نشانه افسردگی در کودکان، چهار مشکل اساسی
در کودکان نیز مانند بزرگسالان، استرس از دست دادن کسی یا چیزی یا شکستهای بزرگ، میتواند علت افسردگی باشد. این اختلال، تمام جنبههای زندگی، از جمله روابط دوستانه و خانوادگی، سلامت جسمی و سایر تواناییهای کودک را تحت تاثیر قرار میدهد.
شهرزاد: مرور نگرانیهای والدین، به ما نشان میدهد که وجه مشترک آنها، تنها یک چیز است: بیاطلاعی از مشکلات هنجار و گاه نابههنجار رشد فرزندان. مشکلات هنجاری، رفتارهای غیرمتعارفی هستند که با وجود آزاردهنده بودنشان، علتهای آن، اغلب به سن کودک و شرایط رشد روانی وی مربوط میشود و مشکلات نابههنجار، رفتارهایی هستند که از حالت عادی خارج شده و موجب آزار خود فرد و بیش از آن، دیگران میشود.
در بسیاری اوقات، آنچه باعث وخامت اوضاع میشود، بروز چنین رفتارهایی در کودک نیست؛ بلکه واکنشهای نامناسب، ناپخته و گاه اشتباه والدین و اطرافیان در برابر آن است که به علت عدم آگاهی، نهتنها باعث برطرف شدن مشکل نمیشوند، بلکه به ماندگار شدن رفتار نابههنجار یا بروز رفتارهای نامناسب دیگر، منجر میشوند.
۱- خشونت در کودکان
زندگی در فضای خشونتبار، باعث میشود کودکان احساس بیپناهی و آسیبپذیری کنند. واکنش کودکان نسبت به این احساس، متفاوت است. برخی رفتار خشونتآمیز را میآموزند و با انباشته شدن عقدههای درونی، همیشه آمادهاند هر مسالهای را با خشونت پاسخ گویند یا حتی دنبال خشونت یا جنگ بروند. بعضی دیگر، آنچنان از جنگیدن هراسان میشوند که از هر نوع برخوردی، حتی رودرویی ملایم، دوری میکنند. الگوی خشونت در خانواده میتواند به کودکان آموزش دهد که جنگیدن، ضرورت و راهحلی برای همه چیز است. آنان ممکن است با این تصور رشد کنند که زندگی، جنگ است و بدون جنگیدن، با آنان، منصفانه برخورد نخواهد شد یا اینکه مجبورند برای حفظ بقا، بجنگند. کودکان خردسال برای ابراز احساسات خود، از جمله خشم، از حرکات بدنی مثل آسیب رساندن، کتک زدن، گاز گرفتن و هل دادن استفاده میکنند. فراموش نکنید که آنها در این مواقع، به حمایت والدین نیاز دارند تا بیاموزند احساساتشان را به جای حرکات، به وسیله کلمات بیان کنند.
2- افسردگی در کودکان
در کودکان نیز مانند بزرگسالان، استرس از دست دادن کسی یا چیزی یا شکستهای بزرگ، میتواند علت افسردگی باشد. این اختلال، تمام جنبههای زندگی، از جمله روابط دوستانه و خانوادگی، سلامت جسمی و سایر تواناییهای کودک را تحت تاثیر قرار میدهد. کودک افسرده، فکر میکند کسی، احساساتی شبیه احساسات او ندارد و دیگران، مشکل او را درک نمیکنند. او تصور میکند در جمع بزرگترها و همسالانش، دوستداشتنی نیست یا استعداد خاصی ندارد.
نشانههای افسردگی در کودکان
برخی نشانههای افسردگی عبارتند از: بحث و جدل با پدر و مادر، خواهر و برادر یا مربی و معلمان، خستگی مداوم، رفتار آسیبرسان مانند خودزنی، امتناع مداوم از انجام تکالیف و وظایف شخصی، کنارهگیری از فعالیتهای مورد علاقه. سایر نشانههای عمومی افسردگی در کودکان عبارتند از: اعتماد به نفس ضعیف، احساس گناه، ترس از شکست یا قبول نشدن، خشم و دشمنی پایدار، سردرد، معدهدرد یا سایر ناراحتیهای جسمی بهطور مرتب، ناتوانی در تمرکز، تغییر در الگوهای تغذیهای و خواب، رفتار خودتخریبی، تهدید به فرار از خانه.
