۵۰۶۴۴
۱ نظر
۳۹۴۸
۱ نظر
۳۹۴۸

چگونه خشونت علیه کودکان را کاهش دهیم؟ (۳)

در این مبحث که برگرفته از وبلاگ «کودک متعادل» است، به مسأله «خشونت علیه کودکان» از دیدگاه، استاد محمود سلطاني می پردازیم.

کودک متعادل: این مبحث برگرفته از وبلاگ «کودک متعادل» است که به بررسي مطالب کلاس کودک متعادل، استاد محمود سلطاني می پردازد. هدف از برگزاری کلاسهای این دوره ايجاد الگوي كودك متعادل و روش هاي دستيابي به اين هدف است و محور اين دوره رشد است. این مبحث به خشونت علیه کودکان اختصاص دارد.

چگونه خشونت علیه کودکان را کاهش دهیم؟ (3)

خشونت های عاطفی: طرد، قهرکردن، محبت مشروط، نمی خوام ببینمت، برو دیگه دوستت ندارم، دیگه مامانت نمیشم، اصلاً با من حرف نزن، برو از جلوی چشمم دور شو، سردی عاطفی و حتی طردهای فیزیکی مثل: می برم میذارمت سر راه. پدر و مادر برای کودک مثل خدا هستند وقتی او را طرد می کنند دیگر هیچ منبع امنیتی در دنیا برای کودک باقی نمی ماند و در نتیجه کودک شروع می کند به ساختن قلعه ی تنهایی اش و ارتباطش را با دیگران قطع می کند.

یادتان باشد والدین برای کودک حکم خدا و ماورا را دارند و والدین جانشین خدا برای کودک زیر ۶ سال هستند وقتی که کودک نمی تواند به آنها اعتماد کند دیگر نمی تواند به هیچ احدی اعتماد کند.

سردی عاطفی یا سردی روابط- بچه ها یک فضای فیزیکی زندگی دارند به نام خانه. اگر در این فضا گرمای عاطفی وجود نداشته باشد و فقط به گرمای شوفاژ و بخاری بسنده کنیم، این جا دیگر خانه و آشیانه نیست بلکه ساختمان است.

تفاوت خانه و ساختمان در این نکته است، می گوییم ساختمان وزارتخانه، ساختمان فرمانداری. این مکان ها فضاهای تأسیساتی هستند که در آن ها یکسری کار انجام می شود ولی تبادل عاطفی صورت نمی گیرد.

اما در خانه رابطه ی عاطفی تبادل می شود، گرمای عاطفی وجود دارد مثل گلخانه که اگر این رابطه ی عاطفی وجود نداشته باشد بچه ها پژمرده و ناامن می شوند.

این کافی نیست که فقط در محیط خانه توهین نکنیم و دعوا نکنیم بلکه باید گرمی عاطفی داشته باشیم. اگر در خانه این گرمای عاطفی را نداریم باید دنبالش باشیم و بررسی کنیم و کار کنیم.

در حال حاضر سردی عاطفي در خانواده هاي ما خيلي زياد شده است. سردي عاطفي فقط توهين و دعوا نيست بلكه ممكن است در كمال ادب و احترام، فقط يك همزيستي مصالحت آميز بين اعضاي خانواده حاكم باشد كه به آن سردي عاطفي مي گوييم. ما بايد ياد بگيريم كه فضاي خانه مان را از نظر عاطفي گرم كنيم. براي ايجاد گرماي عاطفي چه كار بايد كنيم؟

كار را از وجود جدا كنيم. بچه ها يك كار انجام مي دهند و يك وجود دارند، اين دو از هم جدا هستند و بچه ها خيلي خوب تفاوت اين دو را مي دانند.

كودك بسيار خوب عمل و درون افراد را تشخيص مي دهد و مي تواند از هم تفكيك كند. تمرين كنيم عمل كودك را از وجود او جدا كنيم. محبت والدين مال وجود كودك است و ربطي به عمل او ندارد.

محبت حق و نياز كودك است. ما خيلي وقت ها به خاطر كاري كه كودك انجام داده، وجود او را آسيب مي زنيم. محبت و گرمي عاطفي مال وجود كودك است و هيچ قيد و شرطي ندارد.

