نقاشی کردن کودک، نخستین مراحل
بزرگسالان اصولاً امکانات فکری و عاطفی کودک را در سنین قبل از مدرسه ناچیز می شمارند، زیرا کودک هنوز مانند زمانی که به مدرسه خواهد رفت، مجبور به انجام تکلیفی نیست و یا به طور کلی در بسیاری جهات او هنوز به بزرگترها وابسته است.
کتابک: بزرگسالان اصولاً امکانات فکری و عاطفی کودک را در سنین قبل از مدرسه ناچیز می شمارند، زیرا کودک هنوز مانند زمانی که به مدرسه خواهد رفت، مجبور به انجام تکلیفی نیست و یا به طور کلی در بسیاری جهات او هنوز به بزرگترها وابسته است.
۱) حرکات عضلانی و اثرگذاری بر روی کاغذ
نوزاد از آغاز تولد، لحظات کوتاهی توجهش به حرکاتی که در میدان دید او انجام می گیرد، جلب می شود و این حرکت را با چشمانش تعقیب می کند. کمی بعد او سرش را هم اندکی به طرف اشیاء و یا اشخاص در حال حرکت می گرداند. در سه ماهگی او مرتب به دستهایش می نگرد و اشیاء را لمس می کند. از این زمان است که وی تجارب اساسی و مداومی در جهت فعالیت های فکری و عاطفی خود پیدا می کند. در سال ۱۹۷۲، بوور (Bower) در آزمایش نشان داد که برخلاف عقیده عمومی، نوزاد چند ماهه کاملاً قادر است بین تصویرهای دو بعدی و سه بعدی اشیاء تمایز قایل شود، جهت های مختلف را در فضا تعقیب کند و بنابر گفته بریمر (Berimer) به کمک ذهن و مغز خود از میان چند شی ء یکی را برگزیند. این کشفیات علمی بر پژوهش هائی که راجع به کودکان انجام می گرفت اثر به سزائی کرد. اگرچه روابط بزرگسالان و کودکان در بیشتر مواقع هنوز مشخص نبود و اعمال کودکان برای بزرگسالان نامفهوم می نمود. بزرگسالان اصولاً امکانات فکری و عاطفی کودک را در سنین قبل از مدرسه ناچیز می شمارند، زیرا کودک هنوز مانند زمانی که به مدرسه خواهد رفت، مجبور به انجام تکلیفی نیست و یا به طور کلی در بسیاری جهات او هنوز به بزرگترها وابسته است. ولی به مجرد این که کودک به مدرسه می رود، همه از او انتظاری بیش از قدرت واقعی اش دارند. بزرگسالان اصولاً نوزاد را به عنوان موجودی کاملاً بی دست و پا و حقیر می نگرند و عمداً او را در قنداق می پیچانند و در گهواره اش قرار می دهند و اطراف آن را با پرده می پوشانند تا در مقابل هر عمل واکنشی نشان دهد. در صورتی که ثابت شده است که نوزاد از اولین روزهای تولدش به اطراف خود نگاه می کند. او در چند ماهگی متوجه می شود که برخی از اشیاء که بر سطح چیزی کشیده و یا پرتاب شوند اثری از خود باقی می گذارند. کراتی (Cratty) گفته است اگر کودک فرصت و امکان تماس با اشیائی را بیابد که در اطراف او وجود دارند و بتواند آنها را آزمایش کند، خیلی زود متوجه می شود که مداد و قلم و خودکار و گچ جزو آن دسته از اشیاء قرار دارند که از خود اثری مشخص بر سطوح مختلف مانند کاغذ یا تخته بر جای می گذارند.
