشر میشوند، ورق بزنید، تعداد قابل توجهی از آنها را آگهینامههای میبینید که آنقدر پر زرق و برق شدهاند که گویا تنها دغدغه ضروری خانوادهها برای بچههایشان دغدغه خوراک و پوشاک و وسایل بازی است.
این تبلیغات پررنگ و لعاب در مواردی آنقدر افراطی هستند که بیش از نیمی از صفحات نشریات را در برمیگیرد و شاید نتیجهای که از دیدن آنها برای بچهها حاصل میشود، این است که خانوادههایشان را برای خرید آن محصولات تحت فشار بگذارند و در رقابتی بیدلیل به بیشتر خریدن پوشاک و وسایل بازی سوق پیدا کنند.
این رویکرد که از بچگی در آنها تقویت میشود، تاثیرات مخرب بسیاری دارد که حتماً جامعهشناسان و روانشناسان خیلی بهتر میتوانند درباره آن بگویند و بنویسند؛ گرچه به نظر میرسد چنین زاویه نقدی به مساله تبلیغات که در تلویزیون هم دیده میشود، کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
حال اینکه چطور نشریات دلچسب روزهای دور به مرور به تعطیلی کشیده شده و جای خود را به نشریاتی دادند که دیگر آن صفا و صمیمتهای قدیمی را ندارد، مسالهای است که بیشتر ریشههای اقتصادی دارد و اینکه صاحبان نشریات به ویژه در بخش خصوصی با بالا رفتن هزینههای چاپ و توزیع یک مجله و یکی نبودن دخل و خرجشان دیگر توان ادامه کار نیافتند و همچنین به مرور با بیشتر شدن نظارتهای باید و شایدی و ممیزیها و تذکرات و بعضا دستور به تعطیلی نشریات انگیزههای کار هم کمتر شد.
در همان سالهایی که بدان اشاره شد، گرچه بخش دولتی پرچمدار چاپ نشریات تخصصی کودک و نوجوان بود، ولی به دلیل اینکه مدیران خوشفکری هدایت مجموعهها را برعهده داشتند که خودشان هم غالبا از اهالی فرهنگ و ادب بودند، این احساس در مخاطب ایجاد نمیشد که افرادی نابلد هدایت یک نشریه را برعهده دارند. وقتی آن نشریات رونق خوبی پیدا کردند، بعضا مدیران و دستاندرکارانی که زحمت راهاندازی و استواری آن نشریه را برعهده داشتند، توسط افرادی که تازه نفس بودند، کنار گذاشته شدند و این خود دلیل دیگری بود که این نشریات، دیگر آن صداقت و گرمای روزهای نخست را نداشتند و با پایین آمدن شمار مخاطبانشان به تعطیلی کشانده شدند.
به هر حال آنچه مسلم است نیاز هر جامعهای این است که نشریات تخصصی و ویژه کودک و نوجوان در آن به تنوع وجود داشته باشد و صد البته که کیفیت این دسته از نشریات بسیار مهم است. البته آنچه امروز در فضای عمومی نشریات کودک و نوجوان ما حاکم است، نشان میدهد که توجه به سود مالی بر تعلق خاطر به کار فرهنگی ترجیح داده شده است که امید میرود دستاندرکاران آنها بیش از پیش به رویکرد فرهنگی نشریات دقت کنند.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