فرزندمان كار بدي انجام داده، "قربونت برم، بچه ي من هستي، كارت جدا مجازات خودش را دارد، وجودت جدا". با حرف هاي زشت و ناسزا و طرد به شخصيت و وجود كودك تعرض نكنيد.

بسياري از معضلات جامعه ما كه حل نمي شود به خاطر اين است كه ما كار و وجود را يكي مي كنيم. اگر بخواهيم اعتياد را ريشه كن كنيم بايد كار و عمل را از وجود جدا كنيم. معتاد وجودش با ارزش است چون وجود انسانيت است. آدم گناه كار، وجودش باارزش است ولي كارش نه چون خلاف چهارچوب بوده و برخورد خاص خودش را دارد.

دوستت دارم مال خود كودك است نه براي كار كودك. حمايت مال كودك است. محبت شرط ندارد. محبت والديني بي قيد و شرط است. هر كاري كني مال خودمي. همه ي عالم و آدم محبت با قيد و شرط دارند غير از والدين و اصلاً تفاوت پدر و مادر با بقيه در اين است كه محبت پدر و مادر بي قيد و شرط است هر چه كه باشد.

خشونت شخصيتي: ما راجع به شخصيت ۵ جلسه صحبت خواهيم كرد و الآن فقط به اين خشونت ها يك اشاره مي كنيم و فقط رفتارهايي را مي گوييم باعث ناامني كودك مي شود.

- مظلوم نمايي - اين حالت در مادرها زياد است كه متأسفانه امروزه در پدرها نيز پديدار شده. مثل شكستن خودمان در برابر كودك. مثل مواقعي كه بچه اي مادرش را مي زند و مادر شروع به گريه كردن ساختگي مي كند "ببين مامان رو اوف كردي" اين كار مظلوم نمايي است.

از اين حالت پيش پا افتاده شروع مي شود تا حالات خيلي بدتر. با اين كارها مي خواهيم به بچه نشان بدهيم كه ببين من چه قدر ستم كشيده ام فقط به خاطر تو. اين كار والدين و درك مظلوم ان ها در مقابل براي كودك احساس گناه ايجاد مي كند. اكثر ما پدر و مادرهاي مظلوم نمايي داشته ايم و خودمان با احساس گناه بزرگ شده ايم.

- استفاده ابزاري از كودك در مناقشات همسران - هر پدر و مادري كه اذعان مي كند هر كاري مي كنم به خاطر بچمه، من به او پرخاش مي كنم. ما بچه ها را تبديل به كيسه خاكريز جبهه هايمان كرده ايم.

پدر و مادر به هم تيراندازي مي كنند و بچه را وسط گذاشته اند و هر چه تير است مي خورد به كودك. بچه ها را نسبت به طرف مقابل چه پدر و چه مادر بدبين نكنيد.

خيلي مي بينيم كه والدين با با ج هاي عاطفي، كودك را به طرف خود مي كشند، با خريدن هاي افراطي و يا محبت هاي بي موقع كودك را به اردو گاه خود مي كشند، "بيا پيش من مامان يا بابا رو ول كن".

حالت بسيار حاد اين موضوع را در يكي از مراجعين داشتيم كه خانواده اي براي دختر ۲۴ ساله شان مشكل داشتند، در حالي كه پدر و مادر با هم زندگي مي كردند و اصلاً هم حاضر به جدايي نبودند اما پدر به دخترش مي گفت: دعا كن مادرت بميرد من برات يك خونه ي مستقل مي خرم و مادر مي گفت دعا كن پدرت بميرد من برات يك ماشين آخرين مدل مي خرم!

اين دختر به مرحله اي رسيده بود مي خواست آدمكش استخدام كند تا هردويشان را بكشد و آرزو مي كرد كه هردو بميرند تا راحت شود. تا زماني كه زن بودن را مقدم بر مادر بودن و مرد بودن را مقدم بر پدر بودن بدانيم، از بچه ها به عنوان ابزار استفاده خواهيم كرد. آن دختر فقط و فقط به دليل منيت هاي پدر و مادرش فنا شد.