کشف این موضوع یا همان "اثر" برای کودک دارای اهمیتی بسیار اساسی است. در همین زمان است که کودک متوجه می شود با حرکت دادن دهان و دستگاه تنفسی خود می تواند صداهای مختلفی از خود خارج سازد، که برای خود او و دیگران قابل شنیدن است. این موجود کوچک با زحمت و در عین حال با هیجان زیادی می آموزد که چگونه صدا را از دهان خارج کند. هدف او از این کار شنیدن صدای خود اوست. موقعیت او در این خصوص سبب می شود که کودک عمل خود را که به خودی خود نیز لذت بخش است تکرار کند و هنگامی که متوجه می شود اثر این صدا اطرافیان او را نیز خوشحال می کند. لذت او بیشتر می شود، بدین طریق کودک کم کم صداها را کامل تر می کند و از اولین صداهای جیغ جیغی و گلوئی ناصاف به سوی صداهای مشخص تر و غیر از صداهای قبلی کشیده می شود. در این سن و سال، برآوردن این صداها، شاید بهترین وسیله برای تحت تأثیر قرار دادن دیگران و نیز اعلام حضور خودکودک باشد. اما اثر صوتی و اثر گرافیک از چندین جهت اساسی با هم توفیر دارن. یکی از مشخصات اثر صوتی، این است که به محض خروج از دهان محو می شود، در حالی که برعکس آثاری با خصوصیات گرافیک پایدارترند و مدت ها بدون ارتباط با شخصی که آن را به وجود آورده مانند یک همزاد، از کودک قابل جدا شدن و نگهداری می باشند. وقتی کودک این پدیده را کشف می کند برای او خوشحالی فراوانی به همراه می آورد و همین امر، عاملی بالقوه غنی برای آینده او می شود. از طرف دیگر اثر صوتی نیز امتیاز خاص خود را دارد ولو اینکه این اثر بعد از تولید ناپدید می شود، ولی دارای تأثیر فوری است. یعنی به محض تولید مؤثر واقع می شود. در حالی علائم گرافیک با وجود اینکه قابل نگهداری هستند ولی اثر فوری شان احتمالاً کمتر است. به گفته ناویل (Naville) والدین و بزرگسالان در مقابل خط خطی هائی که کودک می کشد با همان هیجان و شادمانی مواجه می شوند که در مقابل اولین صداهای او روبرو می شوند. فعالیت گرافیک کودکان برای والدین به منزله یک بازی فردی است و مفهوم اجتماعی ندارد. در حالی که اثر گرافیک بنابر دلایل بنیانی علاوه بر ارزش بیانی، منعکس کننده پیچ و تاب های فکری کودک نیز هست. اولین علایمی که کودک بر روی کاغذ رسم می کند بیشتر بر اثر ضربه زدن مداد بر روی کاغذ به وجود می آید. گاهی این ضربات آنچنان محکم است که باعث پاره شدن کاغذ می شود. زیرا اگرچه قدرت عضلانی کودک بسیار ناچیز و محدود است ولی انرژی و قدرت هیجانی او بسیار زیاد می باشد. فعالیت گرافیک کودک اصولاً عملی ارگانیک است. یعنی نشانه ای است از حرکتی که بر روی یک سطح قابل ضبط کشیده می شود. در وقاع منشأ اصلی فعالیت گرافیک به دست و بازو محدود نیست بلکه در عمل، تمام اعضاء بدن در تولید آن سهیم هستند. در نخستین مراحل یادگیری، کودک خطوطی را به جهات مختلف رسم می کند. این خطوط معمولاً تمام صفحه کاغذ را در برمی گیرد و یا تا جائی که بازوانش اجازه می دهد نیم دایره رسم می کند. البته این امر به موقعیت کودک در حالت نشسیته و یا ایستاده و اینکه مداد را چگونه در دست گرفته است نیز بستگی دارد. بنا به تحقیق برتین (Brittain) کودک مدتی (معمولاً ۶ ماه پس از شروع خط نگاری) رابطه ای بین حرکات دست خود و آثار و علائمی که پدید می آورد کشف می کند. به گفته والون (Wallon) او متوجه می شود که اثر خط بر روی کاغذ به دلیل حرکت دست و به کمک مداد به وجود می آید. به عبارت دیگر او به مفهوم علل و معلول پی می برد. این موضوع برای او بسیار با اهمیت است. زیرا در حالی که او قبلاً با لمس