چگونه کودک را خوش اشتها کنیم؟
اغلب نارساییهای روانی ناشی از نارسائیهای تغذیه میباشند. بدین جهت به برخی از عوارض کمبود مواد مورد نیاز بدن در زیر اشاره میکنیم.
آفتاب: اغلب نارساییهای روانی ناشی از نارسائی های تغذیه می باشند. بدین جهت به برخی از عوارض کمبود مواد مورد نیاز بدن در زیر اشاره می کنیم تا والدین توجه بیشتری نسبت به بی اشتهایی کودک داشته و برای رفع این مشکل بدنبال راه حل منطقی و علمی باشند. مسلما کودک شما با اجبار، حمایت بیش از حد و توجه زیاد درمان نخواهد شد.
در این مقاله در مورد عوارض بی اشتهایی، علل ایجاد بی اشتهایی، بررسی وضعیت طبیعی اشتها در سنین مختلف بحث می شود و در آخر توصیه هایی برای والدین در مورد بی اشتهایی کودکانشان را داریم.
عوارض بی اشتهایی و سوء تغذیه
کمبود ویتامین ب کمپلکس باعث اختلالات عصبی می شود. شاید شناخته شده ترین بیماری ناشی از کمبود یکی از ویتامین های گروه ب بیماری بربری است که در اثر کمبود ویتامین ب۱ (تیامین) ایجاد می شود.
بربری به معنای «من نمی توانم» است و توصیف خوب و مناسبی در مورد ضعف و سستی، ضعف ماهیچه ای و ناراحتی های امعایی و حالات تهوع و افسردگی است که در نتیجه کمبود تیامین ایجاد می شود.
در آزمایشات اولیه، بروزک، گزکو و کیز، تغییر شخصیت ۸ مورد جوان عادی را به مدت ۱۶۱ روز تحت رژیمی که در آن اندکی کمبود ویتامین ب کمپلکس به چشم می خورد مورد بررسی قرار دادند.
بعد از آن به مدت ۲۳ روز تحت رژیم محرومیت ب۱ قرار گرفتند و بعد از آن ۱۰ روز آنها را تحت رژیمی قرار دادند که سرشار از ب۱ بود. نتایج بدین ترتیب بودند که در دوره ای که تحت رژیم ب۱ بسیار کم بودند اختلالات مشهودی در شخصیت آنها دیده شد.
بیشترین اختلالات زمانی به وقوع پیوست که تحت رژیم محرومیت شدید از ب۱ بودند و علائم آن عبارت بودند از: افسردگی، عدم خود جوشی، تنش زیاد، اعمال هیستریک، هیجان شدید و زیاد. افزودن ب۱ به رژیم غذائی آنان باعث بهبود آنان شد.
بعضی از مواد کانی مانند: سدیم کلراید، مس و کلسیم برای سوخت وسازهای عادی مغز لازم است و کمبود آنها می تواند باعث ضعف، سستی، خونسردی، توهم و افسردگی شود. به اضافه ویتامینها و مواد کانی و شیمیایی که آنها را ذکر کردیم.
عوامل دیگری نیز می توانند منجر به آسیبهای مغزی شوند اما مواد مذکور برای سلامت بدن و حفظ مقاومت موجود بدن در مقابل فشارهای عضوی و روانی لازم است.
علل ایجاد بی اشتهائی در کودکان
در دورههای کوتاه مدت تمایل غیرطبیعی به یک غذا یا امتناع از خوردن غذا در کودکان پیش دبستانی رایجند، در عده کمی این مشکل شدید یا ثابت می شود و اما اگر ثابت شد می تواند تا بزرگسالی ادامه یابد و در فرد سوءتغذیه ایجاد کند، در حدی که باعث مرگ فرد شود(اگرچه به ندرت آنقدر شدید است که منجر به بروز علائم سوئتغذیه شود) و این شدت و ثابت شدن بی اشتهایی مربوط به عملکرد والدین است که سهوا رفتاری را که گذراست تقویت می کنند.