3- لجبازی در کودکان
کودکان، از ۵/۱ سالگی، نشانههایی از لجبازی را نشان میدهند. اگرچه مقاومت کردن در برابر خواستههای والدین، از شش ماهگی و در زمان تغذیه کودک، به صورت بیرون ریختن غذا یا تف کردن بروز میکند، اما بهطور مشخص، لجبازی، از ۵/۱ سالگی، در رفتار کودک، قابل مشاهده است، در سه سالگی، به اوج خود میرسد و تا حدود شش و هفت سالگی ادامه مییابد. به هر حال، باید بدانیم که آنچه والدین، لجبازی مینامند، در حقیقت، وارد شدن به مرحله استقلال و جدا شدن روانی کودک از والدین خود است و رفتار والدین، بهخصوص مادر، میتواند آنچه را که یک ویژگی بههنجار روانی در دوران کودکی است، به یک ویژگی شخصیتی تبدیل کند. بدین ترتیب، کودکی با شخصیت لجباز خواهیم داشت که خود و خانواده را آزار میدهد.
۴- ترس کودکان
ترس، حالتی هیجانی است که وقوع خطری را هشدار میدهد و با تغییراتی در بدن، مانند عرق کردن، لرزیدن، نفسنفس زدن و تپش قلب، فرد را آماده فرار از آن موقعیت یا جنگیدن با آن میکند. به نظر میرسد ترسهای دوران کودکی، بخشی از جریان رشد انسان هستند و اغلب اوقات، در اثر تجربههای ناشناختهای که به نظر کودک، تهدیدکننده میآید، ایجاد میشود. همچنین ممکن است کودک، از چیزی که خواهر و برادر وی نیز میترسند، اظهار ترس کند. اشاره به این نکته لازم است که ترس، همیشه، مشکلساز و آسیبزننده نیست و حتی میتواند کمککننده نیز باشد؛ چون باعث میشود کودک، به شیوهای صحیح عمل کند. به عنوان مثال، ترس از آتش، باعث اجتناب او از بازی با کبریت خواهد شد. همچنین ترسها و نگرانیهای کودک، در طول رشد، تغییر میکنند و او، به تدریج، یاد میگیرد تهدیدهای واقعی را از وضعیتهای بیخطر تشخیص دهد.
ترسها و نگرانیهای کودک در سنین مختلف
ترسهای کودک خود را واقعی بدانید؛ هرچند به نظر شما، پیشپاافتاده باشند. کودک شما، آن ترس را واقعی احساس کرده و آن را دلیل نگرانی و اضطراب خود میداند. درباره ترسهای کودک و راههای مقابله کردن با آنها، با او صحبت کنید. کلمات، اغلب، نیروی بسیاری دارند که احساسات منفی را کم میکنند. برای اینکه کودکتان را وادار کنید با ترسهایش مقابله کند، او را با ترسهایش تحقیر نکنید. به عنوان مثال، گفتن «ترس تو، احمقانه است؛ هیولایی در کار نیست»، اگرچه ممکن است باعث شود کودک شما، آن شب به رختخواب برود، اما ترس را در کودک، از بین نخواهد برد. از کودکتان بخواهید ترسهایش را بین عدد ۱ تا ۱۰، درجهبندی کند. این درجهبندی باعث میشود کودک، تا حدی، به غیرمنطقی بودن میزان ترس خود، پی ببرد.
در بسیاری اوقات، آنچه باعث وخامت اوضاع میشود، بروز چنین رفتارهایی در کودک نیست؛ بلکه واکنشهای نامناسب، ناپخته و گاه اشتباه والدین و اطرافیان در برابر آن است که به علت عدم آگاهی، نهتنها باعث برطرف شدن مشکل نمیشوند، بلکه به ماندگار شدن رفتار نابههنجار یا بروز رفتارهای نامناسب دیگر، منجر میشوند.
۱- خشونت در کودکان
زندگی در فضای خشونتبار، باعث میشود کودکان احساس بیپناهی و آسیبپذیری کنند. واکنش کودکان نسبت به این احساس، متفاوت است. برخی رفتار خشونتآمیز را میآموزند و با انباشته شدن عقدههای درونی، همیشه آمادهاند هر مسالهای را با خشونت پاسخ گویند یا حتی دنبال خشونت یا جنگ بروند. بعضی دیگر، آنچنان از جنگیدن هراسان میشوند که از هر نوع برخوردی، حتی رودرویی ملایم، دوری میکنند. الگوی خشونت در خانواده میتواند به کودکان آموزش دهد که جنگیدن، ضرورت و راهحلی برای همه چیز است. آنان ممکن است با این تصور رشد کنند که زندگی، جنگ است و بدون جنگیدن، با آنان، منصفانه برخورد نخواهد شد یا اینکه مجبورند برای حفظ بقا، بجنگند. کودکان خردسال برای ابراز احساسات خود، از جمله خشم، از حرکات بدنی مثل آسیب رساندن، کتک زدن، گاز گرفتن و هل دادن استفاده میکنند. فراموش نکنید که آنها در این مواقع، به حمایت والدین نیاز دارند تا بیاموزند احساساتشان را به جای حرکات، به وسیله کلمات بیان کنند.