کردن می توانست اشیاء را بشناسد و از این طریق تجربه بیاندوزد، اکنون می تواند از طریق چشم نیز تجربه هائی کسب کند. در این مرحله کودک حرکات دستش را تغییر می دهد و می تواند خطوط عمودی و افقی یا مدور رسم کند. بنابراین بهتر از گذشته می تواند مداد را در دستش کنترل کند و شکل ظریف تری رسم کند. توجهی که کودک برای کنترل خطوط به خرج می دهد، حاصلی است از تجربه دقیق او بر روی نقاشی های خود و نیز در ارتباط مستقیم با تقویت عضلات او خطوط در هم و برهمی که کودک در سنین ۱۶ تا ۱۸ ماهگی ترسیم می کند کم کم جایش را به دو اثر گرافیک مشخص تر می دهد که یکی خط نوشتنی و دیگری خط نگاری است، که این دو به مرور زمان و بر اثر پیشرفت و پختگی فکری کودک، هر کدام جای مشخص خود را پیدا می کنند. اما قبل از رسیدن به این زمان کودک تا مدت درازی هنوز دلباخته خط خطی های نامهفوم و بی نظم است بدون آنکه کمترین اهمیتی برای ضرورت های قائل شود. ضرورت ها بدین معنی که پل کلی (Paul Klee) از آن به عنوان "دنبال خط را گرفتن و امتداد دادن" ضحبت می کند. در این زمان کودک بی آنکه بخواهد تصویر واقعی اشیاء را به دست دهد نقاشی می کند و نباید او را مجبور به کشیدن اشیاء حقیقی کرد. زیرا خط خطی کردن بی نظم و نامفهوم، برای او به منزله نوعی اسباب بازی است که از آن لذت فراوان می برد. او در سنین دو تا سه سالگی برای شکل هائی که می کشد اسم می گذارد. این بدین معنی است که او می خواهد با محیط اطراف خود ارتباط مفهومی برقرار کند. بنابراین این خط خطی کردن در امتداد حرکتی عضلانی و بصری، به منظور برجا گذاردن اثر یا علامتی است که دارای هیچ عامل فکری نیست. او با دقت فراوان روی هر سطحی که در دسترس باشد. مثل دیوار،میز و یا اشیاء مورد علاقه والدین اثر یا علامتی از خود به جا می گذارد. به گفته ناویل (Naville) خط خطی کردن اولین و یا تنها نوع بیان قابل رویت نیست. بلکه زودتر از آن مثلاً وقتی که کودک با آب دهانش حباب درست می کند و در نتیجه محصولی برای نشان دادن به دیگران عرضه می کند که در عین حال بیانگر خوشحالی و راضی بودن خود او نیز هست، خود نوعی بیان قابل رویت است. البته آثار گرافیکی هم که ما آنرا خط نگاری می نامیم، از نظر شکل و معنی با هم تفاوت دارند. مفهوم این خطوط به عوامل فردی و تکاملی هرکس بستگی دارد. اختلاف و تفاوت فردی از همان ابتدا نمایان می شو و چون دوران خط نگاری، قبل از نقاشی تمثیلی است بنابراین چیزی کهاز این دوره نمایان می شود خود نمایاندن کودک در مقابل حقیقت بیرونی یکامر کلی است. این خط خطی ها به صورت های مختلف یا به دقت و ظرافت و یا در قسمتی محدود از کاغذ و یا در تمام قسمت های کاغذ با خطوط مداوم و یا مقطع و با رنگ ها و اشکال مختلف ظاهر می شوند، که همه با هم توفیر دارند و نشانگر شخصیت کودک از نظر خلق و خو و قدرت او هستند.
برنسون (Brensson) به طور مثال تأیید می کند که به هنگام بیان نخستین دوره خط نگاری، اگر کودکی تمام صفحه را با خطوط پر کند، بدین وسیله تمایلش را به تصاحب مکان بیشتری در قلب و عاطفه مادر نشان می دهد. این گونه تعبیر شاید به نظر رویائی باشد ولی به طور کلی در شکل کشیدن کودکان، تصویر مادر بیشتر از هر تصویری نشان داده می شود. بنابراین طبیعی است که کودک تمام محبت و تمایلاتش را در رابطه با مادر توجیه کند. ولی هنگامی که کودک تمایل خود را به نشان دادن افراد و اشیاء دیگری که در اطراف او هستند ابراز می دارد، همان نگرشی را که نسبت به مادر خود دارد، آنها نیز به کار می گیرد.
