وقت گذاشتن برای فرزندان، واقعا چه معنایی دارد؟
حتما تا به حال عبارت «وقت گذاشتن برای فرزند» را شنیده اید. این عبارتی است که به پدر و مادرها نشان می دهد مقدار زمانی که با فرزندانشان صرف می کنند مهم نیست بلکه چگونگی گذران وقت با او است.
آفتاب: فکر می کنم لب کلام این پیغام خوب است اما همیشه درباره این که چه چیزی جایگزین وقت گذاشتن برای فرزند می شود سردرگمی هایی وجود دارد.بسیاری پدر و مادرها متوجه نمی شوند وقت گذاشتن برای فرزند واقعا یعنی چه. به اشتباه فکر می کنند بعضی فعالیت ها جزء وقت گذاشتن برای او به شمار می آیند و بعضی دیگر نه. اکثر پدر و مادرها عقیده دارند چنین فعالیت هایی باعث رشد فرزندشان می شود مثل بازی کردن با یک اسباب بازی آموزشی یا چیز جدیدی به او یاد دادن. پس هر وقت احساس گناه کنند که زمان کافی به فرزندشان اختصاص نداده اند یکی از این کارها را انتخاب و شروع به کار می کنند و اینکه فرزندشان به آن علاقه داشته باشد یا نه هم مهم نیست.
انگار که «امروز مدتی را با فرزندم گذراندم» یکی از اقلام فهرست کارهایی است که باید در روز انجام بدهند و اگر می خواهند هر چه زودتر آن را تمام کنند آن را از فهرست خط بزنند و به سراغ کار بعدی بروند. اما گذران وقت با فرزند به معنی تبدیل هر رابطه ای به درسی درباره یک چیز نیست. برای بچه ها و همین طور پدر و مادرها لازم است که بعضی اوقات فقط با هم خوش بگذرانند. شما والدین بچه هایتان هستید نه معلم سرخانه آنها.گذران وقت هیچ ربطی به آنچه وقتی شما و فرزندتان با هم هستید انجام می دهید ندارد.گذران وقت یعنی چگونه آن کار را انجام می دهید. گذران وقت از روی حالت ذهنی شما تعریف می شود نه از روی مجموعه فعالیت هایی که انجام می دهید. گذران وقت هنگامی است که شما واقعا و به تمامی با فرزندتان مشغول می شوید.حالا سئوال من این است: وقتی با فرزندتان هستید آیا واقعا آنجا حضور دارید یا اغلب ذهنتان جای دیگری است اگر جواب شما این است که معمولا ذهنتان جای دیگری است با فرزندتان وقت نمی گذرانید.
موقعیت های فراوانی هست که انتخابی ندارید جز اینکه بدون درگیری کامل ذهنتان کودک را تربیت کنید. وقتی دارید کار دیگری می کنید که باید انجام شود، مثل شام پختن، کارهای بانکی، کارهایی که از اداره به خانه آورده اید، تعمیر شیر آبی که چکه می کند یا کارهای خواهر یا برادر کوچک ترش، نمی توانید توجه کامل خود را به کودک معطوف کنید. خیلی طبیعی و کاملا درست است که وقتی با فرزندتان در چنین شرایطی قرار می گیرید توجهتان را بین فرزند و کاری که انجام می دهید تقسیم کنید. اما اگر رابطه با فرزندان همیشه در همین حالت باشد پدر یا مادر خوبی نیستید. حتما باید زمان هایی را با فرزندتان بگذرانید که واقعا بر همان کاری که دو نفری در حال انجامش هستید تمرکز داشته باشید نه اینکه پدری و مادری کردن در حق او را همراه با کار دیگر مثل روزنامه خواندن یا تماشای تلویزیون همراه کنید.
زمانی برای فعالیت هایی بگذارید که شما و فرزندتان در آن فرصت رابطه برقرار کردن با هم به دست آ ورید. اینکه چطور این کار را انجام دهید بسته به سن فرزندتان و چیزهای خوشایند و ناخوشایند او فرق می کند اما در هر سنی حتما می تواند چیزی پیدا کند که فرزندتان از انجام آن با همراهی شما لذت ببرد.باز هم خود فعالیت نیست که اهمیت دارد بلکه اشتیاق شما در درگیر شدن با آن فعالیت، هر چه که هست اهمیت دارد.برای یک شب خاص یا گردش دسته جمعی آخر هفته برنامه ریزی کنید که فرزندتان کانون توجه آن باشد. خیلی خوب است وقتی که برای کار یا خرید بیرون می روید فرزندتان را همراه با خودتان ببرید اما در این مواقع نمی توانید تمام توجه تان را به او بدهید. وقتی در سوپر مارکت دنبال خرید مایحتاج هستید سخت است که وقت تان را با فرزندتان بگذرانید. درست است که می توانید این کارها را آهسته تر انجام دهید و آن را با گشت و گذار همراه کنید اما این همان کاری را با هم انجام دادن وقتی که اولویت توجه فعالیتی است که فرزندتان دوست دارد نیست. هنگامی که برای او کتاب می خوانید که هر روز باید این کار را بکنید کمی شور و شوق و احساس به آن اضافه کنید، حتی اگر آن داستان را صد بار برای او خوانده اید.
