۵۱۱۰۱
۳۶۲۹
۳۶۲۹

نقش بازی در زندگی کودکان

امروزه نقش مهم نمایش و بازی های نمایشی در تعلیم و تربیت کودک بر همگان آشکار شده، به همین دلیل است که این مبحث مورد توجه بسیاری از روان شناسان کودک است.

روزنامه اطلاعات: امروزه نقش مهم نمایش و بازی های نمایشی در تعلیم و تربیت کودک بر همگان آشکار شده، به همین دلیل است که این مبحث مورد توجه بسیاری از روان شناسان کودک وعلوم تربیتی قرار گرفته و به عنوان اهرمی نیرومند، موثر وعملی در پیشبرد اهداف آموزش و پرورش شناخته شده است.

نقش بازی در زندگی کودکان

بازی راه شناسایی جهانی است که کودک درآن زندگی می کند و راه شناخت امکاناتی است که او در کنار خود دارد.

از طریق بازی است که رشد شخصیت و سلامت و نشاط کودک تحقق می یابد و از همین راه است که او منظور و مقصود خود را عملاً بیان می کند و بامحیط و جامعه اش پیوند می خورد.


آغاز بازی های نمایشی

اولین بازی نمایشی را کودک در خانه انجام می دهد. زمانی که کفش بزرگترها را می پوشد یا با ژست های مختلف در نقش افراد خاص فرو می رود. گاهی پلیس و دکتر می شود و گاه راننده و خلبان یا به تقلید در نقش حیوانات و اشخاص مسن ظاهر می شود و زمانی هم از طریق تلفن با مخاطبان فرضی اش صحبت می کند که قسمت های عمده این حرکات را از کودکان بزرگتر یا خواهر و برادرانشان یاد می گیرند.

خلاصه بازی های نمایشی، مهمترین بازی هایی هستند که عواطف، احساسات و امتیازهای کودکان در آن رشد می کند و ظاهر می شود دستاوردهای مهم این بازی ها بنا بر عقیده بسیاری از دست اندرکاران علوم تربیتی، بسیار متنوع و گسترده است.

قسمتهایی از آنها عبارتند از: پرورش روحیه اعتماد به نفس، واقعیت نگری و تجربه اندوزی، شناخت خلاقیت های فردی و اجتماعی، شکستن اهرم های فشار و محدودیت های زندگی و تامین احساس آزادی، تصحیح اشکالات رابطه ای و گروهی، ایجاد رقابت های سالم و سازنده، پرورش قوه تخیل، خوش آیندی، رفع خستگی و ایجاد تحرک و نشاط، تقویت روحیه نظم و انضباط، کمک به رفع معضلات آموزشی و تحقق مسئله مهمی بنام نمایش درمانی.

در ادامه به تشریح بخشی از اثرات بازی های نمایشی در تعلیم و تربیت کودک خواهیم پرداخت.


گرایش به گروه و ایجاد زمینه برای رقابت های سالم و سازنده

کودک قبل از ورود به مدرسه ای که اولین محیط اجتماعی رسمی او است به جستجوی همدمی برمی آید تا انواع تماسها و برخوردها را با او برقرار کند.

او از این راه به تجارب مهمی هم دست می یابد، همچنین روابطی که کودک در این زمینه برقرار می کند بسیار وسیع، موثر و پایدار است تا به آن اندازه که شاید کودکی که طعم اجتماعی شدن را می چشد، هیچگاه حاضر به ترک این موهبت نشود.

کودک در سنین زیر سه سالگی در بازی های کوتاه مدت شرکت می کند؛ این بازیها گاه به صورت انفرادی و گاهی هم همراه با کودکان دیگر است، اما پس از سه سالگی معمولاً به بازی های دستجمعی و تعاون علاقه بیشتری نشان می دهد و با افزایش سن، گرایش او نسبت به هماهنگی با گروه ها بیشتر می شود.

این بازی ها او را قادر به شرکت در فعالیت های پیچیده تر می سازد و در همین سنین است که تعداد کشمکش ها و درگیری ها، بین کودکان کمتر شده و تـماسهـای دوستانه بین آنها افزایش می یابد.

بازی های نمایشی به کودک فرصت می دهد تا احساسات و عواطف خود را در جامعه بیان کند. از این رهگذر است که تمایلات و محرک های اجتماعی او آشکار شده و نوع شخصیتش هنگام بازی و درجه همکاری اش با دیگران روشن خواهد شد.