۲) مراحل تکامل خط خطی کردن
آنچه کودک به صورت خط خطی عرضه می دارد، به دلایل تکاملی نیز با هم توفیر دارند و خط خطی کردن های یک کودک یکساله از نظر گستردگی و ساختار با نقش و خط هائی که یک کودک ۳ ساله می کشد، خواه ناخواه فرق اساسی دارد. کودکان معمولاً در یک سالگی است که مداد در دست می گیرند ولی به جای خط کشیدن بیشتر با مداد بر روی کاغذ می کوبند و بنابراین، به آسانی موفق نمی شوند اثری بر روی کاغذ بر جای گذارند. ولی سرانجام در ۱۸ تا ۲۰ ماهگی به طور کامل موفق به خط کشیدن می شوند. بررسی های که توسط کلوگ (Kellogg) در مورد کودکان کشورهای مختلف جهان صورت گرفته، نشان می دهد که از نقش کشیدن های ساده گرفته تا نقاشی های پیچیده این کودکان، مبانی بنیادی وجود دارند که نزد تمام کودکان دنیا یکسان هستند. پیدایش این روح نقش نگاری با عوامل رشد عضلانی و عصبی کودکان ارتباط مستقیم دارد. طبق این بررسی تکامل نقش نگاری در نزد کودکان طی پنج مرحله اصلی صورت می گیرد که به ترتیب عبارتند از: اثر یا خط نامشخص خط مشخص یا اشکال هندسی در هم، طرح یا در کنار هم قرار گرفتن چند شی ء اجتماع چندین شکل مختلف و تصویر نگاری. در هر حال این پیشرفت به صورتی کاملاً منطقی انجام می گیرد و مرحله بعدی همیشه ترکیبی است از علائم مرحله های قبلی. کراتی و مارتن (Cratty & Martin) یادآور شده اند که خط های افقی قبل از خطوط عمودی ظاهر می شوند، ولی به طور کلی در مرحله اول، کودک خطوطی در جهت های مختلف رسم می کند، خواه به صورت افقی، عمودی یا دایره ای. در دوسالگی خطوط دایره ای و یا زاویه دار ظاهر می شوند. در این سن کودک بعد از کشدین خط دلخواهش، به راحتی مداد را از روی کاغذ بر نمی دارد و بنابراین بعد از هر خط مورد دلخواه، خطوط دیگری هم در محیط بر آن رسم می کند.
در سن دو سال و نیمگی قدرت عضلانی کودک بیشتر می شود و هنگامی که خطی را رسم می کند، با چشم نیز مراقب آن است تا آن خط از محدوده تعیین شده خارج نگردد. او به دلخواه خود چندین حرکت را تکرار می کند و خط های جدیدی می کشد تا اینکه نخستین خط نگاری او که از چندین حلقه در هم تشکیل شده به دست آید و بالاخره بعد از آن خط های فنری شکل و منحنی های روی هم قرار گرفته، ظاهر می شوند. بنا به پژوهش ژزل (Gesell) کودک در این سن قادر است در یک قسمت کاغذ، موضوعی را نقاشی و قسمت دیگر را اختصاص به مطلب دیگری بدهد و یا با در نظر گرفتن مرکز کاغذ نقاشی متعادلی رسم کند. در سه سالگی، خط نگاری کودک دیگر فقط برای لذت بردن از حرکت یا فشار مداد بر روی کاغذ نیس، بلکه مایل است احساسات درونی خود را که در ارتباط با تجربه های زندگی کوتاه مدتش به دست آورده. بیان کند. این مرحله برای کودکانی که در محیط پرتحرک زندگی می کنند، از سن دو سال و نیمگی شروع می شود. کودک در ۳ سالگی خطوط عمودی را بیش از خطوط افقی رسم می کند. خطوط عمودی بیانگر اظهار وجود کودک است و بنابراین توسعه آن، نشان می دهد که کودک از وجود خودش آگاه شدهاست و با آن که خط خطی های او از نظر بزرگترها فاقد معنی و محتوی است ولی مسلم است که در این مرحله، تخیل کودک بر یک موضوع خاص ثابت نمی ماند و وقتی که او قصد خود را تشریح می کند خط نگارهٔ او می تواند معرف یک چره یک یک تلفن یا یک درخت باشد. در این سن کودک می تواند دایره یا فضای بسته و نیز اشکال مربع و مستطیل رسم کند. در اواخر سه سالگی کودک شروع به کشیدن اشکالی می کندکه شبیه خانه یا خورشید است و سرانجام در چهار سالگی خط نگاره های او جمع و جور می شود و حتی برای بزرگسالان نیز معنی پیدا می کند. بدین گونه است که سرانجام کودک مرحله خط خطی کردن را به طور کامل پشت سر می گذارد و وارد مرحله تمثیلی می شود.