وقتی با فرزندتان به کاری مشغول می شوید کاملا درگیر آن بشوید چه خانه سازی اسباب بازی باشد چه پختن کیک، چه پیاده روی در جنگل. او متوجه تفاوت بین وقتی که صادقانه و واقعا با او همراه می شوید با وقتی که فقط دنبال او راه می افتید می شود.هنگامی که با فرزندتان وقت می گذرانید توجه تان را روی کاری که دقیقا همان موقع انجام می دهید متمرکز کنید نه به کارهایی که هنوز انجام نداده اید یا کارهایی که باید بکنید. همان طور که جسما حضور دارید ذهنا هم حضور داشته باشید.هنگامی که فرزند نوجوانتان راجع به موضوعی با شما حرف می زند کاملا دقت کنید. وانمود به علاقه مندی نکنید. وقتی آخر شب او را می بینید سئوالات واقعی بپرسید نه سئوالات سطحی. با سئوالات سطحی فقط جواب های سطحی می شنوید.مطمئنم اگر مجموع زمانی را که واقعا هر روز با فرزندتان می گذرانید حساب کنید نه زمانی که هر دوی شما اتفاقا در یک زمان در یک محل حضور دارید بلکه زمانی که با هم حرف می زنید یا با هم کاری انجام می دهید متعجب می شوید چه قدر کم با هم وقت می گذرانید.چقدر وقت گذراندن با فرزند کافی است هیچ دقیقه یا ساعت جادویی را نمی توان مشخص کرد.
فقط به یاد داشته باشید هر چه بیشتر با فرزندتان وقت بگذرانید بیشتر به نفع او است.دو راه برای افزایش مقدار زمانی که واقعا با فرزندتان می گذرانید وجود دارد. اگر برایتان مقدور است وقت بیشتری با او بگذرانید که این کار را بکنید و اگر برایتان امکان ندارد به خاطر شغل یا سایر الزام ها سعی کنید حضورتان را زمانی که با هم هستید افزایش دهید. گمان می کنم احتمالا بتوانید ترکیبی از این دو کار را انجام بدهید.می دانم که یاد گرفته اید چطور چند کار را با هم انجام دهید اما مراقبت از فرزند کاری نیست که به حاشیه رانده شود. بهتر است یک ساعت را صادقانه با فرزندتان بگذرانید تا اینکه دو ساعت با او باشید در حالی که ذهنتان جای دیگر باشد. ممکن است وقتی که کار دیگری را همزمان با تربیت فرزندتان انجام می دهید پدر یا مادر نسبتا خوبی باشید اما مسلما نمی توانید پدر و مادر واقعا خوبی باشید. کاری کنید که بخشی از وقتی که با فرزندتان می گذرانید کاملا متعلق به او و فقط خود او باشد. گذران وقت با فرزند یعنی این.
انگار که «امروز مدتی را با فرزندم گذراندم» یکی از اقلام فهرست کارهایی است که باید در روز انجام بدهند و اگر می خواهند هر چه زودتر آن را تمام کنند آن را از فهرست خط بزنند و به سراغ کار بعدی بروند. اما گذران وقت با فرزند به معنی تبدیل هر رابطه ای به درسی درباره یک چیز نیست. برای بچه ها و همین طور پدر و مادرها لازم است که بعضی اوقات فقط با هم خوش بگذرانند. شما والدین بچه هایتان هستید نه معلم سرخانه آنها.گذران وقت هیچ ربطی به آنچه وقتی شما و فرزندتان با هم هستید انجام می دهید ندارد.گذران وقت یعنی چگونه آن کار را انجام می دهید. گذران وقت از روی حالت ذهنی شما تعریف می شود نه از روی مجموعه فعالیت هایی که انجام می دهید. گذران وقت هنگامی است که شما واقعا و به تمامی با فرزندتان مشغول می شوید.حالا سئوال من این است: وقتی با فرزندتان هستید آیا واقعا آنجا حضور دارید یا اغلب ذهنتان جای دیگری است اگر جواب شما این است که معمولا ذهنتان جای دیگری است با فرزندتان وقت نمی گذرانید.