بازی نمایشی همچنین به عنوان یک عامل اجتماعی کننده، کودک را به تماس با سایرین تشویق کرده و او را وادار به حرکت و بیان و انفعال در جامعه می کند که اگر این نیازها و تمایلات به طریق رضایت بخشی هنگام بازی برآورده شود، سرخوردگی ها و شکست ها در زندگی روزمره او به نحو محسوسی کاهش پیدا می کند.

بازی های نمایشی کودکان، آیینه تمام نمایی است که منعکس کننده فرهنگ جامعه است.

این آیینه وقایع هر روزه زندگی در چنین جامعه ای را نمایان می سازد.

شاید یک مثال در باره جامعه خودمان این مطلب را روشن سازد که در مدت زمان جنگ، اکثر بازی های نمایشی کودکان، تحت الشعاع مسائل جنگ بوده وتوپ، تانک، هواپیما وخاکریز از ارکان اصلی بازی های نمایشی آن دوره بوده است.

از هنگامی که کودک به فعالیت های دستجمعی می پردازد، رقابت و همکاری، دو موضوع متداولی است که در رفتار او مشاهده می شود.

در رقابت و همکاری عناصر مشترک چندی وجود دارد.

رقابت معمولاً حاکی از این است که کودک درصدد کسب برتری نسبت به دیگران است و می خواهد توجه و امتیازات کودکان دیگر را یکجا برای خود جمع آوری بکند، اما همکاری از جهتی دیگر شامل اموری است که چند کودک به طور مشترک به عهده گرفته اند و آن را برای منظور مشترکی دنبال می کنند.

در اکثر بازی های نمایشی، رقابت، همکاری و تعاون وجود دارد و آٍثار رقابت و همکاری از سنین پایین در کودکان مشهود است.


آموزش از طریق نمایش

بازی نمایشی به عنوان یک اهرم مهم آموزشی نیز شناخته شده است.

بسیاری از سازمان های مهم آموزشی جهان، محتوای درسی خود را در حین بازی و به صورت غیر مستقیم به کودک می آموزند.

با توجه به علاقه کودک به بازیهای نمایشی، می توان از این طریق حتی مشکل ترین مباحث آموزشی را به او آموخت. در این زمینه می توان به مسابقات آموزشی تئاتر که برای دانش آموزان مدارس ترتیب داده می شود اشاره کرد که در آن نمایش به عنوان وسیله ای برای ارائه علوم متداول و لذت بخش کردن آنها به کار می رود.

این روش اولین بار توسط کالج کاردیف در انگلستان ترتیب داده شد و از آنجا که با موفقیت همراه بود به فعالیتی سالانه تبدیل شد. در اینگونه نمایشها، هر قطعه نمایشی، توسط کودکان دبستانها و مدارس راهنمایی اجرا می شد که صحنه هایی از تاریخ علم و صنعت و مهندسی یا موضوعات قابل بحث را از طریق نمایش به تماشاچی می آموخت.

با همین انگیزه است که در بسیاری از گروه های آموزشی کشورهای پیشرفته برای اهدافی از پیش تعیین شده و با انتخاب نقشها در قبال اشخاص، نمایشنامه هایی را توسط خود کودکان روی صحنه می برند که علاوه بر هدفهای آموزشی، مقاصد پرورشی را نیز دنبال می کنند که پرورش قوه تخیل، حافظه، قدرت بیان و احساس، ایجاد روحیه نشاط و سرگرمی و حس همکاری و همیاری در گروه و... در آنها را پرورش داده و دنیای جدیدی را فرا روی آنان قرار می دهد.


ایجاد تحرک و رشد بدنی و ذهنی

همین که کودک بر عضلات مهم بدنش تسلط پیدا کند، میل شدیدی به دویدن و جست و خیز کردن و چرخیدن احساس می کند و کم کم وارد مرحله بازی های گروهی می شود. بازی تاثیر بسیاری در رشد بدنی و ذهنی کودک دارد و تسلط بیشتر او بر بدنش را سرعت می بخشد.

بعد از آنکه اسباب بازی نتوانست آن طور که باید و شاید، امیال کودک را ارضاء کند او به طرف بازیهای گروهی کشیده می شود.

کودک در بازی پر تحرک و پر از افت و خیز خود، هر آنچه را که در مغزش است با به حرکت درآوردن اندام وجوارح بدنش به نمایش می گذارد که این بازی ها بیشتر، نمایشگر محیط زندگی اوست و آمیخته ای از فعالیتهای بدنی و ذهنی جهت ایجاد محیطی برای نشاط و سرگرمی کودک است.