۱) حرکات عضلانی و اثرگذاری بر روی کاغذ
نوزاد از آغاز تولد، لحظات کوتاهی توجهش به حرکاتی که در میدان دید او انجام می گیرد، جلب می شود و این حرکت را با چشمانش تعقیب می کند. کمی بعد او سرش را هم اندکی به طرف اشیاء و یا اشخاص در حال حرکت می گرداند. در سه ماهگی او مرتب به دستهایش می نگرد و اشیاء را لمس می کند. از این زمان است که وی تجارب اساسی و مداومی در جهت فعالیت های فکری و عاطفی خود پیدا می کند. در سال ۱۹۷۲، بوور (Bower) در آزمایش نشان داد که برخلاف عقیده عمومی، نوزاد چند ماهه کاملاً قادر است بین تصویرهای دو بعدی و سه بعدی اشیاء تمایز قایل شود، جهت های مختلف را در فضا تعقیب کند و بنابر گفته بریمر (Berimer) به کمک ذهن و مغز خود از میان چند شی ء یکی را برگزیند. این کشفیات علمی بر پژوهش هائی که راجع به کودکان انجام می گرفت اثر به سزائی کرد. اگرچه روابط بزرگسالان و کودکان در بیشتر مواقع هنوز مشخص نبود و اعمال کودکان برای بزرگسالان نامفهوم می نمود. بزرگسالان اصولاً امکانات فکری و عاطفی کودک را در سنین قبل از مدرسه ناچیز می شمارند، زیرا کودک هنوز مانند زمانی که به مدرسه خواهد رفت، مجبور به انجام تکلیفی نیست و یا به طور کلی در بسیاری جهات او هنوز به بزرگترها وابسته است. ولی به مجرد این که کودک به مدرسه می رود، همه از او انتظاری بیش از قدرت واقعی اش دارند. بزرگسالان اصولاً نوزاد را به عنوان موجودی کاملاً بی دست و پا و حقیر می نگرند و عمداً او را در قنداق می پیچانند و در گهواره اش قرار می دهند و اطراف آن را با پرده می پوشانند تا در مقابل هر عمل واکنشی نشان دهد. در صورتی که ثابت شده است که نوزاد از اولین روزهای تولدش به اطراف خود نگاه می کند. او در چند ماهگی متوجه می شود که برخی از اشیاء که بر سطح چیزی کشیده و یا پرتاب شوند اثری از خود باقی می گذارند. کراتی (Cratty) گفته است اگر کودک فرصت و امکان تماس با اشیائی را بیابد که در اطراف او وجود دارند و بتواند آنها را آزمایش کند، خیلی زود متوجه می شود که مداد و قلم و خودکار و گچ جزو آن دسته از اشیاء قرار دارند که از خود اثری مشخص بر سطوح مختلف مانند کاغذ یا تخته بر جای می گذارند.
