مهد کودک برای بچه ها، چه ویژگی دارد؟
یکی از سوالات مهم و بعضاً شبههبرانگیز والدین این کودکان در ابتدای ورود فرزندشان به مهدکودک این است که: چرا کودکشان در مهدکودک زیاد میخوابد؟
ماهنامه کودک: یکی از سوالات مهم و بعضاً شبههبرانگیز والدین این کودکان در ابتدای ورود فرزندشان به مهدکودک این است که: چرا کودکشان در مهدکودک زیاد میخوابد؟
یکی از سئوالات مهم و بعضاً شبهه برانگیز والدین این کودکان در ابتدای ورود فرزندشان به مهدکودک این است که: چرا کودک شان در مهد کودک زیاد می خوابد؟ با شناختی که از کودک خویش دارند، مشاهده می کنند که کودک بر خلاف عادات خواب قبلش (که هم کمتر می خوابید و هم برای خواب احتیاج به محیط ساکتی داشت).
در فضای شلوغ و پر سروصدا به راحتی و بیش از عادت قبلی می خوابد! عدم اصلاح از مکانیزم های انطباق با شرایط بحرانی کودکان و بزرگسالان که البته یک بحث کاملاً تخصصی است ـ در شرایط خاص باعث می شود که برخی والدین بنا به شنیده های دور و غیر مستند به این فکر بیفتند که حتماً در مهد کودک به کودکان شربت خواب می خورانند!!! نظر از بررسی اخلاقی این قضیه که آیا چنین اتفاق غیر انسانی می تواند در یک مهدکودک رخ دهد یا نه، موضوع را از بعد تخصصی بررسی می کنیم:
آدمیان ـ چه کوچک چه بزرگ ـ از نظر ساختار روانی و شخصیتی دارای ابزارها و امکانات درونی هستند که در مواجهه با استرس ها و اضطراب ها آنان را یاری می کند. این ابزارها به نام "مکانیزم های دفاعی و مکانیزم های انطباقی" معروفند. فرضاً انسان بالغی از نظر مالی دچار تنگدستی شدیدی است و چون در عمل راه حلی پیدا نمی کند ناخودآگاه برای کنار آمدن با فشار روانی حاصل از این استرس، به خیال بافی متوسل شده و در افکار و تفکرات خود می بیند که کیفی پر از پول پیدا کرده است یا پول زیادی برنده شده و... یا در نظر بگیریم مادری را که احساس می کند از دست فرزندانش به قدری عصبانی است که شاید در اثر تنبیه به آنان صدمه جدی بزند، لذا ناخودآگاه برای کنترل این احساس خطرناک به احساس متقابل آن متوسل شده و به فرزندانش محبت و رسیدگی افراطی می نماید اما در حقیقت برای فرار از استرس و اضطراب ناشی از صدمه زدن به کودکانش به مکانیزم وارونه سازی متوسل شده است.
مثال دیگر زمانی است که خبر مرگ عزیزی را می شنویم؛ در لحظه اول باور نمی کنیم که چنین اتفاقی افتاده است، حتی ممکن است ادعا کنیم متوفی را دیده ایم و مرگ او را انکار نمائیم و فکر کنیم که اینها همه خواب و خیال است و امکان ندارد چنین اتفاقی بیفتد.
در حقیقت فشار ناشی از این خبر ناگوار به قدری زیاد است که اگر بپذیریم که چنین اتفاقی به راستی افتاده از نظر روانی صدمه می بینیم.
لذا ساختار مغز و روان، آدمی را به طور موقت به انکار می کشاند تا میزان فشار او کمتر کرده و انسان آرام آرام بدون این که صدمه روانی سنگینی ببیند، حقیقت را بپذیرد.
و اما با مقدمه بالا به موضوع مورد بحث خود بر می گردیم: آیا خواب کودک در روزها و هفته های اول ورود به مهدکودک به علت خوردن شربت خواب است، یا علت دیگری دارد؟
کودک زیر ۲ سال با ورود به مهد کودک معمولاً اولین تجربه جدی دور شدن از والدین یا سرپرستان خود را تجربه می کند.
او به ناگاه وارد مکانی تازه شده که نه فضای فیزیکی آن را می شناسد و نه افراد حاضر در آن را، لذا دچار وحشت، اضطراب و استرسی می شود که ما از آن به عنوان "بحران جدائی" نام می بریم و کنار آمدن با آن و پشت سرگذاردن آن برای کودک در حقیقت یک رشد محسوب می شود.
کودکان در مواجهه با این بحران و ترس به مکانیزم های دفاعی و انطباقی متفاوتی متوسل می شوند: گریه و جیغ و داد، کم شدن اشتها، بدخوابی در منزل، چسبیدن به والدین و دور نشدن از آنان. اما یکی از این مکانیزم ها "پناه بردن به خواب در مهد کودک است"!!!
کودک به طور ناخودآگاه برای روبرو شدن با استرس جدائی از والدین به دنیای خواب پناه می برد تا آرامش کسب کند.
این مکانیزم مخصوص کودکان نیست چه بسا بزرگسالانی که در مواجهه با حادثه یا اتفاقات اضطراب آور شدیداً کسل شده و خوابشان می گیرد. در حقیقت چه کودک و چه بزرگسال با قدم گذاشتن به دنیای خواب و رویا به آرامشی موقت دست پیدا می کنند که در آن خبری از ناراحتی های زندگی واقعی وجود ندارد.
اگرچه مکانیزم پناه بردن به خواب برای بزرگسالان زیاد خوب و کاربردی نیست ولی برای کودکان مفید و مؤثر است تا آرام آرام با شرایط جدید انطباق پیدا کنند.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