موقعیت های فراوانی هست که انتخابی ندارید جز اینکه بدون درگیری کامل ذهنتان کودک را تربیت کنید. وقتی دارید کار دیگری می کنید که باید انجام شود، مثل شام پختن، کارهای بانکی، کارهایی که از اداره به خانه آورده اید، تعمیر شیر آبی که چکه می کند یا کارهای خواهر یا برادر کوچک ترش، نمی توانید توجه کامل خود را به کودک معطوف کنید. خیلی طبیعی و کاملا درست است که وقتی با فرزندتان در چنین شرایطی قرار می گیرید توجهتان را بین فرزند و کاری که انجام می دهید تقسیم کنید. اما اگر رابطه با فرزندان همیشه در همین حالت باشد پدر یا مادر خوبی نیستید. حتما باید زمان هایی را با فرزندتان بگذرانید که واقعا بر همان کاری که دو نفری در حال انجامش هستید تمرکز داشته باشید نه اینکه پدری و مادری کردن در حق او را همراه با کار دیگر مثل روزنامه خواندن یا تماشای تلویزیون همراه کنید.
زمانی برای فعالیت هایی بگذارید که شما و فرزندتان در آن فرصت رابطه برقرار کردن با هم به دست آ ورید. اینکه چطور این کار را انجام دهید بسته به سن فرزندتان و چیزهای خوشایند و ناخوشایند او فرق می کند اما در هر سنی حتما می تواند چیزی پیدا کند که فرزندتان از انجام آن با همراهی شما لذت ببرد.باز هم خود فعالیت نیست که اهمیت دارد بلکه اشتیاق شما در درگیر شدن با آن فعالیت، هر چه که هست اهمیت دارد.برای یک شب خاص یا گردش دسته جمعی آخر هفته برنامه ریزی کنید که فرزندتان کانون توجه آن باشد. خیلی خوب است وقتی که برای کار یا خرید بیرون می روید فرزندتان را همراه با خودتان ببرید اما در این مواقع نمی توانید تمام توجه تان را به او بدهید. وقتی در سوپر مارکت دنبال خرید مایحتاج هستید سخت است که وقت تان را با فرزندتان بگذرانید. درست است که می توانید این کارها را آهسته تر انجام دهید و آن را با گشت و گذار همراه کنید اما این همان کاری را با هم انجام دادن وقتی که اولویت توجه فعالیتی است که فرزندتان دوست دارد نیست. هنگامی که برای او کتاب می خوانید که هر روز باید این کار را بکنید کمی شور و شوق و احساس به آن اضافه کنید، حتی اگر آن داستان را صد بار برای او خوانده اید.
وقتی با فرزندتان به کاری مشغول می شوید کاملا درگیر آن بشوید چه خانه سازی اسباب بازی باشد چه پختن کیک، چه پیاده روی در جنگل. او متوجه تفاوت بین وقتی که صادقانه و واقعا با او همراه می شوید با وقتی که فقط دنبال او راه می افتید می شود.هنگامی که با فرزندتان وقت می گذرانید توجه تان را روی کاری که دقیقا همان موقع انجام می دهید متمرکز کنید نه به کارهایی که هنوز انجام نداده اید یا کارهایی که باید بکنید. همان طور که جسما حضور دارید ذهنا هم حضور داشته باشید.هنگامی که فرزند نوجوانتان راجع به موضوعی با شما حرف می زند کاملا دقت کنید. وانمود به علاقه مندی نکنید. وقتی آخر شب او را می بینید سئوالات واقعی بپرسید نه سئوالات سطحی. با سئوالات سطحی فقط جواب های سطحی می شنوید.مطمئنم اگر مجموع زمانی را که واقعا هر روز با فرزندتان می گذرانید حساب کنید نه زمانی که هر دوی شما اتفاقا در یک زمان در یک محل حضور دارید بلکه زمانی که با هم حرف می زنید یا با هم کاری انجام می دهید متعجب می شوید چه قدر کم با هم وقت می گذرانید.چقدر وقت گذراندن با فرزند کافی است هیچ دقیقه یا ساعت جادویی را نمی توان مشخص کرد.
فقط به یاد داشته باشید هر چه بیشتر با فرزندتان وقت بگذرانید بیشتر به نفع او است.دو راه برای افزایش مقدار زمانی که واقعا با فرزندتان می گذرانید وجود دارد. اگر برایتان مقدور است وقت بیشتری با او بگذرانید که این کار را بکنید و اگر برایتان امکان ندارد به خاطر شغل یا سایر الزام ها سعی کنید حضورتان را زمانی که با هم هستید افزایش دهید. گمان می کنم احتمالا بتوانید ترکیبی از این دو کار را انجام بدهید.می دانم که یاد گرفته اید چطور چند کار را با هم انجام دهید اما مراقبت از فرزند کاری نیست که به حاشیه رانده شود. بهتر است یک ساعت را صادقانه با فرزندتان بگذرانید تا اینکه دو ساعت با او باشید در حالی که ذهنتان جای دیگر باشد. ممکن است وقتی که کار دیگری را همزمان با تربیت فرزندتان انجام می دهید پدر یا مادر نسبتا خوبی باشید اما مسلما نمی توانید پدر و مادر واقعا خوبی باشید. کاری کنید که بخشی از وقتی که با فرزندتان می گذرانید کاملا متعلق به او و فقط خود او باشد. گذران وقت با فرزند یعنی این.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