پرورش نیروی تخیل کودک

بازی های نمایشی کودکان مملو از فعالیتهای خیالی است. کودک علاقمند است نقش افرادی را که می خواهد بهتر بشناسد را بازی کند، همانگونه که با اشیاء بازی می کند؛ مثلاً ممکن است نقش پدر، مادر، معلم و پلیس را ایفا کند که از این طریق به موقعیت و احساس دیگران پی برده و این امکان را می یابد که از این راه خودش را نیز بهتر بشناسد و تمایلات و آرزوهای درون خود را به وسیله این بازیها بروز دهد.

تخیل در زندگی ذهنی و عاطفه ای کودک نقش مهمی را بازی می کند. در پرتو این تخیلات است که کودک درباره اشیایی که دور از دسترس اوست تجربیاتی کسب می کند و امیال و خواسته هایش را به دلخواه خودش، خارج از حدود واقعیت توسعه می دهد.

در این محدوده است که دختر خردسال به عروسکهایش غذا می دهد تا تصویر مادر را در ذهنش تجسم کند و پسر خردسال هم با چوب دستی اش، اسب سواری می کند و با آن دور دنیا را می گردد تا مرزهای زمان و مکان را بشکند و بر ابرهای تخیل به هر جا که وسعت تفکراتش اجازه می دهد، سرکشی کند و از راه وانمود کردن است که کودک خودش را از موقعیتهای دشوار و شرایطی که باعث ناراحتی وی می شود، رهایی می بخشد.

این نیرو باعث می شود که کودک از یک وضع غیرقابل تحمل، مصون بماند و در مقابل چنین تنشهایی بیمه شود.

به تدریج که کودک رشد می کند، تجربه هایی به دست آورده و در تطبیق حقایق و تخیلات، نقش موثری را ایفا کرده و عنصر مهمی به نام خلاقیت را به وجود می آورد.


بعد درمانی بازیهای نمایشی

یکی از ارزشهای مهم بازی نمایشی، مسئله درمانی آن است بازی نمایشی به عنوان یک اهرم قوی و موثر برای از بین بردن مشکلات و ناراحتی های یک کودک عمل می کند.

در زندگی روزمره، کودک نیاز دارد ازتشنجهایی که توسط محدودیت های محیطی به او تحمیل می شود رهایی یابد و همچنین مفری برای انرژی های سرکوب شده و تحت فشار قرار گرفته خود بیابد.

بازی های نمایشی به توانایی های کودک برای فرار از محدودیت هایی که واقعیت به او تحمیل می کند، می افزاید و او را قادر می سازد که بـه آرزوهـای خـود جـامـه عمل بپوشاند.

همچنین به او این فرصت رامی دهد تا خود را از شر بدخلقیها برهاند و بر موقعیت هایی که در زندگی عادی اورا آزار می دهد، فائق آید.

کودک از اینکه در نمایشی، نقشی را ایفا کند احساس بزرگی می کند، زیرا بدین وسیله او قادر است بسیاری از چیزهایی را که احتمالاً نمی تواند بر زبان بیاورد، در نمایش نشان دهد و آنها را ظاهر سازد.

بدین ترتیب، روحیه گوشه گیری وکناره پذیری از او دور می شود. بازی های نمایشی، توجه کودک را به اطراف و محیط زندگی اش معطوف ساخته و او را به یک عنصر سالم، فعال و زنده تبدیل می کند.

کودک به هنگام بازی حرف می زند، حرکت می کند، نقش می آفریند و جنبه های تخیلی خود را به صورت رفتار متبلور می سازد که از این رهگذر بر ترس فائق می آید و خجالت و گوشه گیری را کنار می گذارد.

این کودک به راحتی می تواند با اعتماد به نفس حاصل شده از معضلات و مشکلاتی که بر سر راهش قرار دارد عبور کند که یقیناً عدم وجود این روحیات یکی از عوامل شکست او در زندگی خواهد بود.

نقشی که بازی های نمایشی در مداوای کودکان دارد، نقشی غیرقابل انکار است. کودکان غالباً به وسیله بازی راه حل مشکلات و پیچیدگی های مربوط به زندگی خود را درمی یابند.

مثلاً نقش موجودی را بازی می کنند که از آن می ترسندو برای غلبه بر ترسشان به دنبال نقشه ای می گردند که در عالم واقع از عهده انجامش برنمی آیند. همچنین در این بازی است که کودک سعی می کند ابعاد وجودی خود را گسترش دهد و به شکستن محدودیت های محیطی اقدام کند.

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

  • اخبار داغ
  • جدیدترین
  • پربیننده ترین
  • گوناگون
  • مطالب مرتبط

برای ارسال نظر کلیک کنید

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «نی نی بان» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.