زماني كه دعوايمان مي شود، احترام به يكديگر را نبايد فراموش كرد. و زماني كه كودك از دعواي ما ناراحت مي شود بايد با صداقت بگيم كه آره ما كمي ناراحتيم، مامان تو بهترين مادر دنياست و پدر تو بهترين پدر دنياست ولي ما كمي از دست هم ناراحت هستيم. به اين شكل و با تأئيد هردو طرف از بچه ها استفاده ابزاري نخواهد شد.

- عدم افتخار به بچه ها - چه نگاهي به فرزندمان داريم؟ آيا به وجودش افتخار مي كنيم؟ ايده آل طلبي، كمال گرايي و نمره ي بيست خواستن مانع از اين مي شود كه بتوانيم به فرزندمان افتخار كنيم.

بچه ي ما هر چه كه باشد بايد با افتخار به او نگاه كنيم. زيبا ترين و جذاب ترين و بهترين هديه ي خداوند براي من تو هستي. در بخش احترام به جسم اشاره كردم، به تمام وجود و ماهيت فرزندمان افتخار كنيم تا او ياد بگيرد به خودش افتخار كند.

همين كه هستم باعث افتخار پدر و مادرم هستم، اشتباه نكنيد منظور خودشيفتگي نيست. اين دو عظمت (پدر و مادرم) به وجود من افتخار مي كنند، آفرين به من، اين حالت رضايتمندي از خود خواهد بود.

- سرزنش مداوم - ما از سرزنش كردن به عنوان يك روش تربيتي استفاده مي كنيم. و يا از سرزنش به عنوان ايجاد انگيزه استفاده مي كنيم.

چه كنيم كه خشونت شخصيتي نداشته باشيم:

اقتدار- ارتباط مؤثر- واقعيت گرائي در مقابل ايده آل طلبي- تأييد وجود كودك- نقد عمل. متأسفانه ما درست عكس عمل مي كنيم و وجود را نقد مي كنيم و عمل را تأييد و تشويق مي كنيم به همين دليل نمي توانيم با هم خوب ارتباط برقرار كنيم.

ما خيلي راحت لقب مي دهيم. در ارتباط مؤثر نقد كردن، اول با تأئيد طرف مقابل شروع مي شود. وقتي اول طرف مقابل را تأييد مي كنيم، مقاومت ها مي شكند و پذيرش براي اشكال كار بالا مي رود. اما وقتي با تكذيب و عيب جويي شروع كنيم، مقاومت به وجود خواهد آمد حتي شنوايي طرف مقابل بسته خواهد شد.

خشونت آموزشي: تمام آموزش هاي زود هنگام بچه ها شامل خشونت آموزشي است كه كودك را ناامن مي كند. اكثر بچه هايي كه به مراجعه مي كنند و مشكل دارند يكي از مسائلي كه در آن ها پيدا مي كنيم، اضطراب آموزش است.

يكي از علامت هاي آن، سؤال كردن زياد و وابستگي زياد به كامپيوتر و تلويزيون است. مغز دو نيمكره دارد، راست و چپ. نيمكره ي راست بخش شهودي و احساسي و خلاقيت انسان است كه در 6 سال اول اين نيمكره فعال است و نيمكره ي چپ از پايان 6 سالگي آرام آرام شروع به فعاليت مي كند و در 7 سالگي غالب مي شود.

نه اين كه نيمكره ي راست كامل خاموش مي شود بلكه دو بخش عقل و احساس در تعادل قرار مي گيرند. به همين دليل است كه من هميشه ميگم كودك زير ۶ سال عقل ندارد.

نه اين كه واقعاً عقل ندارد بلكه منظور اينه كه در 6 سال اول تقدم با نيمكره ي راست است كه بخش احساسات مغز است و تعقل در اين نيمكره نيست. حال ما با آموزش هاي زود هنگام در زير 6 سال به نيمكره ي چپ مغز كودك فشار وارد مي كنيم. آموزش هاي انتزاعي از 7 سال به بعد شروع مي شود.

آموزش هايي كه در حال حاضر در جامعه ي ما هنجار شده است، آموزش هاي زود هنگامي هستند كه كاملاً روي سيستم مغز فشار مي آورند.در اين سن هم مغز آمادگي ندارد چون نيمكره ي تعقل هنوز فعال نشده و نيز شبكه ي عصبي شكل نگرفته است در نتيجه آموزش، آشفتگي ايجاد مي كند و كودك را دچار ناامني و اضطراب مي كند.