2- افسردگی در کودکان
در کودکان نیز مانند بزرگسالان، استرس از دست دادن کسی یا چیزی یا شکستهای بزرگ، میتواند علت افسردگی باشد. این اختلال، تمام جنبههای زندگی، از جمله روابط دوستانه و خانوادگی، سلامت جسمی و سایر تواناییهای کودک را تحت تاثیر قرار میدهد. کودک افسرده، فکر میکند کسی، احساساتی شبیه احساسات او ندارد و دیگران، مشکل او را درک نمیکنند. او تصور میکند در جمع بزرگترها و همسالانش، دوستداشتنی نیست یا استعداد خاصی ندارد.
نشانههای افسردگی در کودکان
برخی نشانههای افسردگی عبارتند از: بحث و جدل با پدر و مادر، خواهر و برادر یا مربی و معلمان، خستگی مداوم، رفتار آسیبرسان مانند خودزنی، امتناع مداوم از انجام تکالیف و وظایف شخصی، کنارهگیری از فعالیتهای مورد علاقه. سایر نشانههای عمومی افسردگی در کودکان عبارتند از: اعتماد به نفس ضعیف، احساس گناه، ترس از شکست یا قبول نشدن، خشم و دشمنی پایدار، سردرد، معدهدرد یا سایر ناراحتیهای جسمی بهطور مرتب، ناتوانی در تمرکز، تغییر در الگوهای تغذیهای و خواب، رفتار خودتخریبی، تهدید به فرار از خانه.
3- لجبازی در کودکان
کودکان، از ۵/۱ سالگی، نشانههایی از لجبازی را نشان میدهند. اگرچه مقاومت کردن در برابر خواستههای والدین، از شش ماهگی و در زمان تغذیه کودک، به صورت بیرون ریختن غذا یا تف کردن بروز میکند، اما بهطور مشخص، لجبازی، از ۵/۱ سالگی، در رفتار کودک، قابل مشاهده است، در سه سالگی، به اوج خود میرسد و تا حدود شش و هفت سالگی ادامه مییابد. به هر حال، باید بدانیم که آنچه والدین، لجبازی مینامند، در حقیقت، وارد شدن به مرحله استقلال و جدا شدن روانی کودک از والدین خود است و رفتار والدین، بهخصوص مادر، میتواند آنچه را که یک ویژگی بههنجار روانی در دوران کودکی است، به یک ویژگی شخصیتی تبدیل کند. بدین ترتیب، کودکی با شخصیت لجباز خواهیم داشت که خود و خانواده را آزار میدهد.
۴- ترس کودکان
ترس، حالتی هیجانی است که وقوع خطری را هشدار میدهد و با تغییراتی در بدن، مانند عرق کردن، لرزیدن، نفسنفس زدن و تپش قلب، فرد را آماده فرار از آن موقعیت یا جنگیدن با آن میکند. به نظر میرسد ترسهای دوران کودکی، بخشی از جریان رشد انسان هستند و اغلب اوقات، در اثر تجربههای ناشناختهای که به نظر کودک، تهدیدکننده میآید، ایجاد میشود. همچنین ممکن است کودک، از چیزی که خواهر و برادر وی نیز میترسند، اظهار ترس کند. اشاره به این نکته لازم است که ترس، همیشه، مشکلساز و آسیبزننده نیست و حتی میتواند کمککننده نیز باشد؛ چون باعث میشود کودک، به شیوهای صحیح عمل کند. به عنوان مثال، ترس از آتش، باعث اجتناب او از بازی با کبریت خواهد شد. همچنین ترسها و نگرانیهای کودک، در طول رشد، تغییر میکنند و او، به تدریج، یاد میگیرد تهدیدهای واقعی را از وضعیتهای بیخطر تشخیص دهد.
ترسها و نگرانیهای کودک در سنین مختلف
ترسهای کودک خود را واقعی بدانید؛ هرچند به نظر شما، پیشپاافتاده باشند. کودک شما، آن ترس را واقعی احساس کرده و آن را دلیل نگرانی و اضطراب خود میداند. درباره ترسهای کودک و راههای مقابله کردن با آنها، با او صحبت کنید. کلمات، اغلب، نیروی بسیاری دارند که احساسات منفی را کم میکنند. برای اینکه کودکتان را وادار کنید با ترسهایش مقابله کند، او را با ترسهایش تحقیر نکنید. به عنوان مثال، گفتن «ترس تو، احمقانه است؛ هیولایی در کار نیست»، اگرچه ممکن است باعث شود کودک شما، آن شب به رختخواب برود، اما ترس را در کودک، از بین نخواهد برد. از کودکتان بخواهید ترسهایش را بین عدد ۱ تا ۱۰، درجهبندی کند. این درجهبندی باعث میشود کودک، تا حدی، به غیرمنطقی بودن میزان ترس خود، پی ببرد.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