مثلا کودکی را در نظر بگیرید که ظهر از مدرسه می آید و چون به شدت گرسنه است به سرعت به میز غذا حمله می کند و تنها به این فکر می کند که نیاز گرسنگی خود را ارضاء کند، بنابراین به تندی غذا می خورد، دستهایش را می لیسد، غذا را با دست به دهان می گذارد، و گاهی غذا را روی لباسهایش می ریزد، مادر کودک از این طرز غذا خوردن عصبانی شده است و او را سرزنش می کند.
در نتیجه به کودک احساس محرومیت و عصبانیت دست می دهد و بدلیل هیجان حاصله اشتهایش کم می شود اما چون گرسنه است به همان نحوی که مادر ناپسند می داند غذا می خورد و بالاخره پدر ناراحت می شود و کودک را از خوردن غذا محروم می سازد و همین برخورد ها با گرسنگی کودک توام می شود و عوامل نامطلوب روانی را در کودک به وجود می آورد و کودک ممکن است عمل خوردن غذا را با بروز وقایع آزار دهند مربوط کند و حتی در بزرگسالی نیز از خوردن غذا امتناع کند و لذت نبرد و نسبت به کسانی که سر میز غذا با او هستند احساس عناد و تنفر کند.
گاهی عمل تغذیه با ترس همراه است مثلا دختر بچه ای خود را ناگهان با غده ای غریبه سر میز غذا تنها دید، زیرا مادرش در آشپزخانه مشغول بود.
دختر بچه فریاد زد و خواست او را از صندلی پائین آورند. عصر آن روز نتوانست غذا بخورد و فردا صبح وقتی روی صندلی میز غذا نشست نگاهی به اطراف کرد و فریاد زنان از صندلی پائین آمد، این تجربه باعث شده بود تا کودک ترس شب قبل را به تجربه غذا خوردن بطور کلی تعمیم دهد.
گاهی غذا نخوردن در کودک، وسیله ای برای جلب توجه دیگران است بویژه اولیاء. کودک می آموزد که اگر غذا نخورد مادر را عصبانی خواهد کرد و بدین ترتیب اورا وادار به برآوردن تمایلاتش می کند.
اگر این نوع رفتار تکرار شود و کودک از این راه موفقیت حاصل کند، بتدریج به این امر عادت می کند و در بزرگسالی به عنوان نوعی مشکل برای او مطرح است.
اختلالات عاطفی، گاه به صورت تمایل شدید به خوردن غذای زیاد بروز می کند در این نوع تغذیه، لذتی که باید معمولا عاید شود وجود ندارد و افراط در غذا خوردن شخص، تنها به منظور کم کردن اضطراب یا ایجاد احساس ایمنی صورت می پذیرد.
در تحقیقی که در شیرخوارگاه زندان زنان صورت گرفت قسمتی از دلائل اختلال تغذیه در نوزادان و کودکان روشن شد. اصلی ترین دلیل برای امتناع از خوردن، در این اطفال، نبود محیط امن عاطفی در هنگام غذا خوردن بود.
در تحقیقی که اسکولونا انجام داده، ۱۰ نفر از نوزادان مذکور از گرفتن پستان امتناع می کردند، با وجود اینکه هیچ مانع فیزیکی وجود نداشت. مادران ۸ نفر از این نوزادان، بسیار عصبانی و مشوش بودند و این حالت ظاهرا روی نوزاد تاثیر می گذاشت.
اشتها در سنین مختلف کودکان
بی اشتهایی و میزان غذا خوردن در سنین مختلف کودک بطور طبیعی متفاوت است. وضعیت اشتهای کودک در سنین مختلف به شرح زیر می باشد:
در سال اول زندگی کودک خوش اشتهاست و مشکل تغذیه ای ندارد.
در سال دوم اشتهای کودک کم می شود و در ۲ سالگی و ۳ سالگی اشتهای کودک کم است و بعضی از غذاها را بر دیگری ترجیح می دهد.
در چهارسالگی اشتهای کودک کم است، از غذا بدش می آید و بعضی از غذاها را که قبلا دوست داشته، دیگر دوست ندارد.
از ۵/۴ تا ۵ سالگی اشتهای کودک بهتر می شود و تا ۸ سالگی اشتهای او روبه افزایش می گذارد تا جائی که در ۸ سالگی اشتهای کودک بسیار خوب است. در این سن غذاهای ساده را دوست دارند اما غذاهایی که روی آنها چربی نشسته را دوست ندارند. بیشتر مایلند غذاهای جدید را تجربه کنند.