براي زير 6 سال يادگيري مهم است نه ياد دادنو وقت يما روي ياددادن متمركز مي شويم، به مغز كودك فشار وارد مي كنيم كه حاصل اين فشار، اضطراب و ناامني در كودك است.

در سنين مدرسه نيز تمركز بر نمره و رتبه و مقايسه و رقابت، ناامني هاي آموزشي هستند و اصلاً خود امتحان ناامني آموزشي است كه شكر خدا در حال حذف از سيستم آموزشي است.

چه كار كنيم تا خشونت آموزشي نداشته باشيم؟

تقويت يادگيري از طريق بازي. بچه ها به خصوص زير ۶ سال هر چه قدر بيشتر بازي كنند و در محيط تجربه كنند، امن تر خواهند بود و اضطراب آموزشي پايين تر خواهد آمد .

خشونت هاي جنسي : از كنجكاوي جسمي شروع مي شود. بچه ها از سه سالگي به بعد راجع به بدنشان شناخت پيدا مي كنند و مي خواهند خودشان را با ديگران مقايسه كنند. مثلاً دكتر بازي مي كنند، اين كارها همه كنجكاوي هستند.

اما به ما برمي خورد و واكنش هاي تندي نشان مي دهيم كه اين واكنش ها باعث مي شود كودك بدبين و مضطرب شود در صورتي كه اين كارهاي كودك فقط كنجكاوي جسمي است.

بچه ها را به خاطر كنجكاوي هاي جسمي مثل دست زدن، تماشا كردن و به هم نشان دادن، تنبيه و مجازات نكنيد و كتك نزنيد بلكه به آرامي فضا را عوض كنيد و وحشت ايجاد نكنيد " بچه ها پاشين يك بازي ديگه كنين"

آزار جنسي - ممكن است بچه ها مورد آزار جنسي قرار بگيرند. اگر كودكي مورد اين آزار قرار گرفت مهمترين كار حمايت كامل از او است. مطلقاً در مورد او اعمال خشونت نكنيد.

بچه ها را نبايد به خاطر سوء استفاده ي جنسي مجازات هاي شديد كرد و مطلقاً نبايد ترس و وحشت ايجاد كرد حتي بايد چند برابر بيشتر از او حمايت كرد تا به امنيت برسد. بچه هايي كه آزار جنسي ديده اند و دچار خشونت والدين مي شوند، در آينده خود طعمه هايي مي شوند كه مورد حمله قرار خواند گرفت.

اطلاعات زود هنگام جنسي - در حال حاضر در بيشتر خانواده ها ماهواره هست و يا از جاهاي ديگه مي شنوند و بعضي صحنه ها كه يك كودك نبايد ببيند را مي بينند و دچار وحشت مي شوند.

مواردي داشتيم كه والدين بي مبالاتي كرده اند و يا تلويزيون در دسترس بوده و كودك ديده و دچار وحشت شده تا جايي كه به روانپزشك نياز بوده. اطلاعات زود هنگام جنسي كودك را ناامن مي كند.

فكر نكنيد كه خوبست كه كودك همه چيز را بداند. قبول دارم كه بچه ها در هر سن، مناسب سن خودشان بايد اطلاعاتي راجع به اين موضوع داشته باشند ولي اين اطلاعات بايد به موقع و صحيح باشد..

اگر كودكي مورد آزار جنسي قرار گرفت بدون خشونت بايد از او حمايت شود تا ترميم شود حتي به روانپزشك مراجعه شود تا دستورالعمل داشته باشيم كه آثار سوء آن در طول زمان ترميم شود.

در اين مواقع بايد حمايت تام و كمال كنيم تا اعتماد كودك به والدين حفظ و حتي تشديد شود.. بايد حواسمان به فرزندمان باشد و مراقبت آگاهانه از آن ها داشته باشيم.