کشف این موضوع یا همان "اثر" برای کودک دارای اهمیتی بسیار اساسی است. در همین زمان است که کودک متوجه می شود با حرکت دادن دهان و دستگاه تنفسی خود می تواند صداهای مختلفی از خود خارج سازد، که برای خود او و دیگران قابل شنیدن است. این موجود کوچک با زحمت و در عین حال با هیجان زیادی می آموزد که چگونه صدا را از دهان خارج کند. هدف او از این کار شنیدن صدای خود اوست. موقعیت او در این خصوص سبب می شود که کودک عمل خود را که به خودی خود نیز لذت بخش است تکرار کند و هنگامی که متوجه می شود اثر این صدا اطرافیان او را نیز خوشحال می کند. لذت او بیشتر می شود، بدین طریق کودک کم کم صداها را کامل تر می کند و از اولین صداهای جیغ جیغی و گلوئی ناصاف به سوی صداهای مشخص تر و غیر از صداهای قبلی کشیده می شود. در این سن و سال، برآوردن این صداها، شاید بهترین وسیله برای تحت تأثیر قرار دادن دیگران و نیز اعلام حضور خودکودک باشد. اما اثر صوتی و اثر گرافیک از چندین جهت اساسی با هم توفیر دارن. یکی از مشخصات اثر صوتی، این است که به محض خروج از دهان محو می شود، در حالی که برعکس آثاری با خصوصیات گرافیک پایدارترند و مدت ها بدون ارتباط با شخصی که آن را به وجود آورده مانند یک همزاد، از کودک قابل جدا شدن و نگهداری می باشند. وقتی کودک این پدیده را کشف می کند برای او خوشحالی فراوانی به همراه می آورد و همین امر، عاملی بالقوه غنی برای آینده او می شود. از طرف دیگر اثر صوتی نیز امتیاز خاص خود را دارد ولو اینکه این اثر بعد از تولید ناپدید می شود، ولی دارای تأثیر فوری است. یعنی به محض تولید مؤثر واقع می شود. در حالی علائم گرافیک با وجود اینکه قابل نگهداری هستند ولی اثر فوری شان احتمالاً کمتر است. به گفته ناویل (Naville) والدین و بزرگسالان در مقابل خط خطی هائی که کودک می کشد با همان هیجان و شادمانی مواجه می شوند که در مقابل اولین صداهای او روبرو می شوند. فعالیت گرافیک کودکان برای والدین به منزله یک بازی فردی است و مفهوم اجتماعی ندارد. در حالی که اثر گرافیک بنابر دلایل بنیانی علاوه بر ارزش بیانی، منعکس کننده پیچ و تاب های فکری کودک نیز هست. اولین علایمی که کودک بر روی کاغذ رسم می کند بیشتر بر اثر ضربه زدن مداد بر روی کاغذ به وجود می آید. گاهی این ضربات آنچنان محکم است که باعث پاره شدن کاغذ می شود. زیرا اگرچه قدرت عضلانی کودک بسیار ناچیز و محدود است ولی انرژی و قدرت هیجانی او بسیار زیاد می باشد. فعالیت گرافیک کودک اصولاً عملی ارگانیک است. یعنی نشانه ای است از حرکتی که بر روی یک سطح قابل ضبط کشیده می شود. در وقاع منشأ اصلی فعالیت گرافیک به دست و بازو محدود نیست بلکه در عمل، تمام اعضاء بدن در تولید آن سهیم هستند. در نخستین مراحل یادگیری، کودک خطوطی را به جهات مختلف رسم می کند. این خطوط معمولاً تمام صفحه کاغذ را در برمی گیرد و یا تا جائی که بازوانش اجازه می دهد نیم دایره رسم می کند. البته این امر به موقعیت کودک در حالت نشسیته و یا ایستاده و اینکه مداد را چگونه در دست گرفته است نیز بستگی دارد. بنا به تحقیق برتین (Brittain) کودک مدتی (معمولاً ۶ ماه پس از شروع خط نگاری) رابطه ای بین حرکات دست خود و آثار و علائمی که پدید می آورد کشف می کند. به گفته والون (Wallon) او متوجه می شود که اثر خط بر روی کاغذ به دلیل حرکت دست و به کمک مداد به وجود می آید. به عبارت دیگر او به مفهوم علل و معلول پی می برد. این موضوع برای او بسیار با اهمیت است. زیرا در حالی که او قبلاً با لمس