از ۸ سالگی به بعد اشتها و پذیرش تنوع غذا افزایش می یابد به نحوی که ۱۱ ساله ها همیشه به فکر غذا هستند و ۱۲ ساله ها معمولا تمام غذاها را دوست دارند.
آنچه در بالا ذکر شد روند طبیعی اشتها در کودکان است و در صورتیکه والدین برخورد مناسبی در هر کدام از مراحل با کودک نداشته باشند بی اشتهایی شدت می یابد و روند طبیعی اشتها در کودک مختل خواهد شد.
توصیه هایی برای والدین
به کودکان کم اشتها به مقدار کم و دفعات بیشتر حتی ۶ ۵ مرتبه در روز غذا دهید.
احساس کرسنگی در کودک زودگذر است، به محض گرسنگی به او غذا بدهید.
هیچگاه برای غذا دادن به کودک به زور متوسل نشوید، زیرا مختصر اشتهای آنان از بین می رود.
چون تحمل بی اشتهایی در کودکان موقتی است، لذا باید ترتیبی داد که از اشتهای کم برای رساندن غذای لازم به آنان با صبر و حوصله استفاده نمود.
غذا را به مقدار کم در بشقاب کودک قرار دهید و پس از آنکه خورد مجددا مقدار دیگری در بشقاب او بگذارید.
درباره مقدار غذایی که باید بخورد تاکید نکنید. اصرار والدین به صورت تهدید، قهر کردن و جایزه دادن، تنبیه و ... جز آنکه بی اشتهایی او را تشدید کند حاصلی ندارد.
درباره فواید، مزه و لذت غذا زیاد شرح ندهید.
در مورد غذا خوردن کودک بی اعتنایی، صبر و حوصله و خونسردی بهترین روش است. از استفاده از فرصتهای مناسب هنری است که باید بتدریج فراگیرند وبکار بندند.
کودک را در مورد خوردن غذا آزاد گذارید و تعلیم آداب غذا خوردن را به زمان پراشتهایی کودک موکول کنید.
ورود مولود جدید و توجه به او از مواردی است که ممکن است کودک واکنش منفی نشان دهد، و با این که مدتها سر سفره بنشیند و با غذا بازی کند مخالفت خود را اعلام می کند. در این موارد نباید در مقابل کودک به مولود جدید توجه کرد.
تا کودک برای خوردن غذا سر میز یا سفره در جمع آمادگی ندارد او را مجبور نکنید.
اعزام کودک به صورت اردو که با برنامه ریزی، حرکت و فعالیت نماید و روزی سه وعده غذا به آنان عرضه شود.
وقتی به کودک غذا می دهید به او لبخند بزنید و مهربانی کنید.
به کودک فرصت دهید تا غذاهای مختلف را امتحان کند و خود در انتخاب تصمیم بگیرد.
به طرز تفکر کودکان احترام بگذارید و تغییراتی با نظر آنان در برنامه غذایی بدهید. ارائه چند غذا به آنان و انتخاب توسط آنان برایشان خوشایند است، مثلا به جای اینکه بگوئید آسیب می خوری بگوئید آب سیب می خوری یا پرتغال؟
غذاهای تازه را زمانی به او پیشنهاد کنید که او گرسنه است.
از کودک بخواهید در خرید مواد غذایی و چیدن سفره به شما کمک کند.
غذا را طوری آماده کنید که ظاهر خوشایندی داشته باشد.
کودک را از بازی سر سفره نیاورید، بگذارید قدری استراحت کند و پس از آرامش پیدا کردن غذا بخورد.
موقع غذا خوردن باد از نظر جسمی آرامش داشته باشد و در جایش راحت باشد.
و بالاخره آخرین توصیه آن که بی اشتهایی کودکان مهم است اما با کاربرد اصول بالا و داشتن صبر و حوصله بزودی وارد مرحله ای خواهید شد که از خوردن زیاد کودک نگران باشید، آن موقع هم نگران نباشید.
کودک شما نوجوانی شده است که جنب و جوش دارد و برای رشد بدن خود نیاز به غذا دارد. از این رو او را در مضیقه نگذارید.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