بچه ها را به امان خدا رها نكنيم. در مهماني يا پارك و هر جاي ديگر بايد هر لحظه بدانيم كودك ما كجاست؟ چه اتفاقي دارد مي افتد؟ حتي اگر چند كودك در اتاق با هم باشند بايد مراقبت آگاهانه داشته باشيم. نه مراقبت پليسي و كارآگاه بازي،‌اين گونه مراقبت منجر به عدم اعتماد مي شود.

دانش مان را بالا ببريم و اطلاعات زودهنگام به بچه ها ندهيم. بعضي از والدين به خصوص پدرها عقيده دارند همه چيز را بايد به بچه ها ياد داد، خير همه چيز را در هر زمان و در هرجا نبايد به بچه گفت و ياد داد بلكه بايد كارشناسي شود.

خشونت ها ي اقتصادي: اولين ناامني اقتصادي در خانواده،‌ ترويج تفكر ندرت است. در خانه ها چه صحبت هايي رايج است؟ نداريم، نيست، گران ميشه، قحطي ميشه و....صحبت نداري كودك را ناامن مي كند.

امروزه دغدغه ي خيلي از بچه ها همين است كه بالاخره بابام پول داره يا نه؟ پول بابام تموم شده؟ اگر تمومشه چي ميشه؟ پدر و مادر بايد تفكر وفور را در خانه حاكم كنند.

تفكر وفور، خوش خيالي و گول زدن خود نيست بلكه ايجاد امنيت است. بعد از زلزله بم يك كلاس مربيگري در بم داشتيم. طبيعتاً همه افسرده و ناراحت و غمگين بودند، اما در بين آنها يك خانم بود كه معلوم بود بمي نيست و خيلي شاد وسرحال بود، در يك آنتراك از او پرسيدم كه چگونه اين قدر شاد و سر حال است در حالي كه فضاي آن جا آدم ها را له مي كرد؟ اذعان داشت كه به خاطر كار همسرش به بم آمده و اين شادي را مديون پدرشان هستند.

پدر ايشان يك كشاورز ساده در شهسوار بوده است شب ها كه به خانه مي آمدند همه ي فرزندان را دور خودشان جمع مي كردند و مي گفتند بچه ها آن زير پله را مي بينيد،‌اون جا پر از پول است، هيچ كس به اندازه ي ما پول ندارد.

ايشان گفتند ما مي دانستيم كه آن جا پول نيست و فقط يك سري وسايل و بيل و كلنگ است اما هنوز هم مطمئن هستم اگر يك جايي گير كنم پدرم از زير پله پول مي آورد. تفكر ندرت و تفكر وفور به كميت بستگي ندارند. بسياري از ثروتمندان، فقير هستند و بسياري از فقيران،‌ ثروتمند هستند.

چون فقر و ثروت يك برداشت ذهني و يك باور ذهني است. جهان هستي جهان وفور است و اصلاً لازم نيست ما نگران باشيم. يكي از حاضرين: اين حالت، دروغ را به بچه ها ياد نمي دهد؟

آقاي سلطاني: ابداً دروغ نيست و كاملاً صحيح است. وقتي مي گوييم ندرت هست در واقع به بچه ها دروغ گفته ايم. جهان هستي، جهان وفور است ولي در حد نيازهاي ما نه در حد خواسته هاي ما. ما هيچ وقت براي تأمين نيازهاي مان لنگ نخواهيم ماند.

ايجاد مضيقه - بعضي خانواده ها با پول ندادن و هزينه نكردن، ناامني ايجاد مي كنند و نقطه مقابل آن بعضي خانواده ها با زياد هزينه كردن، ناامني ايجاد مي كنند يعني افراط و تفريط.

بايد به تعادل فكر كنيم. مشاور مدرسه اي راهنمايي در شمال تهران تعريف مي كرد كه در مدرسه دزدي شد . دزد را پيدا كردند و ديدند يك دانش آموز بسيار ثروتمند. پدرش را به مدرسه خواستند، به گريه افتاد و التماس كرد كه يك نوك پا به منزل ما بياييد و وضع زندگي من را ببينيد.

به زور ايشان را به منزلشان بردند، با يك خانه مجلل و با شكوه روبه رو شدند كه هر اتاقش مخصوص يك چيزي بود، بدنسازي، موسيقي، كتابخانه و اتاق خواب مجلل براي فرزند و غيره.