کردن می توانست اشیاء را بشناسد و از این طریق تجربه بیاندوزد، اکنون می تواند از طریق چشم نیز تجربه هائی کسب کند. در این مرحله کودک حرکات دستش را تغییر می دهد و می تواند خطوط عمودی و افقی یا مدور رسم کند. بنابراین بهتر از گذشته می تواند مداد را در دستش کنترل کند و شکل ظریف تری رسم کند. توجهی که کودک برای کنترل خطوط به خرج می دهد، حاصلی است از تجربه دقیق او بر روی نقاشی های خود و نیز در ارتباط مستقیم با تقویت عضلات او خطوط در هم و برهمی که کودک در سنین ۱۶ تا ۱۸ ماهگی ترسیم می کند کم کم جایش را به دو اثر گرافیک مشخص تر می دهد که یکی خط نوشتنی و دیگری خط نگاری است، که این دو به مرور زمان و بر اثر پیشرفت و پختگی فکری کودک، هر کدام جای مشخص خود را پیدا می کنند. اما قبل از رسیدن به این زمان کودک تا مدت درازی هنوز دلباخته خط خطی های نامهفوم و بی نظم است بدون آنکه کمترین اهمیتی برای ضرورت های قائل شود. ضرورت ها بدین معنی که پل کلی (Paul Klee) از آن به عنوان "دنبال خط را گرفتن و امتداد دادن" ضحبت می کند. در این زمان کودک بی آنکه بخواهد تصویر واقعی اشیاء را به دست دهد نقاشی می کند و نباید او را مجبور به کشیدن اشیاء حقیقی کرد. زیرا خط خطی کردن بی نظم و نامفهوم، برای او به منزله نوعی اسباب بازی است که از آن لذت فراوان می برد. او در سنین دو تا سه سالگی برای شکل هائی که می کشد اسم می گذارد. این بدین معنی است که او می خواهد با محیط اطراف خود ارتباط مفهومی برقرار کند. بنابراین این خط خطی کردن در امتداد حرکتی عضلانی و بصری، به منظور برجا گذاردن اثر یا علامتی است که دارای هیچ عامل فکری نیست. او با دقت فراوان روی هر سطحی که در دسترس باشد. مثل دیوار،میز و یا اشیاء مورد علاقه والدین اثر یا علامتی از خود به جا می گذارد. به گفته ناویل (Naville) خط خطی کردن اولین و یا تنها نوع بیان قابل رویت نیست. بلکه زودتر از آن مثلاً وقتی که کودک با آب دهانش حباب درست می کند و در نتیجه محصولی برای نشان دادن به دیگران عرضه می کند که در عین حال بیانگر خوشحالی و راضی بودن خود او نیز هست، خود نوعی بیان قابل رویت است. البته آثار گرافیکی هم که ما آنرا خط نگاری می نامیم، از نظر شکل و معنی با هم تفاوت دارند. مفهوم این خطوط به عوامل فردی و تکاملی هرکس بستگی دارد. اختلاف و تفاوت فردی از همان ابتدا نمایان می شو و چون دوران خط نگاری، قبل از نقاشی تمثیلی است بنابراین چیزی کهاز این دوره نمایان می شود خود نمایاندن کودک در مقابل حقیقت بیرونی یکامر کلی است. این خط خطی ها به صورت های مختلف یا به دقت و ظرافت و یا در قسمتی محدود از کاغذ و یا در تمام قسمت های کاغذ با خطوط مداوم و یا مقطع و با رنگ ها و اشکال مختلف ظاهر می شوند، که همه با هم توفیر دارند و نشانگر شخصیت کودک از نظر خلق و خو و قدرت او هستند.
برنسون (Brensson) به طور مثال تأیید می کند که به هنگام بیان نخستین دوره خط نگاری، اگر کودکی تمام صفحه را با خطوط پر کند، بدین وسیله تمایلش را به تصاحب مکان بیشتری در قلب و عاطفه مادر نشان می دهد. این گونه تعبیر شاید به نظر رویائی باشد ولی به طور کلی در شکل کشیدن کودکان، تصویر مادر بیشتر از هر تصویری نشان داده می شود. بنابراین طبیعی است که کودک تمام محبت و تمایلاتش را در رابطه با مادر توجیه کند. ولی هنگامی که کودک تمایل خود را به نشان دادن افراد و اشیاء دیگری که در اطراف او هستند ابراز می دارد، همان نگرشی را که نسبت به مادر خود دارد، آنها نیز به کار می گیرد.