پدر گريه مي كرد و مي گفت اين وضع زندگي من است و من فقط همين يكدونه پسر را دارم و حتي در گنجه اي را باز كردند كه پر از پول بود و گفتند كه اين ها در اختيار همسرم و پسرم است آنوقت پسر من مياد دزدي ميكنه؟

واقعاً درد دارد و اين دوست مشاور اذعان كرد كه به ايشان گفتم حالا كه وضع زندگي شما رو ديدم اگر اين پسر دزدي نمي كرد تعجب مي كردم چون شما هيچ انگيزه اي براي زندگي كردن براي فرزندت به جا نگذاشته اي. انساني كه انگيزه ندارد، ناامن است. در فضاي اقتصادي هم ندرت و هم اسراف هر دو انسان را ناامن مي كند. ما بايدباي اقتصاد خانواده برنامه داشته باشيم.

نگران نباشيد همه چيز در همه جا و در دنيا هست و ما هيچ وقت با مشكل برنخواهيم خورد. تا زماني كه بدانيم چه نيازي داريم و چه خواسته اي داريم؟ و تفاوت نياز و خواسته را بشناسيم.

بچه ها بايد مطمئن باشند كه نيازهايشان حتماً برآورده مي شود ولي خواسته هايشان نه و محدوديت خواهد داشت. براي مسائل مالي هم بايد برنامه و ريتم داشته باشيم. چند نفر از ما برنامه ريزي اقتصادي خانوادگي داريم و فرزندان هم شاهد آن هستند.

امروزه متأسفانه شاهد هستيم كه تفكر مادي جاي همه چيز را در خانواده ها گرفته است. اگر در اشتباه تفكر مادي بيفتيم، درست كردن آن خيلي سخت خواهد بود.

جهان هستي، جهان هماهنگي ماديت و معنويت است. مخروط را به ياد آوريد، ‌ماديت مهم است و معنويت ارزش است و هماهنگي بين اين دو لازم است.

خشونت ديني - هر تفكري كه خدا را از بچه ها بگيرد به انسان و به بشريت خيانت كرده است. من به هيچ دين و مذهبي كار ندارم بلكه با باورها و تفكرات كار دارم.

ما سال هاي پر تلاطمي پيش رو داريم و قرن آينده قرن بي ثباتي هاست . متأسفانه بچه هاي ما در مركز اين تلاطم قرار دارند. تنها پشتيبان و تنها چيزي كه مي توانيم به آن تكيه كنيم «خدا» است.

ترس از خدا در بچه ها ايجاد نكنيم. به خصوص بچه هاي زير 6 سال و زير 12 سال را مطلقاً از خدا نترسانيد. در اين سن زمان شناساندن زيبايي و عظمت و جلال خداوند است.

شخصيت كودك در خانواده شكل مي گيرد و پدر و مادر براي كودك خدا هستند پس هيچ كس جزء والدين در ايجاد اين ترس نمي توانند تأثير گذار باشند. رابطه ي انسان با خدا يك رابطه ي عاشقانه است جايي كه ترس باشد عشق وجود ندارد، يا ترس هست يا عشق. ما نمي توانيم هر دوي اين ها را با هم داشته باشيم.

اگر بچه را از خدا و مجازات بترسانيم،‌ محبت خدا را از دل او بيرون كرده ايم. سال هاي كودكي سال هاي ترس از عذاب نيست. البته بين خوف و ترس تفاوت است.

خوف، ترس نيست و در دين ما روي خوف خيلي تأكيد شده است. خوف عظمت و جلال است. يكي از خصوصيات دوران كودكي حيرت است كه اين حيرت در بزرگسالي تبديل به خوف مي شود.

در مقابل بناهاي با عظمت چه احساسي پيدا مي كنيد؟ خوف عظمت است. وحشت نيست،‌ محبت است. اگر وحشت ايجاد شود بچه را ناامن كرده ايم و اين ناامني تا آخرين لحظه ي زندگي همراه او خواهد بود.

بچه ها نبايد وحشت كنند، بايد حيرت داشته باشند تا در بزرگي، خوف داشته باشند. در كودكي فقط از مهرباني ورحمت و زيبايي خداوند براي او صحبت كنيد و به سن عقل كه رسيدند از قانونمندي آفرينش بگوييد.

بلاياي طبيعي: سيل،‌ زلزله، خشكسالي و غيره كودك را ناامن مي كند. زماني كه اين اتفاق ها مي افتد وظيفه ي والدين است كه اولاً كودك را دور كنند و حمايت كنند.

خيلي از اين بلاياي طبيعي رحمت خداوند هستند و اصلاً آزار نيستند اما ما تبديلش مي كنيم به آزار. هر سيل و زلزله اي در دل خودش نعمت هايي دارد.

در زلزله ي بم در يك كلاس خلاقيت از مربيان خواستم كه بعد از سه ماه عزاداري وغصه يك كار تازه كنند و نعمت ها وفايده هاي اين زلزله را بنويسند، قابل باور نيست كه حدود 10 رديف فوائد آن را نوشتيم و به كلي فضا عوض شد چون نگاه عوض شد.

ناامني هاي اجتماعي- جنگ، درگيري هاي خياباني، قتل، دزدي و... از اين مسائل هم بايد كودك را دور نگاه داريم.

خشونت هاي رسانه اي:

ما در مقابل خشونت سه كار مي كنيم: خشونت را در داخل خانواده مديريت مي كنيم و كاهش مي دهيم و جلويش را مي گيريم و فضا را امن مي كنيم، كودك را مقاوم مي كنيم چون به هيچ وجه نمي توان خشونت حتي از نوع خانوادگي را صفر كرد پس بچه ها بايد مقاوم شوند ، از نفوذ خشونت هاي خارج از خانه جلوگيري مي كنيم.

يك از وظايف مهم والدين ايزوله كردن خانواده در برابر ناامني هاي خارجي است. مهم ترين عامل نفوذ خشونت به خانواده رسانه است. اعم از تلويزيون، ماهواره، اينترنت، مطبوعات. در خانه چي مي بينيم؟ چرا اين قدر تلويزيون روشن است؟ آيا بايد بچه ها در معرض همه ي اخبار قرار بگيرند؟

خوب وظيفه ي رسانه اين است كه اخبار را منتقل كند ولي آيا وظيفه ي ما والدين هم اين است كه فرزندان مان را در معرض همه ي اين اخبار قرار دهيم.

خير وظيفه ي والدين ايزوله كردن خانواده است. مثل باغباني كه از گلخانه اش محافظت مي كند. آيا همه ي سريال ها وبرنامه ها را بچه ها بايد ببينند؟

يكي از حاضرين: خوب اين ها حقيقت هستند مگه نبايد با آن ها روبه رو شد؟ آقاي سلطاني: اين ها حقيقت نيستند، واقعيت هستند. زير ۶ سال بچه ها نبايد با واقعيت هاي خشن روبه رو شوند.

درست مثل اين مي ماند كه بگيم به بچه ي 6 ماهه چلو كباب داديم، مرد. خوب چلو كباب يك واقعيت است و بايد خورده شود اما در زمان خودش،‌دندان در بياورد ، قدرت جويدن و هضم پيدا كند بعد به او كباب مي دهيم. دليل ندارد كه برنامه هايي كه بزرگسالان مي بينند را بچه ها هم ببينند.

بله سرما و آفت يك واقعيت بيروني هستند اما ما بايد اجازه دهيم كه وارد گلخانه ي ما شوند و گل هاي ما را از بين ببرند؟ پس وظيفه ي باغبان چيست؟ بوته ي گل را رها كنيم و بگيم خوب سرماست ديگه! بايد ياد بگيره از خودش دفاع كنه! پس وظيفه ي من باغبان چيه؟ وظيفه ي ما حفاظت از فضاي خانواده و دفاع از امنيت خانواده است.

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

  • اخبار داغ
  • جدیدترین
  • پربیننده ترین
  • گوناگون
  • مطالب مرتبط

نظر کاربران

  • reyhan
    درباره چگونه خشونت علیه کودکان را کاهش دهیم؟ (3)

    خیلی مطالب خوبی بود کلی اطلاعات کسب کردم کاش همه این مطالبو بخونند

برای ارسال نظر کلیک کنید

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «نی نی بان» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.