۲) مراحل تکامل خط خطی کردن
آنچه کودک به صورت خط خطی عرضه می دارد، به دلایل تکاملی نیز با هم توفیر دارند و خط خطی کردن های یک کودک یکساله از نظر گستردگی و ساختار با نقش و خط هائی که یک کودک ۳ ساله می کشد، خواه ناخواه فرق اساسی دارد. کودکان معمولاً در یک سالگی است که مداد در دست می گیرند ولی به جای خط کشیدن بیشتر با مداد بر روی کاغذ می کوبند و بنابراین، به آسانی موفق نمی شوند اثری بر روی کاغذ بر جای گذارند. ولی سرانجام در ۱۸ تا ۲۰ ماهگی به طور کامل موفق به خط کشیدن می شوند. بررسی های که توسط کلوگ (Kellogg) در مورد کودکان کشورهای مختلف جهان صورت گرفته، نشان می دهد که از نقش کشیدن های ساده گرفته تا نقاشی های پیچیده این کودکان، مبانی بنیادی وجود دارند که نزد تمام کودکان دنیا یکسان هستند. پیدایش این روح نقش نگاری با عوامل رشد عضلانی و عصبی کودکان ارتباط مستقیم دارد. طبق این بررسی تکامل نقش نگاری در نزد کودکان طی پنج مرحله اصلی صورت می گیرد که به ترتیب عبارتند از: اثر یا خط نامشخص خط مشخص یا اشکال هندسی در هم، طرح یا در کنار هم قرار گرفتن چند شی ء اجتماع چندین شکل مختلف و تصویر نگاری. در هر حال این پیشرفت به صورتی کاملاً منطقی انجام می گیرد و مرحله بعدی همیشه ترکیبی است از علائم مرحله های قبلی. کراتی و مارتن (Cratty & Martin) یادآور شده اند که خط های افقی قبل از خطوط عمودی ظاهر می شوند، ولی به طور کلی در مرحله اول، کودک خطوطی در جهت های مختلف رسم می کند، خواه به صورت افقی، عمودی یا دایره ای. در دوسالگی خطوط دایره ای و یا زاویه دار ظاهر می شوند. در این سن کودک بعد از کشدین خط دلخواهش، به راحتی مداد را از روی کاغذ بر نمی دارد و بنابراین بعد از هر خط مورد دلخواه، خطوط دیگری هم در محیط بر آن رسم می کند.
در سن دو سال و نیمگی قدرت عضلانی کودک بیشتر می شود و هنگامی که خطی را رسم می کند، با چشم نیز مراقب آن است تا آن خط از محدوده تعیین شده خارج نگردد. او به دلخواه خود چندین حرکت را تکرار می کند و خط های جدیدی می کشد تا اینکه نخستین خط نگاری او که از چندین حلقه در هم تشکیل شده به دست آید و بالاخره بعد از آن خط های فنری شکل و منحنی های روی هم قرار گرفته، ظاهر می شوند. بنا به پژوهش ژزل (Gesell) کودک در این سن قادر است در یک قسمت کاغذ، موضوعی را نقاشی و قسمت دیگر را اختصاص به مطلب دیگری بدهد و یا با در نظر گرفتن مرکز کاغذ نقاشی متعادلی رسم کند. در سه سالگی، خط نگاری کودک دیگر فقط برای لذت بردن از حرکت یا فشار مداد بر روی کاغذ نیس، بلکه مایل است احساسات درونی خود را که در ارتباط با تجربه های زندگی کوتاه مدتش به دست آورده. بیان کند. این مرحله برای کودکانی که در محیط پرتحرک زندگی می کنند، از سن دو سال و نیمگی شروع می شود. کودک در ۳ سالگی خطوط عمودی را بیش از خطوط افقی رسم می کند. خطوط عمودی بیانگر اظهار وجود کودک است و بنابراین توسعه آن، نشان می دهد که کودک از وجود خودش آگاه شدهاست و با آن که خط خطی های او از نظر بزرگترها فاقد معنی و محتوی است ولی مسلم است که در این مرحله، تخیل کودک بر یک موضوع خاص ثابت نمی ماند و وقتی که او قصد خود را تشریح می کند خط نگارهٔ او می تواند معرف یک چره یک یک تلفن یا یک درخت باشد. در این سن کودک می تواند دایره یا فضای بسته و نیز اشکال مربع و مستطیل رسم کند. در اواخر سه سالگی کودک شروع به کشیدن اشکالی می کندکه شبیه خانه یا خورشید است و سرانجام در چهار سالگی خط نگاره های او جمع و جور می شود و حتی برای بزرگسالان نیز معنی پیدا می کند. بدین گونه است که سرانجام کودک مرحله خط خطی کردن را به طور کامل پشت سر می گذارد و وارد مرحله تمثیلی می شود.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